حجت الاسلام حسین بستان مدیر گروه جامعه شناسی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه در گفتگو با خبرنگار مهر در مورد الگوی خانواده در جامعه امروز ایران گفت: با توجه به تنوع قومی و طبقاتی که جامعه ایران از آن برخوردار است، الگوی واحدی از خانواده را نمی توانیم در جامعه خود ببینیم چون هر کدام از این الگوها متأثر از جایگاه قومیتی طبقاتی است.
وی تأکید کرد: ما در یک مقطعی به سر می بریم که با مسئله عرفی شدن و کمرنگ شدن باورهای دینی مواجه هستیم. این الگوها از اینجا در خانواده شکل گرفته که قومیتها و طبقات مختلف جامعه واکنشهای مختلفی به این پدیده عرفی شدن و دنیوی شدن داشتند.
حجت الاسلام بستان افزود: اگر نخواهیم به الگوهای دیگر اشاره کنیم حداقل دو الگو در جامعه ما وجود دارد. یک دسته از خانواده ها به مقابله با پدیده عرفی شدن می پردازند که این مسئله در بین اقشار سنتی تر و مذهبی تر وجود دارد که به لحاظ زندگی خانوادگی نیز الگوهای مورد قبول در دین در زندگی آنها دیده می شود؛ از جمله جایگاه پدر در خانواده، تفکیک نقشهای جنسیتی در خانواده و... که خانواده پایداری بیشتری دارد که این یکی از الگوهای نسبتا رایج در جامعه ما است.
این پژوهشگر تأکید کرد: علاوه بر آن الگوهای دیگری در جامعه وجود دارد که ریشه پیدایش آن به همان عرفی شدن باز می گردد که بیشتر در طبقات مرفه جامعه و طبقاتی که به لحاظ اجتماعی و اقتصادی از سطح بالاتری برخوردارند و پیوند قوی تر با فرهنگ غرب پیدا کردند، دیده می شود. طبعا آنها نسبت به پدیده عرفی شدن به گونه ای دیگر واکنش نشان داده اند و تا حدودی فرهنگ غیر بومی و غیردینی را پذیرفته اند و به طبع در زندگی شان الگوی خاصی را در پیش می گیرند.
حجت الاسلام بستان یادآور شد: مثلا جایگاه پدر که مسئول خانواده است در این قشر از خانواده ها کمرنگ می شود و تفکیک نقشها به لحاظ جنسیت اهمیت ندارد و ثبات خانواده در این الگو کمرنگ است و خانواده از یک نهاد پایدار فاصله می گیرد و به سمت یک رابطه چه بسا زودگذر حرکت می کند. به لحاظ کمیت شاید همان الگوی اول در جامعه ما فراگیر باشد اما الگوی خانواده زودگذر در اقشاری از جامعه دیده می شود.
نویسنده کتاب«گامی به سوی علم دینی» افزود: عمده ترین نگرانی پدیده عرفی شدن است به این معنا که ارزشهایی که نسلهای گذشته به آن پایبند بودند و موجب پایداری خانواده و جامعه می شد، تضعیف شدند. اگر جامعه و خانواده ای بخواهد با ثبات و یکپارچه باشد باید ارزشهایی جایگزین ارزشهای قبلی اش شود اما این اتفاق در جامعه ما نیفتاد؛ یعنی آن ارزشهای دینی که تضعیف شدند، یک نظام ارزشی نیرومندی که بتواند جای او را بگیرد را ما نداریم. خب اینجا خلأ ارزشها ایجاد می شود و وضعیت آنومیک به لحاظ جامعه شناسی اتفاق می افتد. اشکال عمده به همین مسئله برمی گردد و خانواده و جامعه ما را خلأ ارزشی تهدید می کند که به دنبال آن دیگر مشکلات قانونی، فرهنگی، اموزشی و.... به وجود می آید.
بستان تأکید کرد: اگر مشکل تضعیف ارزشهای دینی و خلأ ارزشها را نداشتیم شاید بقیه مسائل از جمله قوانین، آموزش و پرورش، رسانه، و... حل شدنی بود، اما وقتی رکن اصلی که بحث ارزشها است و قوام خانواده و جامعه به آن است دچار اشکال شوند، مسائل دیگری پیش می آید.
نظر شما