عبودیت و پرستش خداوند بهترین و مؤثرترین راهکار رشد و تکامل آدمی است، به همین دلیل از امام صادق(ع) نقل شده که فرمود: «عبودیت گوهری است که حقیقت آن خداوندگاری است.»(مصباح الشریعه، ص 7) از این آموزه های متعالی معلوم می شود که عبودیت و بندگی خدا، ظاهرش پرورش و تکامل یافتن است و حقیقت و باطنش پرورش دادن و پروردگاری کردن است، یعنی آدمی بر اثر عبودیت خداوند به جایی می رسد که می تواند مظهر «الرب» تجلی کند و بندگان خدا را تربیت کند و پرورش دهد تا به رشد و کمال و شکوفایی معنوی خود باریابند.
حد نصاب تام این خصیصه عبودیت از آن انسان کامل است، ولی به طور کلی براساس حدیث یاد شده، عبودیت ویژگی یاد شده را دارد و در هر کسی به میزان متفاوت امکان ظهور و بروز دارد. حال باید دید که عبادت نبوی چگونه بوده و در حکمت امام خمینی(ره) و سنائی چگونه بازتاب یافته است؟
حضرت امام(ره) در این باره به تفصیل سخن گفته و در کلمات سنائی نیز به نکته های زیبا و آموزنده ای اشاره شده که به دلیل اهمیت و درس آموز بودن این بحث در چند نکته طرح و تبیین می شود:
الف)یکی از نکته ها درباره عبودیت به خصوص عبودیت نبوی در کلام امام که به اشاره به حدیث پیش گفته آمده، این است: «چون سالک را مقام اسمیت دست داد، خود را مستغرق در الوهیت بیند «العبودیة جوهرة کنهها الربوبیة» پس خود را اسم الله و علامة الله و فانی فی الله بیند و سایر موجودات را نیز چنین بیند و اگر ولی کامل باشد، متخلق به اسم مطلق شود و برای او تحقق به عبودیت مطلقه دست دهد و «عبدالله» حقیقی شود و تواند بود که تعبیر به عبد در آیه شریفه «منزه است خدایی که شبانه بنده اش را سیر داد.»(آیه 1 سوره اسراء) برای آن باشد که عروج به معراج قرب و افق قدس و محفل انس به قدم عبودیت و فقر است و رفض غبار انیت و خودی و استقلال است ... چه که عبودیت، مرقات رسالت است ... و او را به قدوم عبودیت به افق احدیت جذب فرمود و از کشور ملک و ملکوت و مملکت جبروت و لاهوت رهانید.»(سرالصلوة، ص 89 و 90)
در این کلام، امام(ره) از یک سوی تفسیر عرفانی عمیق از حدیث یاد شده ارائه گردیده و تصریح شده که سالک بر اثر عبادت خداوند، خود را فانی در اسم ربوبی دیده و آیت و علامت اسم ربوبی می شود و از سوی دیگر با الهام از آیه مبارکه اشاره شده که عبودیت نردبان رسالت نبوی بوده و ایشان بر اثر عبودیت خداوند به مقامی بار یافت که موهبت رسالت نصیب ایشان گردد.
بنابراین معلوم می شود که از نظرگاه امام(ره)، عبودیت و بندیگ خدا تنها راهکار رسیدن به هرگونه کمال معنوی است و بدون عبودیت نمی توان به مقصد عالی و کمال انسانی خود بار یافت. از این رو در جای دیگر تأکید می کند: «جز با قدم عبودیت نتوان به معراج حقیقی مطلق رسید، ... قدم عبودیت و جذبه ربوبیت سیر داد آن ذات مقدس را به معراج قرب و وصول و در تشهد نماز که رجوع از فنای مطلق است که در سجده حاصل شده، باز توجه به عبودیت قبل از توجه رسالت است و ممکن است اشاره به آن باشد که مقام رسالت نیز در نتیجه جوهره عبودیت است.»(آداب الصلوة، ص 10)
ب)عارفان معتقدند که عبودیت مراتب دارد و برترین عبودیت تنها نصیب کاملترین افراد می شود. در این رابطه گفته شده: عبادت و عبودیت برای عموم، عبارت از اظهار نهایت خضوع و تسلیم در پیشگاه خداوند است، ولی عبادت و عبودیت خواص به آن است که گذشته از این مرتبه، خود را با نیت پاک و به دور از هر گونه شائبه ناخالص در مسیر سلوک مشاهده کنند، اما خاص خاصان(اخص خواص) عبادت و عبودیت شان به آن است که بالاتر از دو مرتبه یاد شده خود ا محو و فانی در عبودیت حق مشاهده نمایند و این عبادت کسانی است که حق تعالی را در مقام احدیت جمع و فرق عبادت کنند.(ر.ک: اصطلاحات صوفیه، ص 107)
با توجه به این رویکرد عرفانی، ژرفای کلام امام خمینی(ره) بهتر درک خواهد شد که درباره عبودیت پیامبر(ص) می گوید: «باید دانست که عبودیت مطلقه از اعلی مراتب کمال و ارفع مقامات انسانیت است که جز اکمل خلق الله محمد(ص) بالاصالة و دیگر اولیای کمل بالتبعیة کسی دیگر را از آن نصیبی نیست و دیگران را پای عبودیت لنگ است و عبادت و عبودیت آنها معلل است ... در تشهد نماز که رجوع از فنای مطلق است که در سجده حاصل شده، باز توجه به عبودیت قبل از توجه به رسالت است.»(آداب الصلوة، ص 10)
در حکمت سنائی تعبیر عبودیت مطلقه به کار برده نشده، ولی در تبیین عبادات پیامبر(ص) تعبیرات لطیفی آمده که در کلام امام(ره) با تعبیر عبودیت مطلقه یاد شده است. او می گوید: قامتش چون خم رکوع آورد/عرش در پیش او خشوع آورد* به تشهد دمی چو بنشستی/کمر کوه قاف بگسستی*بهره داد وجود را به تمام/ زان لب و دیده ها به سین سلام* بوده بحری همیشه محرابش/ آتش عشق لم یزل آبش* چون دم از حضرت سجود زدی/ آتش اندر همه وجود زدی.(حدیقة الحقیقة، ص 223)
سنائی معتقد است به جهت تعظیم در برابر عظمت پروردگار در حال رکوع عرش که مراد از آن در اینجا تمام آنچه در قلمرو حکومت الهی است در برابر پیامبر خشوع می کند. آنچه در حکمت امام از سجده به مقام فنای مطلق یاد شده، در کلام سنائی به نفی هستی از غیر یاد گردیده و تصریح شده که هر گاه پیامبر به سجده می رفت همه هستی نادیده انگاشته و به فنای کامل بار می یافت.
نظر شما