۲۶ شهریور ۱۳۹۱، ۸:۳۶

هادوی تهرانی درگفتگو بامهر:

بحران اعتقادی ریشه همه بحرانهای غرب/ آبادانی آخرت همراه باآبادانی دنیا

بحران اعتقادی ریشه همه بحرانهای غرب/ آبادانی آخرت همراه باآبادانی دنیا

آیت الله هادوی تهرانی با اشاره به علت توجه متفکران غربی به بحث «معنای زندگی» گفت: وقتی متفکر غربی می بیند مفهومی که در زندگی پیدا کرده نهایت به پوچی و گسترش فساد و افزایش آمار خودکشی در پیشرفته ترین جوامع غربی می شود، این مسائل متفکر غربی را به دنبال راه حلهای هماهنگ با فطرت انسان می کشاند و آنگاه می بیند هیچ راه حلی جز مفاهیم معنوی و الهی وجود ندارد.

آیت الله مهدی هادوی تهرانی رئیس مؤسسه رواق حکمت و مدرس عالی حوزه علمیه در گفتگو با خبرگزاری مهر در مورد معنای زندگی در اندیشه مادیون و الهیون و نسبت آن با سبک زندگی گفتگویی انجام داده که در پی می آید:

*خبرگزاری مهر: جناب آقای هادوی تهرانی توضیحی در مورد تفاوت دیدگاه مادیون و الهیون در معنا و هدف زندگی بفرمایید.
 
** آیت الله هادوی تهرانی: یک شخص الهی عالم را محدود به دنیا نمی داند و مرگ را پایان زندگی نمی بیند، بلکه تحولی می بیند که او را از یک عالم به عالم دیگری منتقل می کند؛ عالُمی که نتیجه این عالم است و رفتارهای او در این عالم تعیین کننده سرنوشت او در عالم دیگر است. چنین کسی در عین اینکه در حال آباد کردن عالم دیگر است، به دنبال این است که این عالم را هم اصلاح کند.
 
اما کسی که نگاه مادی دارد، مرگ را پایان زندگی می داند. بنابراین محدوده زندگی از نظر او محدود به عالم خاکی است. لذا برای این عالم زندگی می کند و نتیجه و عالم دیگری را انتظار ندارد. البته در مورد این مسئله در بین الهیون و هم در بین مادیون نگرشهای متفاوتی وجود دارد. در بین الهیون برخی چنین تصور دارند که برای آبادانی عالم دیگر و برای دستیابی به نجات اخروی باید در دنیا زندگی سختی داشته باشیم و زندگی دنیایمان را خراب کنیم تا آخرت مان آباد شود. این نگاه در برخی مکاتب وجود دارد، مثلا اگر به نگاهی که در مسیحیت تاریخی است مراجعه کنیم مفاد این نگاه این است که از طریق رنج و محرومیت در این دنیا می توانیم به مواهب آن دنیا دست یابیم.

در مقابل نگاهی است که اسلام عرضه می کند که نگاه جامع بین دنیا و آخرت است و دنیا را مزرعه آخرت می بیند و آبادانی آخرت را در آبادانی این دنیا می داند. اما آبادانی دنیا به شکلی که متضمن آبادانی آخرت باشد؛ یک انسان مسلم در دنیای خود تلاش می کند زندگی خوبی داشته باشد و این خوب بودن زندگی اش به گونه ای باشد که آخرت خوبی در پی داشته باشد. یعنی بین آخرت و دنیا منافاتی نمی بیند و لازم نیست برای آبادانی آخرت دنیای خود را خراب کند.
 
در بین مادیون هم نگاههای متفاوتی در معنای زندگی وجود دارد؛ بخش زیادی از مادیون نگرشهایی دارند که به اصطلاح فلسفی - که در فلسفه یونان قدیم ریشه دارد- از آن تعبیر به «اپیکوریسم» می شود یعنی «فلسفه اپیکور»؛ «لذت‌گرایی» است؛ انسانی که مادی است و گرایش به اپیکوریسم دارد فقط به دنبال لذتهای مادی است و برای او تمام هدف زندگی بهره مندی هرچه بیشتر از لذتهای مادی است ولو به قیمت از بین بردن لذتهای دیگران باشد. البته در بین مادیون کسانی نیز هستنند که نگاههای اجتماعی دارند مثلا «ماتریالیسم دیالکتیک» نگاهشان این است که با اینکه زندگی محدود به این دنیا است اما رفاه عمومی را به عنوان عامل هدف‌بخش به زندگی تلقی می کنند که البته این چنین نگرشهایی در عمل نتوانستد در جهان ادامه پیدا کنند.
 
