به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبری، دکتر روحالله ایزدخواه با تاکید بر نقش شرکتهای دانشبنیان در اقتصاد مقاومتی گفت: از روزی که مدیریت جهادی را گذاشتیم کنار، زمینگیر شدیم. باید الگوی صد درصد خالص خودمان را که مدیریت جهادی بود و الگوی مدیریت جهادی بود، آن را در اقتصاد دانشبنیان بهکار بگیریم تا بتوانیم از همهی ابزارها به نحو احسن استفاده کنیم.
وی اظهار داشت: تحریم را اگر از دیدگاه جهادی نگاه کنید، بهترین فرصت است. جهاد ما در جنگ جهاد شد. در آن زمان که فشار سنگین بود، خودش را پیدا کرد و توانمندیهایش را احیا کرد. روزی که جهاد منحل شد، ۱۵۰ مرکز آموزشی و پژوهشی متشکل از خبرگانی داشت که کار میکردند.
دوران تحریم بهترین زمان برای استفاده جهادی از فناوری است
این کارشناس فناوری افزود: در دوران تحریم بهترین فرصت است که از فناوری به سبک جهادی کمک بگیریم برای مقابله با تحریم. در زمینهی نفت سالهاست که صنعتگران میگویند به ایرانیها کار بدهید و ما میتوانیم قطعات و تجهیزات و فناوریها را داخلیسازی کنیم. دولتیها اما گوش نمیکردند و باورشان نیست. در آن شتابی که دولتیها برای توسعهی میادین نفت و گاز میافتند، کار را میدهند به خارجیها و به داخلیها نمیدهند.
وی اظهار داشت: الان که تحریم است، بهترین فرصت است که بخش توانمند غیر دولتی و مردمی نقش خودش را در این مبارزه نشان دهد. اینجا راه نمیافتد، مگر اینکه دولت نگاه از بالا به پایین و خودمحور را کنار بگذارد و اجازه دهد الگوهای جهادی محقق شود. اگر دولت الان فراخوان بدهد و بگوید فرضاً ما ۱۰۰ قطعه در صنعت نفت داریم که تحریم شده و میخواهیم تولید داخل شود، ظرفیت زیادی برای او احیا میشود و متخصصین و صنعتگران و دانشگاهیان زیادی هستند که پای این کار بیایند. باید اجازه بدهیم همینها بیایند در صحنه.
ایزدخواه با اشاره به تاریخچه صنایع دانشبنیان و تکامل علم اقتصاد از حدود ۲۵۰ تا ۲۰۰ سال پیش به اقتصاد دانش بنیان فعلی اظهار داشت: در ابتدا منابع طبیعی، منابع انسانی، داشتن کارخانجات و ماشین آلات صنعتی ملاک برتری و مزیت اقتصادی برای کشورها تلقی شد اما به تدریج مسئله مزیت پایداربا مدیریت فناوری، مدیریت دانش و در نهایت مدیریت دانش بنیان شکل گرفت و اقتصاد دانش بنیان را رقم زد.
وی با بیان اینکه این مدل از مدیریت دانشبنیان و اقتصادی که بر مبنای اینگونه از مدیریت در سطح بنگاه و در سطح کشورها شکل بگیرد، اقتصاد دانشبنیان نام گرفت و عوامل بازیگر در این اقتصاد هم شرکتهای دانشبنیان یا مراکز دانشبنیان نام گرفتند، گفت: در مدیریت دانش با کارآفرینانی سر و کار داریم که با دانش کسب و کار راه میاندازند. در مدیریت دانش باید توجه داشته باشیم که جریان دانش بسیار سیال است و جریان دانش در یک بنگاه محصور نمیشود و دائما از این بنگاه به آن بنگاه، از دانشگاه به صنعت و از صنعت به دانشگاه سرایت میکند.
