دغدغه توسعه، دلمشغولی همه ایرانیان است، اما اینکه چرا ما نتوانسته ایم آن طور که باید و شاید به توسعه علمی و تکنولوژیک و حتی توسعه در بخش های مختلف اقتصادی و ... برسیم، موضوعی است که در ابعاد مختلف مورد بررسی قرار گرفته است.
در ادامه مباحث گذشته، در این بخش به موضوع سخت کوشی می پردازیم. یک جامعه برای توسعه و پیشرفت نیازمند
انسانهایی است که به جامعه خود عشق می ورزند و تلاش و سخت کوشی را بهترین وسیله برای دستیابی به اهداف مدنظر قرار می دهند. در غیر این صورت هنگامی که انسانها از سخت کوشی دوری می جویند و به سوی کاهلی و تنبلی قدم می گذارند ممکن است در آینده با عواقب ناخواسته ای روبرو شوند.
انسانهایی است که به جامعه خود عشق می ورزند و تلاش و سخت کوشی را بهترین وسیله برای دستیابی به اهداف مدنظر قرار می دهند. در غیر این صورت هنگامی که انسانها از سخت کوشی دوری می جویند و به سوی کاهلی و تنبلی قدم می گذارند ممکن است در آینده با عواقب ناخواسته ای روبرو شوند.
1- انسان های کاهل و تنبل قادر نیستند تجربیات ارزشمندی را در زندگی کسب کنند، زیرا مهم ترین تجربیات تنها از طریق تلاش و کوشش و تجربه کردن زیاد به دست می آید و به همین خاطر به مرور آنان به تجربیات دیگران وابسته می شوند و چون دانسته های ارزشمندی نیز برای ارائه کردن ندارند، کم کم دیگران نیز تمایلی به ارتباط برقرار کردن با آنها نخواهند داشت و لذا به آرامی از ساحل دریای تجربیات دیگران فاصله گرفته و قادر نیستند به رشد و تعالی برسند.
2- وقت گذرانی و تلف کردن زمان و دوری جستن از کار و تلاش سبب می شود افراد، مهارت های ارزشمندی کسب نکنند و چنین کسی قادر نیست در مسئولیتهای خویش نقش خود را به خوبی ایفا کند، لذا به مرور از مسئولیت ها به کنار گذاشته می شود و سبب می شود علاوه بر از دست دادن اعتماد به نفس، ناخواسته برای رسیدن به هدفهای خود از راههای غیراصولی استفاده کند و این شروعی برای قدم گذاشتن در سراشیبی سقوط می باشد.
3- کاهلی و تنبلی سبب می شود فرد برای جبران ناتوانی های خود از دروغ و دلیل تراشی بیشتر استفاده کند و به همین علت به مرور زمان اعتبار خویش را در بین دیگران از دست می دهد و با آنکه در میان جمع زندگی می کند، اما احساس تنهایی می کند و این عامل سبب می شود او هر روز نسبت به دیگران بدبین تر شده و علت عدم موفقیت های خویش را در بین دیگران جستجو نماید و گاهی نیز از دیگران چهره هایی زشت می سازد و بدین وسیله زمینه را برای پایمال کردن حقوق دیگران توسط خود مهیا می کند.
4- هنگامی که بر تعداد افراد کاهل و گریزان از مسئولیت اضافه می شود، زمانه برای حضور افراد فرصت طلب مهیا می شود و مسئولیت ها در دستان کسانی قرار می گیرد که تلاش می کنند با ایجاد یک محیط بدبینانه شدید و خراب کردن اذهان دیگران و نابود کردن شخصیت افراد، زمینه را برای پایمال کردن حقوق دیگران توسط خود مهیا کنند، لذا هرچه بر تعداد افراد کاهل و تنبل اضافه می شود، از آن طرف لحظه به لحظه شرایط برای حضور سودجویان مهیاتر می شود.