اگر ما شاهد فروپاشی بلوک شرق هستیم این نه به خاطر بحرانهای سیاسی یا اقتصادی است، بلکه ریشه اصلی فروپاشی بلوک شرق بحران اعتقادی است که با ساختار وجودی انسان ناسازگار است و در نتیجه نمی تواند به حیات خود ادامه دهد. همچنان که فروپاشی بلوک غرب و از بین رفتن جبهه سرمایه داری در دراز مدت نتیجه همین بحران اعتقادی است؛ نه بحران اقتصادی و سیاسی چراکه این دو، نتیجه بحران اعتقادی است.
 
*: آیا نگاه شرقی با نگاه غربی در این زمینه متفاوت است؟
 
** آیت الله هادوی تهرانی: شرق و غرب بیش از آنکه جغرافیایی باشد، شرق و غرب عقیدتی و فکری است؛ شرق همیشه نماد معنویت‌گرایی و توجه به مفاهیم متعالی و غرب نماد دنیاگرایی و توجه به مفاهیم مادی بوده و هست. این تفاوت به نوع نگاههایی که در شرق در ادیان مختلف شرقی وجود دارد، برمی گردد؛ البته ادیان مختلف شرقی تفسیرهایی متفاوتی در دین‌شناسی دارند؛ برخی تفسیرهای دین‌شناسانه از برخی ادیان شرقی کاملا الحادی و به نوعی مادی است و در مقابل تفسیرهای دیگری وجود دارد که آن ادیان را الهی معرفی می کند. مثلا دین بودا که پیروان زیادی دارد، در دین شناسی هر دو تفسیر در موردش وجود دارد.
 
عده ای بودا را یک ملحد می دانند که منکر مبدأ و خالق و منکر حتی عالم دیگری است- هرچند که بودا تناسخ و تغییر شکل حیات مادی را قبول دارد اما بنا بر این تفسیر آخرتی را تعریف نکرده است- و در مقابل عده ای نگرش بودا را الهی می دانند که در میان طرفداران این تفسیر، دیدگاههای افراطی نیز وجود دارد که بودا را از پیامبران الهی می دانند که این دیدگاه فوق العاده افراطی است. اما آنچه که نقطه برجسته ادیان شرقی محسوب می شود معنویت گرایی و توجه به عوالم دیگر و توجه به نتایج این زندگی مادی در عالم دیگر است که این توجه در مکاتب غربی دیده نمی شود و در آن بیشتر نگاه انحصاری به عالم ماده است.
 
البته ادیان شرقی طیفهای متفاوتی هستند از هندوئیسم گرفته که فوق العاده در آن پرستش و عبادت جایگاه مهمی دارد تا ادیانی که شبه مکتب فلسفی هستند و حتی در دین بودنشان در بین دین شناسان پرسشهای جدی وجود دارد مثل کنفوسیوس در چین که خیلی ها آن را دین نمی دانند بلکه یک تفکر فلسفی تفسیر می کنند.

*: معنای زندگی از دیدگاه مادیون و الهیون دلالت بر چه نوع سبک زندگی دارد ؟
 
** آیت الله هادوی تهرانی: کسی که نگاه مادی داشته باشد به ویژه نگاه لذت‌گرایانه داشته باشد- که در بین مادیون این نگاه غالب است؛ عرض کردم مادیونی هستند که نگاه لذتگرایانه ندارند و نگاههای جامعه گرایانه دارند که ممکن است زندگی زاهدانه ای هم داشته باشند، اما این نوع زندگی در میان مادیگرایان غالب نیست- به صورت طبیعی زندگی او به سمت تجمل و اشرافی‌گری خواهد رفت و به دنبال بهره‌مندی هرچه بیشتر از مواهب و منافع اقتصادی است.
 