ویژگی های بنگاه اقتصادی دانش بنیان
ایزدخواه افزود: بنگاه اقتصادی دانشبنیان بنگاهی است که سودآوری و مزیت و بقایش به توسعه دانش و فناوری باشد و نه عامل دیگری. بحث صرفاً در مورد سطح فناوری محصول بنگاه نیست. بنگاه میتواند کالا تولید کند یا خدمات ارائه دهد.
این کارشناس گفت: پس بنگاهی که از انحصار نان میخورد، دانشبنیان نیست. بنگاهی که صرفاً از تولید انبوه نان میخورد، دانشبنیان نیست. بنگاهی که به خاطر محدود ماندن رقابت سر پا مانده و اگر کمی رقابت را بیشتر کنی، از بین میرود، هنوز دانشبنیان نشده است. بنگاهی که با رفتن چند متخصص و مهندس از این بنگاه تعطیل شود، دانشبنیان نیست. البته مهندسین و متخصصین یکی از عوامل اصلی در بنگاه دانشبنیان هستند، چون عامل اصلی نیروی انسانی است، اما به هر حال بنگاهی توانمند است که با رفتن صاحبان اولیهاش از بین نرود. در واقع دانش منتقل شده و بهاصطلاح نهادینه شده باشد و متکی به افراد نباشد. بنگاه دانشبنیان خیلی فراتر از این است.
وی افزود: بحث بعدی این است که به دست آوردن این دانش و نگهداری این دانش و فناوری و رشد این دانش میتواند اکتسابی باشد یا میتواند انتقال دانش و فناوری باشد و یا ترکیبی از هر دو باشد.
اقتصاد دانش بنیان در سطح کلان
وی در مورد اقتصاد دانشبنیان در سطح کلان گفت: یک کارآفرین بنگاهی یا سازمانی را ایجاد میکند و در اقتصاد یک عامل میشود و ما بر اساس آن، سطحی از اقتصاد را تعریف میکنیم و در درس اقتصاد خرد آن را تحلیل میکنیم. از آن طرف دولت هم به عنوان یک عامل مطرح میشود و فضای اقتصاد کلان را مدیریت میکند. اما در علم اقتصاد فعلی مردم کی هستند؟ عاملیت آنها چگونه است؟ آیا منظور از مردم همان سطح نهادها است که اقتصادگرایان نهادی و تکاملی آمدند به مباحث اضافه کردند؟ اکنون مباحث میانی بین دولت و بنگاه بیشتر ناظر به نهادها است اما ما میگوییم عامل چهارم اقتصاد هم مردم هستند و این عامل باید تحلیل شود. زمانی که مردم برای تغییر اقتصادی بسیج میشوند اینها عامل هستند. این عامل باید یک رکن چهارمی در اقتصاد تلقی شده و به عنوان سطحی از اقتصاد تعریف شود. تا الان ما اکتفا کردیم به بنگاه و دولت. چرا؟ چون دنیای غرب این را به ما دیکته کرده است.
وی تصریح کرد: اولین نهاد دانشگاه است که بهاصطلاح ملموسترین نهادها است. نهاد دیگر تشکلهای اقتصادی و صنعتی هستند. نهاد دیگر رسانهها هستند. دولت باید برای توسعهی اقتصاد دانشبنیان به این نهادها مأموریت بدهد.
وی فزود: من معتقدم تنها نسخهای که مناطق محروم ما را پیشرفته میکند، استفاده از فناوریهای نوین مبتنی بر مزیتهای هرکدام از این مناطق است. در این مناطق منابع بکری هست که اگر آنها را برای صنایع پیشرفته به کار بگیریم، ثروتافزایی فراوانی برای همان مناطق محروم خواهد کرد. البته ابزارش این نیست که شما سرمایهگذاران غیر بومی را ببرید در آن مناطق تا منابع آن مناطق را استفاده کنند و بعد هم مناطق را محرومتر کنند. باید مردم آن مناطق و کارآفرینان آن مناطق را توانمند کنید.
نظر شما