به گزارش خبرگزاری مهر، کارگاه تکمیلی آموزش فیلمبرداری با حضور مرتضی پور صمدی صبح امروز ده آبان ماه در دومین روز برگزاری هشتمین جشنواره دینی فیلم کوتاه رویش در سالن 5 سینما هویزه برگزار شد.
در ابتدای این نشست پورصمدی فیلمبردار با سابقه سینما با بیان یک مقدمه صحبت هایش را آغاز کرد و گفت: 25 سال است فیلمبرداری می کنم. حرفه ام را دوست دارم. سعی کرده ام که هر کاری را قبول نکنم. چند روز پیش داور جشنواره سینما حقیقت بودم. گروه انتخاب 900 فیلم را دیده بودند و از بین آنها 70 فیلم را برای رقابت انتخاب کرده بودند. متأسفانه 70% این فیلم ها از شلختگی بصری ضربه خورده بودند و این خطری است که فیلم کوتاه و مستند را تهدید می کند. دوستان فیلمساز دوربین را با قلم ژورنالیستی اشتباه گرفته اند. انگار دوربین قلم آنهاست و چیزهایی را که آنها می خواهند یادداشت می کند.
وی افزود: در ابتدا برای فیلمسازی باید چیزی به اسم جوهر فیلمسازی وجود داشته باشد. فیلم نه بیانیه است نه شعار. یفلم باید جوهر اولیه یعنی سواد بصری را داشته باشد. سواد بصری مبحثی است که به مضمون ربطی ندارد. فیلمسازان فیلم کوتاه به بدیهیات توجه ندارند. درست است که امکانات فیلمسازی کوتاه بسایر محدود است اما توجه به بدیهیات در هر شرایطی ضروری است. دو عامل در شلختگی بصری دخیل است. یک اینکه ارتفاع دوریبن با سوژه رعایت نمی شود. دوم اینکه بدانیم چه لنزی باید به سوژه نگاه کنیم. فکر کنیم که آیا انتخاب دیگری برای لنز می توانیم داشته باشیم. در 70 فیلمی که در جشنواره سینما حقیقت دیدم متأسفانه به فاصله کانونی توجه نشده بود. انبوه پلان های واید به هم کات شده بود.
فیلمبردار "شبانه روز"ادامه داد: شاید برخی آدم ها در تفسیر اینکه چرا از برخی فیلم ها خوششان نیامده نتوانند توضیح بدهند اما دلیل عمده آن به همین شلختگی بصری و توجه نکردن به فاصله کانونی است. سال 75 برای ساخت یک مستند به همراه ناصر تقوایی به میناب رفتیم. آنجا بود که من متوجه شدم تقوایی به فاصله کانونی توجه ویپه ای دارد و من با اهمیت این موضوع آشنا شدم. او 50 سال است که به طور جدی عکاسی می کند و دید درست دیدن سوپه را از تجربیات عکاسی به دست آورده است. در ساختار بصری، باید به سوژه و آنچه که در بکراند صحنه قرار دارد توجه کرد. اشیا در بکراند به شدنت در پرسپکتیو اهمیت دارند و باید آنها را جدی گرفت.
پور صمدی در ادامه این نشست وارد بحث اهمیت نور شد و گفت: اولین کاری که نور می کند این است که همه جا را روشن می کند. دوم اینکه کنتراست به وجود می آورد. مهم ترین کاری که می کند این است که توهم سه بعدی برای مخاطب ایجاد می کند. امروزه دوربینهای دیجیتال نورپردازی را حذف کرده اند. من مخالفتی با ورود تکنولوژی ندارم اما این دوربینها باعث شده اند که انبوهی از تولیدات معمولی به وجود بیایند که به زودی هم فراموش می شوند. با این دوربینها همه چیز سهل الوصول شده است. سهلالوصول شدن خطرناک است. همه تبدیل به شاگرد تنبلهایی میشویم که با نمره ده کارنامه خود را میبندیم.
در ادامه این نشست پورصمدی فیلمسازان را به دین فیلم مستندی از زندگی شهرزاد بهشتی ساخته روشنک صدر دعوت کرد و از آنها خواست منهای مضمون به عملکرد دوربین توجه کنند. پس از پایان نمایش فیلم پورصمدی در ادامه صحبتهایش گفت: این فیلم درباره شخصیت زنی است که 65 سال سن دارد و مطلقا فلج شده است و سه سال است از خانه بیرون نرفته. شاعر است. زندگی روشنفکری در پاریس داشته است و بنابراین یک شخصیت ایده آل است که به راحتی هر کسی را به حریمش راه نمیدهد. ما برای این فیلم دو روز وقت تصویربرداری داشتیم. من در این فیلم تلاش کردم که بگویم اشیاء هم به اندازه کارکتر در کشف درونیات شخصیتها اهمیت دارند. بسایر مصر بودیم که از لنز واید استفاده نکنیم و جز دو یا سه پلان استفاده نکردیم. من چندان با لنز واید مخالفتی ندارم فقط باید بدانیم که قبل و بعدش را به چه چیز کات می کنیم.
در ادامه این نشست فیلمسازان سؤالاتی از پورصمدی پرسیدند. یکی از فیلمسازان درباره اینکه چیدمان اشیاء پیشنهاد پورصمدی بوده است یا کارگردان سؤال کرد و پورصمدی چنین پاسخ داد: ببینید کار کردن با این آدم سخت بود. کارگردان یک سال و اندی هر هفته به دین خانم بهشتی می رفته تا رضایت او را برای تصویر برداری جلب کند. بنابراین کارگردان با آن چیدمان و وسایلی که سالها جابجا نشده بودند آشنا بود. خودم با سه پلان فیلم مشکل دارم. پلانهای پیشخدمت می توانست وجود نداشته باشد. چیزی که برای من در این فیلم هم بود رسیدن به این نکته بود که بسیاری از آن اشیاء در معرفی کاراکتر نقش اصلی داشتند. محمدرضا اصلانی که من با او فیلمهای زیادی کار کردهام اعتقاد دارد که اتفاقا اشیاء و اجزاء بدن به شدت تأثیرگذار و نافذ عمل میکنند و راه به جهان درونی شخصیت باز میکنند.
فیلمبردار "آتش سبز" ادامه داد: من سعی کردم لنزها نرمال و تله باشد. اساسا چشم آدم تله را دوست دارد.زیبایی شناسی لنزهای نرمال به بالا به سمت تله حواشی را محدود میکند. باید توجه داشته باشید فیلمبردار مجری کارگردان است و باید تابع او باشد اما می تواند پیشنهاد بدهد و پیشنهاد هم میتواند مورد قبول یا رد کارگردان واقع شود. نکته دیگر این است که فیلمبرداری در فیلم نباید محسوس باشد. فیلمی که فیلمبرداریاش دیده شود از دست رفته است. بخصوص در مستند نباید فیلمبرداری دیده شود چون باید وفادار به واقعیت بود. عکاسی بشدت به فیلمساز کمک میکند. اساسا تمامی هنرها دید بهتری برای فیلمبرداری میدهد. شاید به ظاهر دانستن هنرهای دیگر تأثیری نداشته باشد اما در ناخودآگاه انسان تأثیر میگذارد.
نظر شما