5- هنگامی که در یک جمعیت، تعداد افراد کاهل افزایش می یابد، برآیند تصمیات جمعی ممکن است به سوی انتخاب افرادی برای قبول مسئولیت باشد که در نهایت مورد تأیید افراد کاهل و کارگریز باشد و به همین علت فرد سخت کوش قادر به قبول مسئولیت نیست، زیرا شرایط برای پذیرش او مهیا نیست.
6- در جمعیت های گریزان از کار و تلاش، خلاقیت و نوآوری های ارزشمند پدیدار نمی شود، زیرا نوآوری و خلاقیت به دنبال سخت کوشی در راه رسیدن به هدف به دست می آید و این خود سبب می شود کارآفرینی در جامعه رشدنیافته و فرصت های شغلی جدید شکل نگیرد و بدین وسیله بر تعداد بیکاران کاذب و واقعی جامعه افزوده شود، زیرا بسیاری از شغلهای کاذب، نوعی بیکاری محسوب می شوند.
7- یکی دیگر از مشکلات پدید آمده در اثر کاهلی انسانها، وقوع اشتباهات فراوان می باشد، تصمیمات غلط فراوانی که به علت بی تجربگی و محدودیت علم و دانش صورت گرفته و صدمات فراوانی را بر فرد و جامعه وارد می سازد و در آینده این اثرات تخریبی، فشار روانی زیادی بر اعضای یک جامعه وارد می کند و بهداشت روانی و سلامت جامعه را مورد مخاطره قرار می دهد.
حرکت در جهت و یا عکس جهت رودخانه
هنگامی که آدمی در موقعیتی قرار می گیرد که احساس می کند دیگران از کار و تلاش فرار می کنند، اما او می خواهد قدم در راه سخت کوشی و تلاش بردارد، در ابتدا در وجود خود یک احساس ضرر خواهد کرد، زیرا تصور می کند که او در حال زحمت کشیدن و عرق ریختن است در حالی که عده ای تنبل و کاهل و فرصت طلب درحال بهره گیری از این شرایط می باشند، در این مرحله است که آدمی در کشاکش یک دوگانگی قرار می گیرد که آیا در مسیر این رودخانه آلوده شنا کند و یا برخلاف جهت مسیر را بپیماید؟
در این مرحله آدمی باید این احساس درونی خود را که در صورت سخت کوشی ضرر خواهد کرد، از بین ببرد و به خاطر داشته باشد که با تلاش و سخت کوشی توانمندیهایش به مرور به نحو چشمگیری افزایش خواهد یافت و همین امر اعتماد به نفس و قدرت عمل او درانجام فعالیتها دگرگون خواهد ساخت به نحوی که بتواند به راحتی از سد مشکلات گذشته و تصمیمات منطقی تری اتخاذ نماید و برعکس افراد کاهل به مرور زمان قابلیت های خود را از دست خواهند داد و با برجای گذاشتن خسارت های فراوان دچار مشکلات مختلف گشته به گونه ای که تا آخر عمر، عوارض ناخواسته آنرا باید تحمل نمایند.
هنگامی که بر تعداد انسانهای سخت کوش و پرتلاش در یک جامعه اضافه می شود، تقید انسانها به ارزشهای اخلاقی گسترش می یابد، زیرا انسانها نیازی نمی بینند که دروغ بگویند و ریاکار شوند و بر حقوق دیگران پا بگذارند. آلمانی ها دارای یک ضرب المثل می باشند که بیان می کند «جهان در دست انسانهای سخت کوش است.»
زمانی که فردی بخواهد در یک جامعه که فرهنگ سخت کوشی در آن توسعه نیافته است، فعالانه انجام وظیفه نماید، در ابتدا بازخوردهای خوبی دریافت نمی کند، زیرا خیلی ها، تلاش او را با بدگمانی نظاره می کنند، زیرا برخلاف شرایط در حال حرکت است، اما با گذشت زمان شرایط به ضرر افراد کاهل و به سود افراد سخت کوش تغییر خواهد کرد. با افزایش انسان های سخت کوش، کار در جامعه به ارزش تبدیل خواهد شد و فرد پرتلاش، انسان ساده لوح به حساب نخواهد آمد و دیگر افراد کاهل، تنبل و فرصت طلب زرنگ به حساب نمی آیند، بلکه چنین افرادی مطرود جامعه خواهند بود.
