اهمیّت ازدواج
مسألۀ ازدواج و تشکیل خانواده، از نگاه دین مبین اسلام، فوقالعاده اهمیت دارد تا جایی که در تعالیم دینی، فراهم کردن زمینه ازدواج جوانان بر دولت اسلامی و همه افراد جامعه واجب شمرده شده و در آیات شریفۀ قرآن کریم و روایات معصومین«سلاماللهعلیهم» تأکیدات فراوانی، بر این امر شده است. قرآن کریم با تأکید میفرماید:
«وَ أَنْکِحُوا الْأَیامى مِنْکُمْ وَ الصَّالِحینَ مِنْ عِبادِکُمْ وَ إِمائِکُمْ إِنْ یَکُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ»[1]
جوانها را همسر دهید و زمینۀ ازدواج دخترها و پسرها را فراهم کنید و از فقر و اینکه نتوانند زندگی خود را اداره کنند، نترسید، زیرا اگر جداً به اسلام عمل کنید، خداوند متعال زندگی رفاهی به آنها عنایت میکند و آنها را بینیاز میسازد.
پیامبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» نیز میفرمایند:
«النِّکَاحُ سُنَّتِی فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتِی فَلَیْسَ مِنِّی»[2]
میفرمایند: ازدواج سنّت من است و اگر این سنّت، در هر اجتماعی نباشد، آن اجتماع مسلمان نیست.
امّا با وجود همۀ سفارشات و تأکیدات قرآن و عترت، متأسّفانه سنّت ازدواج به هنگام، از میان جامعه فعلی رخت بربسته است. مثلاً پسر سی سال دارد و هنوز ازدواج نکرده است! دختر بیست و پنج یا سی سال دارد، امّا هنوز ازدواج نکرده است؛ یعنی از نظر اسلام، ازدواج جوانان با تأخیر پانزده تا بیست ساله مواجه شده است.
بحران تجرّد و دوستیابی
جامعه فعلی، در زمینۀ ازدواج، دچار بحران شده و این بحران، برای سلامت اخلاقی جامعه بسیار خطرناک است. یکی از خطرهای آن، گسترش فساد اخلاقی و دوستیابی نامشروع در اجتماع است. بسیاری از جوانان و حتی نوجوانان به شیوههای گوناگون و از طریق اینترنت و تلفن همراه و نظایر آن، با افراد نامحرم طرح دوستی میریزند. قضیّه نامبارک و زشت دوست یابی که جایگاه مبارک و زیبای ازدواج را اشغال کرده، از جمله مفاسدی است که در اثر عدم اهتمام جامعه به امر مقدّس ازدواج سالم و به موقع پدید آمده است.
قرآن کریم، اینگونه دوست یابیها را در حدّ اعمال منافی عفّت، ناپسند میداند و در هنگام معرّفی دختر و پسر شایسته، میفرماید:
«مُحْصَناتٍ غَیْرَ مُسافِحاتٍ وَ لا مُتَّخِذاتِ أَخْدان»[3]
«مُحْصِنینَ غَیْرَ مُسافِحینَ وَ لا مُتَّخِذی أَخْدان»[4]
بر اساس این دو آیۀ شریفه، پسر شایسته و دختر شایسته، کسانی هستند که اهل زنا نیستند و دوست نامحرم هم ندارند.
بنابراین جامعهای که در آن دوست یابی، جایگزین ازدواج شود، مسلّماً اسلامی و مورد نظر و پسند قرآن نخواهد بود. برای رفع این معضل و ناهنجاری اجتماعی نیز چارهای جز بازگشت به تعالیم اسلامی و ترویج ازدواج اسلامی و به هنگام وجود ندارد.
اسلام علاوه بر بیان ثوابهای فراوان برای مسألۀ ازدواج، تشویق دختران و پسران در عنفوان جوانی به امر ازدواج را از وظایف همۀ مسلمانان دانسته است. فشار غریزۀ جنسی و نیاز به رفع آن، در عنفوان جوانی است و پس از آن، تنها برای رفع احتیاج است. آنچه لذّت بخش است، ازدواج به هنگام و در دوره نیازمندی به همسر است که اسلام، تأکید فراوانی بر آن نموده است.