همچنین نگاههای متفاوتی در بین الهیون وجود دارد. مثلا بنا بر مبنای اسلامی یک مسلمان در عین اینکه زندگی دنیا را نادیده نمی گیرد و از رفاه رچشم نمی پوشد اما رفاه را در سطحی که مورد تأیید اسلام و ارزشهای اسلامی است دنبال می کند و امکاناتی که در اختیار دارد را بر اساس مفاهیم اسلامی در اختیار جامعه اسلامی قرار می دهد که تأمین کننده سعادت اخروی اوست. اگر بخواهیم به سیره معصومیین(ع) مراجعه کنیم؛ آن شیوه متعالی زندگی یک انسان متدین است که در تلاش اقتصادی و اجتماعی حداکثر تلاش را می بینم و در بهره مندی شخصی حداقل بهره و در منفعت رسانی به جامعه حداکثر فایده رسانی را می بینیم.
 
اما اگر در سطوح پایین‌تر از قشر متدین و متعارف بنگریم با افرادی مواجه می شویم که آنها در عین برخورداری از امکانات اقتصادی فراوان زندگی نسبتا متوسط اجتماعی دارند و خودشان زندگی شان را با وضعیت عمومی جامعه هماهنگ کرده اند و  ثروتهای خود را در اختیار اقشار مختلف جامعه قرار می دهند و هزینه های زیادی را برای مصارف اجتماعی نظیر ساخت راههای و پلها و مدارس و حمایت از اقشار آسیب پذیر و غیره  پرداخت می کنند و این نمونه ای از مفاهیمی است که یک انسان الهی در عمل خود به آن مفاهیم می رسد و در زندگی به این شکل تجلی پیدا می کند.
 
*: توجه به بحث« معنای زندگی» در سالهای اخیر در میان اندیشمندان غربی ناشی از چه مسئله ای است؟
 
** آیت الله هادوی تهرانی: بحران عقیدتی در غرب برخی را به متلاشی شدن کشانده است، مثل بلوک شرق که علیرغم تمام تلاشهایی که در شکل گیری و سپس ادامه آن در حوزه اقتصادی و سیاسی صورت گرفت بحرانهای عقیدتی موجب فروپاشی آن شد و آن همه مبارزه ای که با دین در اتحاد جماهیر شوروی صورت گرفت، نتیجه آن گرایش بسیار گسترده به مفاهیم دینی چه در بین مسلمانان و چه در میان مسیحیان این منطقه و بازگشت به مفاهیم دینی شد. چون آن مفاهیم مارکسیسم و غیره با خصلت انسانی ناسازگار بود.
 
در بلوک غرب و جهان سرمایه داری نیز با بحرانهای جدی عقیدتی مواجه هستیم که این بحرانها هر از گاهی مثل دمل چرکین باز شده و عواقب شوم خود را نشان می دهد، این مسائل باعث می شود پیشگامان اندیشه با این بحرانها زودتر مواجه شده و در واقع این مسائل را پیش بینی کنند و به دنبال راه حلهایی باشند. آنها نمی توانند راهکاری برای آن بیابند مگر از طریق مفاهیم معنوی و آموزه های دینی؛ به همین دلیل گرایش به مفاهیم معنوی و بحثهای دینی روز افزون می شود و یک چیزی که تمام رنگ و بوی زندگی را تغییر می دهد تفسیر مفهوم زندگی است که از گذشته تا کنون مورد توجه بوده است.
 
مفهوم زندگی یکی از مفاهیم اساسی در مباحث فلسفی و دغدغه فیلسوفان بوده است و آن رنگی است که برای کل زندگی خود انتخاب می کنیم و بر اساس آن مفهوم، همه زندگی تعریف می شود. وقتی متفکر غربی می بیند مفهومی که در زندگی پیدا کرده نهایتش به پوچی و گسترش فساد منتهی می شود و در نتیجه آمار خودکشی را در پیشرفته ترین و مرفه ترین جوامع غربی افزایش می دهد، این مسائل متفکر غربی را به دنبال راه حلهای دیگر هماهنگ با فطرت انسان می کشاند و آنگاه می بیند هیچ راه حلی جز مفاهیم معنوی و الهی وجود ندارد. قطعا در بین مفاهیم معنوی و الهی برترین تفسیر، تفسیری است که اسلام عرضه کرده، آن هم تفسیری که اهل بیت ارائه کردند که با ساختار طبیعت و فطرت انسانی هماهنگی کامل دارد و اگر معتقدیم که در نهایت تاریخ همه بشر به این مطلب می رسند و بازگشت مجددی به فطرت خود خواهند داشت، آن فطرت چیزی جز همین اسلام ناب محمدی(ص) که تفسیر اسلام به روایت اهل بیت(ع) است، نخواهد بود.
------------------------
 
گفتگو: زینب ملکی
کد خبر 1696468

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha