به گزارش خبرنگار مهر، ورت کوچولو در 11 سالگی هنوز هیچ استعداد جادوگری از خود نشان نمیدهد. بدتر از همه اینکه میگوید دلش میخواهد آدم معمولی باشد و بعدها ازدواج کند.
او از جادوگری بیزار است و وقتی میبیند مادرش برای مسموم کردن سگ همسایه، معجونی سمی میسازد، نفرتش را پنهان نمیکند. مادرش، اوروسل متعجب است. برای جادوگرها بسیار مهم است دخترشان را جایگزین خود کنند. اورسول سرانجام تصمیم میگیرد ورت را یک روز در هفته به مادربزرگش آناستابت بسپارد چون انگار آنها خیلی خوب باهم کنار میآیند.
از همان اولین جلسه نتیجه عالی است؛ حتی میتوان گفت فراتر از انتظار اورسول و شاید کمی زیاد از حد...
در این کتاب هریک از شخصیتها داستان را به روش خاص خود پیش میبرد و دیدگاه خود را بیان میکند. داستان درباره گذر از کودکی به نوجوانی، شکلگیری شخصیت کودک، اولین هیجانات عاطفی، روابط بین بزرگترها و کوچکترها و نقش والدین است.
در بخشی از داستان میخوانیم: دخترم اورسول خوبیهای زیادی دارد. مثلا شجاع و با اراده است ولی عیب بزرگی دارد: اخلاقش مزخرف است. از همان بچگی حسابی کلهشق، جوشی، لجباز و منزوی بود. به من نگویی به دلیل جادوگر بودنش است. جادوگرها هم مثل بقیهاند: بینشان هم آدمهای شاد و شنگول پیدا میشود هم یکدنده و دمدمی. دخترم جزو یکدندههاست....
این کتاب 160 صفحهای در شمارگان 1650 نسخه و قیمت 3800 تومان منتشر شده است.
نظر شما