آثار اعراض از سنّت ازدواج
جامعۀ اسلامی، آنچنان که شایسته است، به سنّت نبیّ اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» اهمیّت نمیدهد و نتیجۀ اعراض از سنّت نبوی نیز گرفتاری در دام شیاطین است. پیامبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» فرمودند: «فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتِی فَلَیْسَ مِنِّی»، یعنی هرکه از سنت من اعراض کند، از من نیست. و معلوم است هرکه از امّت پیامبر نباشد، از یاران شیطان است. وقتی در جامعه، متابعت از شیطان جایگزین متابعت از سنّت رسول خدا«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» شد، اعمال شیطانی، مانند دوست یابی نیز گسترش مییابد.
دوری از سنّت ازدواج، علاوه بر فساد اخلاقی، معضلات دیگری نیز در پی دارد. مثلاً گرفتار شدن در دام عشقهای هوسی، باعث افت علم برای اشخاص و اجتماع میشود. دختر و پسری که در این دام گرفتار میشوند، نمیتوانند به خوبی درس بخوانند و به درستی مطالعه کنند و اگر هم مطالعه کنند، فقط به دنبال کسب مدرک هستند؛ در حالی که وقتی علم میتواند موجبات ترقّی و رشد و پیشرفت جامعهای را فراهم کند که حقیقتاً شخص، در راه کسب آن تلاش و کوشش کند و بتواند آن را تعالی ببخشد.
گسترش بی حجابی و بی عفّتی در جامعه و اختلاط زن و مرد نیز از جمله آثار دوری از سنّت ازدواج اسلامی است. فساد اخلاقی که در حال حاضر جامعه را فرا گرفته، در اثر عمل بیتوجهی جامعه به ازدواج اسلامی است. اگر دختر و پسر به موقع ازدواج کنند، دیگر به دنبال ارتباط نامشروع و سایر مفاسد اخلاقی نخواهند رفت و در نتیجه، فساد اخلاقی در اجتماع کاهش مییابد.
رفع موانع ازدواج، با تکیه به دستورات قرآم کریم
ازدواج به موقع جوانان در آموزههای دینی مورد تأکید فراوان واقع شده است، ولی از آنجا که معمولاً خود دختر و پسر قادر به تأمین همۀ امکانات و لوازم برای آغاز زندگی مشترک نیستند، به خانوادهها دستور داده شده که زمینۀ ازدواج فرزندان خود را فراهم کنند. قرآن کریم قدم را فراتر نهاده و چون میداند گاهی از اوقات والدین نیز نمیتوانند زمینهساز ازدواج فرزندان خود باشند، همه جامعه اسلامی را موظّف به زمینهسازی ازدواج جوانان کرده است. قرآن کریم با نگاهی ظریف و دقیق به مسأله ازدواج، پس از دستور به اقدام همگانی برای ازدواج، برای رفع نگرانی جامعه و جوانان، میفرماید: خداوند متعال، ضامن رزق و روزی زوج جوان است و کار آنها را اصلاح خواهد فرمود. کار جامعه اسلامی تشویق و زمینهسازی برای ازدواج به موقع و آسان است و کار خداوند متعال، روزی رساندن و تأمین مخارج زندگی زوجین:
«وَ أَنْکِحُوا الْأَیامى مِنْکُمْ وَ الصَّالِحینَ مِنْ عِبادِکُمْ وَ إِمائِکُمْ إِنْ یَکُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ»
البته باید توجّه داشت که خداوند رزّاق، ضامن روزی و خرج حقیقی بندگان شده است و از آنجا که از تشریفات و تجمّلات بیزار است، هزینۀ آن را هم تأمین نخواهد کرد. در واقع خداوند متعال رزق و روزی به اندازۀ ساده زیستی و ضرورت و حتّی به اندازه رفاه مخلوقات خویش را ضامن شده و عطا میکند:
«إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتینُ»[5]
اگر جوانان و خانوادهها تشریفات و تجمّلات را کنار بگذارند، خداوند رزّاق، نیاز و مخارج حقیقی آنها را برآورده خواهد کرد. متأسّفانه جوانان و جامعۀ ما آنطور که شایسته است، به این حقایق اعتقاد ندارند و چون ضمانت خداوند برای تأمین روزی را باور نمیکنند، تن به ازدواج نمیدهند. گروهی از جوانان نیز انتظار دارند ازدواج کنند و خداوند متعال، از راه غیب هزینه تجمّلات و تشریفات زندگی را برای آنان بفرستد، در حالی که حق تعالی از تجمّلگرایی بیزار است و تأمین مخارج ساده زیستی را ضمانت کرده است.
حلّ معضل عزوبت، محتاج اقدام همگانی
برای حلّ معضل اجتماعی عزوبت، باید همه افراد جامعه متّحد شوند و در این مسیر گام بردارند. رفع این مشکل، نیازمند یک انقلاب همگانی است. چنانکه بارها متذکّر شدهایم، نمیشود، نمیتوانم و نمیدانم در قاموس انسان راه ندارد. اگر بخواهد میداند، اگر بخواهد میشود و میتواند؛ همانگونه که مثلاً مردم ایرن با یک حرکت انقلابی توانستند انقلاب اسلامی را در ایران به پیروزی برسانند، میتوانند با یک حرکت انقلابی، موانع ازدواج را از سر راه بردارند و فساد اخلاقی را ریشه کن کنند.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، با آنکه بیش از 98 درصد مردم ایران به جمهوری اسلامی رأی دادند، به درستی به همه قوانین و دستورات دین مبین اسلام عمل نشد. اگر همه دستورات اسلام جامه عمل پوشیده بود، در جامعه امروز، فساد اخلاقی، فساد اداری، فساد اجتماعی و فساد اقتصادی وجود نداشت و علاوه بر آنکه در دنیا سرافراز بودیم، مردم دچار فقر و فلاکت و معضلات معیشتی نمیشدند. مفاسد کنونی، بر اثر دور شدن از موازین شرعی و دستورات حیات بخش قرآن و عترت پدید آمده است.
فساد اقتصادی در حال حاضر، به یک بحران تبدیل شده و امورات اقتصادی بسیاری از مردم به سختی و با مشکل میگذرد. فساد اداری در ادارات، به وفور یافت میشود و رحم و انصاف در آنها کمتر دیده میشود. فساد اجتماعی و فساد اخلاقی شایع و فراوان شده است. زندانها پر از افراد مختلف با وضع فلاکتباری است که شاید بیش از یک سوّم آنان زندانی مهریه یا دیه هستند. همۀ این مفاسد، از عمل نکردن به دستورات اسلام ناشی شده و برای رفع آن، چارهای جز بازگشت به سرچشمه زلال وحی نیست.
در مورد بحث ازدواج که بحث کنونی ما است، به عنوان یک نیاز ضروری اجتماعی و ضدّ آن، یعنی عزوبت و دوستیابی به عنوان معضل اجتماعی، باید یک انقلاب صورت گیرد. مهریههای سنگین، جهیزیههای بیمورد و فراوان و ولیمههای تشریفاتی و تجمّلی باید کنار گذاشته شوند و ساده زیستی جایگزین آنها شود. بسیاری از ولیمهها و مخارجی که برای عروسی و به عنوان حفظ آبرو در نزد مردم صورت میگیرد، موجب آبروریزی در نزد امام زمان«ارواحنافداه» است. متأسفانه برخی افراد به قدری غافلند که حاضر میشوند آبروی خود را نزد امام زمان بریزند تا نزد مردم آبرو کسب کنند!
موانع مهمّ ازدواج
بحث این جلسه راجع به جزئیات موضوع ازدواج و به خصوص تشریح موانع ازدواج نیست، امّا همین قدر باید دانست که امروزه مهریههای سنگین، جهیزیههای تجمّلی و ولیمههای تشریفاتی، سه مانع مهمّ ازدواج جوانان محسوب میشوند و همه موظّفند برای رفع این موانع، فکر و اقدام کنند. اگر این سه مانع بزرگ از سر راه ازدواج برداشته شود و سادهزیستی جایگزین آن گردد، تا حدّ قابل توجّهی معضل عزوبت و تجرّد حل خواهد شد. این موانع تشریفاتی، معمولاً به دست خود افراد پدید میآید و قرآن کریم نیز به شدّت با آن برخورد کرده است:
«وَ أَصْحابُ الشِّمالِ ما أَصْحابُ الشِّمالِ ، فی سَمُومٍ وَ حَمیمٍ ، وَ ظِلٍّ مِنْ یَحْمُومٍ ، لا بارِدٍ وَ لا کَریمٍ ، إِنَّهُمْ کانُوا قَبْلَ ذلِکَ مُتْرَفینَ ، وَ کانُوا یُصِرُّونَ عَلَى الْحِنْثِ الْعَظیمِ»[6]
اصحاب شمال، بسیار شومند؛ در دنیا دود جهنّم اسراف و تشریفات، آنها را نابود میکند و در قیامت هم تجسّم عمل آنان، دود و هرم جهنّم میشود و به سختی باید پاسخگوی تجملگرایی و تشریفات خود باشند. کسانی که جهیزیه سنگین و ولیمۀ آنچنانی میدهند و مهریههای بالا برای ازدواج خود و فرزندانشان قرار میدهند، از مصادیق بارز مسرفین و تجمّل گراها هستند.
ازدواج سادۀ امیرالمؤمنین(ع) و حضرت زهرا(س)
پدر و مادر امیرالمؤمنین«سلاماللهعلیه» هنگام ازدواج ایشان، در قید حیات نبودند؛ زیرا حضرت ابوطالب«علیهالسّلام» پس از فداکاریهای بسیار برای اسلام، در مکه از دنیا رفته بود و فاطمه بنت اسد«علیهاالسّلام» نیز پس از هجرت، از دنیا رفت. حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» نیز مادر نداشتند و حضرت خدیجه«علیهاالسّلام» در مکّه پس از تحمّل رنجها و مشّقات فراوان در راه اسلام، از دنیا رفته بودند. لذا پیغمبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» حکم پدر و مادر را برای حضرت زهرا داشتند.
حضرت علی«سلاماللهعلیه» نزد پیغمبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» آمدند و گفتند: یا رسول الله من برای خواستگاری آمدهام و بهترین افراد، برای من فاطمۀ زهرا است. پیامبر فرمودند: من باید اجازه بگیرم. نزد حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» آمدند و به ایشان فرمودند: زهرا جان! شوهر خوبی برایت پیدا شده است. حضرت زهرا از روی حیا ساکت ماندند و سکوت ایشان، علامت رضایت بود.
پیامبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» به امیرالمؤمنین فرمودند: چه چیزی داری؟ ایشان فرمودند: شما از زندگی من باخبرید. پس از گفتگو، پیغمبر فرمودند: زره را لازم نداری، آن را برای ازدواج بفروش؛ زیرا زره را کسی میپوشد که بخواهد از جنگ فرار کند و تو از جنگها فرار نمیکنی.
امیرالمؤمنین«سلاماللهعلیه» زره را به پانصد درهم فروختند و آن مبلغ را در اختیار پیامبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» قرار دادند. این مهریه، همان مقدار مهریهای است که در زمان فعلی، با آن برخورد زشتی میشود و آن را به همراه قرآن و آینه شمعدان در ابتدای قبالهها مینویسند و سپس آن مهریههای آنچنانی و سنگین را به آن اضافه میکنند!
در آن زمان، رسم بود که با مهریه زن، جهیزیه و ولیمه عروسی را تهیه میکردند. پیامبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» نیز دو سه نفر زن فهمیده را به بازار فرستادند تا یک جهیزیه ضروری، یعنی به اندازه احتیاج، تهیه کنند. اکثر لوازمی که در جهیزیههای فعلی به عروس داده میشود، به هیچ درد زندگی زوجین نمیخورد و آنقدر در دکور میماند، یا در موقع اسبابکشی جابجا میشود تا از بین برود.
آنها یک جهیزیه ضروری ـ رفاهی تهیه کردند که هفده قلم بود. مانند امروزه رسم بود که جهیزیه را عرضه کنند تا پدر و مادر ببینند. وقتی جهیزیه را گذاشتند، پیامبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» آمدند و پس از ملاحظه جهیزیه گریه شوق کردند و فرمودند: خدایا مبارک کن این جهیزیه را که قالبش از گل است.
مابقی مبلغ حاصل از فروش زره را نیز یک ولیمه عمومی دادند. پیغمبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» به امیرالمؤمنین«سلاماللهعلیه» دستور دادند آبگوشتی تهیه کردند و همه مردم از آن استفاده نمودند. وقتی میخواستند حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» را به خانه شوهر ببرند، پیامبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» زنها را جمع کردند و فرمودند: حضرت زهرا را در میان خود ببرید و مواظب باشید که در راه گناهی صورت نگیرد.
خانه امیرالمؤمنین«سلاماللهعلیه» خانهای بود که حضرت با گل و خشت و چوب، به دست مبارک خود ساخته بودند و یک اتاق بیشتر نداشت. از تشریفات یا اتاق اضافی و یا اتاقهای دیگر به عنوانهایی که فعلاً مرسوم است، مثل مهمانخانه و ... نیز خبری نبود.
جهیزیه حضرت زهرارا در آن اتاق قرار دادند و پیغمبر اکرم همان شب به خانه دختر گرامی خود رفتند و دست او را در دست امیرالمؤمنین گذاشتند و فرمودند: یا علی! این امانت است. سپس سفارش هریک را به دیگری کردند و رفتند.
پیامبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» روز بعد دوباره به منزل آنها رفتند و به عنوان هدیه، یک دستور اخلاقی به آنها دادند. حضرت فرمودند: این خانه کارهای مختلفی دارد، کارهای خارج از خانه و تأمین مخارج بر عهده علی و کارهای درون خانه نیز بر عهده فاطمه باشد. حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» به اندازهای خوشحال بودند که پس از رفتن پیامبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» فرمودند:
«فَلَا یَعْلَمُ مَا دَاخَلَنِى مِنَ السُّرُورِ إِلَّا اللَّهُ بِإِکْفَائِى رَسُولُ اللَّهِ تَحَمُّلَ رِقَابِ الرِّجَالِ»[7]
هیچ کس جز خدا خبر ندارد که من چقدر از این تقسیم کاری که پیامبر کردند، خوشحال شدم، زیرا مرا از اختلاط و سر و کار داشتن با مردان معاف فرمودند.
ازدواج امیرالمؤمنین با حضرت زهرا«سلاماللهعلیهما» با جهیزیهای ضروری، ولیمهای ساده و عمومی و مهریهای سبک، برگزار شد. خداوند متعال این ازدواج ساده را برکت داد و نتیجه این ازدواج، تولّد فرزندانی مانند امام حسن، امام حسین، حضرت زینب و حضرت امّ کلثوم«سلام الله علیهم» بود که بقای اسلام، مرهون تلاش و ایثار ایشان است. البته اگر دشمن جسارت نکرده بود، حضرت محسن نیز از ثمرات این ازدواج بود.
نعمت ساده زیستی و امنیّت
بالاترین لذّت و شیرینی در زندگی، ساده زیستی است. متأسّفانه در جامعه فعلی، ساده زیستی به فراموشی سپرده شده و همگان معمولاً به تجمّل گرایی روی آوردهاند، در حالی که قرآن تحمّل گرایی را زمینهساز ورود به جهنّم میداند.
تجمّل گرایی، گناهان فراوانی را به دنبال دارد و التزام به آن، مرگ تدریجی را برای بشریّت در پی دارد. زندگی تجمّلی، حرکت به سوی جهنّم و وادی تباهی و سقوط است.
امنیّت به دو قسم تقسیم میشود: امنیّت ظاهری و امنیّت باطنی(درونی). در مقابل نا امنی نیز به دو دسته تقسیم میشود: یک: ناامنی ظاهری مانند ناامنی در اجتماع و دو: نا امنی درونی مانند داشتن غم و غصّه و اضطراب خاطر.
ناامنی در دل، بسیار مهمتر از ناامنی ظاهری است، ولی متأسفانه، امروزه کمتر به آن توجّه میشود و کمتر کسی میتواند ادّعا کند که دل او دچار اضطراب و غم و غصّه نیست. تجمّل گرایی و مبتلا شدن به زندگی تشریفاتی و چشم و هم چشمی، بسیاری از مردم را دچار ضعف عصب کرده است. یعنی زندگی مردم توأم با غم، غصه، نگرانی، اضطراب و در یک کلام توأم با ضعف عصب و افسردگی شده است. امروزه چه کسی میتواند ادعا کند که ضعف عصب ندارد و افسرده نیست؟معلوم است که پیامد عمل نکردن به دستورات قرآن کریم و عدم پیروی از عترت طاهره، ضعف عصب، افسردگی و سایر بیماریهای روانی است.
تجمّلگرایی، در اثر بیخردی
قرآن کریم در سوره مبارکه ملک میفرماید:
«وَ قالُوا لَوْ کُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما کُنَّا فی أَصْحابِ السَّعیرِ»[8]
جهنّمیان وقتی به جهنّم میروند، خواهند گفت: اگر ما عقل داشتیم، به جهنم نمیآمدیم. آدمی که عقل داشته باشد، تجمّلگرایی و فخرفروشی را موجب بزرگ شدن و کسب آبرو نمیداند. وقتی کسی چادر را که نشان شخصیّت زن مسلمان است، از مد افتاده میداند، مسلّماً در صحّت عقل او باید شک کرد! وقتی کسی به جای تحصیل علم و تلاش در جهت رشد و تعالی علمی، به هوسهای زودگذر خود میاندیشد و در دانشگاه و دبیرستان به دوستی با نامحرم میپردازد، مسلّما عقل او دچار اشکال است. پدر و مادری که برای ارضای تجمّلگرایی خود و برای اینکه در آینده بیشتر بتوانند با ازدواج تشریفاتی فرزندان خود فخر فروشی کنند، ازدواج آنان را به تأخیر میاندازند، تعقّل و خردورزی ندارند و باید در قیامت پاسخگوی فرزندان خود باشند.
خلاصه بحث اینکه: ازدواج از منظر اسلام بسیار مقدّس و با اهمیّت است. همگان باید برای گسترش فرهنگ آن، تلاش کنند و به صورت یک حرکت انقلابی، خود را در راه احیای این سنّت حسنه، مسئول بدانند. همۀ مردم، خود جوانان، والدین آنها، دولت و حکومت، همه و همه نسبت به این وظیفۀ خطیر موظّف هستند. اگر پسر یا دختری بر اثر ازدواج نکردن به گناه بیفتد، گناه او علاوه بر اینکه برای خود او نوشته میشود، گریبان همگان را خواهد گرفت. بسیاری از دوستیهای بین دختر و پسر، از عدم ازدواج به موقع سرچشمه میگیرد.
موانع ازدواج، مانند مهریهها و جهیزیههای سنگین و ولیمههای تشریفاتی، باید برداشته شوند تا ازدواج تسهیل گردد. بسیاری از گرفتاریهایی که دامن جامعه را گرفته است، بر اثر کارهای خود افراد است و مربوط به طبیعت یا دین نیست.
پی نوشتها:
=====================
[1]. نور / 32
2. جامع الاخبار، ص 101
3. نساء / 25
4. مائده / 5
5. ذاریات / 58
6. واقعه / 41-46
7. قرب الإسناد، ص 25
8. ملک / 10
نظر شما