رقابت میان کشورهای جهان روز به روز سخت تر می شود و نسل آینده باید در میان این رقابت شدید زندگی کند و اگر سخت کوشی را نپذیرد، مجبور است دنباله رو دیگر جوامع شده و از فرهنگ آنان تبعیت نماید. منتسکیو می گوید: کار و کوشش انسان را از سه بلای بزرگ نجات می دهد؛ افسردگی، فسق و احتیاج.
توصیه های یک ریاضیدان
ترنس تائو، ریاضیدان جوان می گوید: تکیه کردن به هوش و استعداد به تنهایی ممکن است برای مدتی کارها را پیش ببرد، ولی در حالت کلی در تحصیلات پیشرفته و بالاتر به کار نمیآید. برای ورود جدی به هر بخش از ریاضیات، فرد علاوه بر فکر کردن، نیاز به خواندن و نوشتن جدی نیز دارد. برخلاف تصور عام، پیشرفتهای ریاضی نتیجه الهامهای ناگهانی و اکتشافات لحظهای نبوغآمیز نیست، بلکه در واقع نتیجه تلاش و سختکوشی فراوان است که البته تجربه و شهود آنرا هدایت میکند.
به طور خلاصه، هیچ مسیر شاهانهای در ریاضی وجود ندارد. برای رسیدن به مرحله فرادشواری (که در آن شهود شما با آنچه با سختی توانستهاید بسازید جور در میآید)، فرد ابتدا میبایست تلاش زیادی صرف یادگیری و دوباره یادگیری حوزه مطالعهاش کند، قدرت و ضعف ابزارها را بشناسد، مباحث دیگر در ریاضی را بیاموزد، یاد بگیرد چگونه مسائل دشوار را حل کند، سؤالهای بچهگانه و احمقانه زیادی مطرح کند و غیره. اینها همه لازمه سختکوشیاند.
مسلما علاقه داشتن به موضوعی که روی آن کار میکنید به سختکوشی و سعی و تلاش بیشتر شما کمک میکند، همچنین توجه به این موضوع مهم است که تلاش خود را به مسائل سودده و مفید جهتگذاری کنید، نه مسائل بیثمر. تفاوت اساسی بین «سختکوشی» و «بالا بردن تعدات ساعتهای کار» وجود دارد. به طور خاص، فشار وارد کردن بر کسی که خسته است، بیانگیزه است، آماده نیست، یا درگیر مسألههای دیگر است، میتواند اثر عکس داشته باشد و در بلندمدت تأثیر منفی بر بازدهی وی بگذارد. خلاصه اینکه بهتر است برای فردی که دارای انگیزه است، دارای انرژی است، آماده است، و درگیر کارهای دیگر نیست، ساعتهای کم ولی با بازدهی بالا برای کار اختصاص داده شود، تا اینکه زمان زیادی از او با بازده پایین پرکنیم در حالی که چهار فاکتور بالا را نداشته باشیم.
این روحیه و ویژگی اکتسابی شخصیت را به زبان انگلیسی(Hardiness) می نامند به مفهوم جان سختی و سخت کوشی است، گرچه کوشش، فقط جنبه کرداری را برجسته می سازد ولی از آنجا که هر رفتار آشکار، نمایانگر ابعاد نهان شناخت و عاطفه است، سخت کوشی را می توان ویژگی مثبت شخصیت های سالم دانست. روانشناسی مثبت گرا نیز در بحث از صفات و تعبیرات مثبت این سازه شخصیت توجه جدی دارد.
بی شک شما نیز با افرادی برخورد کرده اید که با کوچک ترین مشکلی در زندگی (ولو ناچیز) قافیه را می بازند و به سادگی و فوراً تسلیم می شوند و از پا می افتند. چه بسا نوجوانان و جوانان (اعم از دختر و پسر) را می شناسم که جزیی ترین فشار و ناملایمتی را در زندگی نمی تابند و در معنا آستانه تحمل شان اندک و در حد صفر است. برعکس، احتمالاً اشخاصی را هم سراغ داریم که در برابر کوهی از دشواری ها و طی سخت ترین شرایط نه تنها خم به ابرو نمی آورند، با سخت رویی به نبرد با مشکلات می پردازند و از پس شرایط دشوار بر نمی آیند که از این اوضاع و احوال نیز استقبال می کنند، زیرا دشواری را در صحنه ها و موقعیت هایی جهت رشد و بالندگی شان می پندارند.
در عرصه روانشناسی وقتی که پیرامون عوامل مؤثر بر سلامت در شرایط پرتنش سخن به میان می آید، بدین موضوع پرداخته می شود. در زمره عوامل مهم در این زمینه، ویژگی شخصیتی موسوم به جان سختی یا سخت سری می توان برشمرد. اهمیت موضوع بدان پایه است که این موضوع یکی از شاخص های سلامت روان شناختی معرفی شده است.
نتایج یک تحقیق
دکتر سوزان کوباسا، پژوهش فراگیر و علمی، سخت کوشی در روان شناسی را به انجام رسانده است. او مشتاق مطالعه این مسأله بود که از چه رو عده ای به رغم اینکه در معرض فشارهای روانی واقع می شوند، در کمال صحت و تندرستی می مانند و سایرین نه. برآیندهای پژوهش های وی نمایانگرند که عامل مهم در این مورد خصوصیت، شخصیتی است که از سه جز تشکیل شده است و چون این اجزای سه گانه در زبان انگلیسی با حروف C آغاز می گردند، می شود آنها را C3 کوباسا نامید. حرف C، کوته نوشت سه واژه ی Commitment(تعهد)، Challenge (چالش و مبارزه جویی) و Control (مهار) است.
وی خصوصیت مزبور را جان سختی نامید و آنرا چنین تعریف کرد: جان سختی عبارت است از کاربرد توانایی های خویش به منظور ارزیابی و سبک و سنگین کردن شرایط و فشارها و تعبیر و تفسیر این شرایط و پاسخ دادن بدان ها. پس سرسختی، عنصری داخلی است که برخی از افراد آنرا دارا می باشند و این به آنها یاری می کند تا در رویارویی با سختی ها و شداید یا از راه پا پس نکشیدن در برابر دشواری، دچار بیم و نومیدی نشوند. این عامل انگیزشی سبب می گردد تا در اوضاع تنش زا آدم ها راحت تر بتوانند به چاره جویی مشکلات بپردازند و به آنان در سازگاری با ناهمواری ها کمک شایان توجهی می کند.
بر پایه پیامدهای یک بررسی، آنانی که از چنین ویژگی شخصیتی برخوردارند، در قیاس با افرادی که فاقد آنند (در شرایطی همسان) دیرتر بیمار می شوند. همچنین در پژوهشی دیگر، امدادگرانی که دارای این صفت شخصیتی بودند، در مواجه به صحنه های دلخراشی که در عملیات و امداد و نجات با آن درگیرند، کمتر به ناراحتی، پریشانی و آسیبهای روانی متعاقب آن گرفتار می گردند، در بررسی دیگر، گروهی از پژوهشگران مشاهده کردند که سخت رویی باعث می شود تا زنان، محیط را کمتر خصومت بار بدانند و در شرایط سخت، راحت تر زندگی کنند. در واقع زنان پرطاقت، فشارها و تنش های اجتماعی و محیطی را کمتر از حد سخت و دشوار در نظر می گرفتند.
نظر شما