به گزارش خبرنگار مهر، حسین علیزاده نوازنده تار و آهنگساز موسیقی ایرانی در بخش نخست از گفتگوی تفصیلی خود با خبرگزاری مهر، از شرایط فعلی موسیقی در ایران، نوع نگاه مسئولان به این هنر انتقاد کرد و متذکر شد که نام خود را از ارکستر موسیقی ملی خط زده است.
این آهنگساز همچنین در این گفتگو به آینده نامعلوم هنرمندان جوان موسیقی و به ویژه کسانی که طی دوسال گذشته در ارکستر موسیقی ملی فعالیت کردهاند، اشاره کرد. علیزاده در این گفتگو بخش مهمی از صحبتهای خود را به نوازندههای ارکستر و صحبت درباره استعداد جوانی چون بردیا کیارس اختصاص داد و متذکر شد که هنرمندان جوانی از این دست از این پس به درستی در عرصه موسیقی سر بلند میکنند و موفقیتهای چشمگیری به دست خواهند آورد.
نوع نگاه مدیریت مرکز موسیقی وزارت ارشاد به هنر و نداشتن نگاه انسانی به هنرمندان فعال و جوان در عرصه موسیقی و همچنین به هدر رفتن استعدادهای جوان موسیقی ایران، فراز و فرودهای ارکستر ملی پس از سال 88 و تعطیلی یک سال و چند ماهه آن و سکانداری آن توسط علیزاده و شورای فنی و سپس تعطیلی دوباره فعالیتهای آن در چند ماهه اخیر که برخی از آن به انحلال تعبیر کردند ولی وزارت ارشاد این موضوع را قبول ندارد، در این گفتگو مورد بررسی قرار گرفت.
خبرگزاری مهر- گروه فرهنگ و هنر: وضعیت ارکستر ملی موضوع خوبی برای آغاز بحث است. این ارکستر با بزرگان موسیقی ایران چون احمد پژمان، هوشنگ ظریف، حسین علیزاده و ... آمد تا بماند اما نشد. چرا؟
حسین علیزاده آهنگساز: قطعا چرایی این مسئله را باید از مسئولان بپرسید نه از من. چون من و دیگرانی که از آنها نام بردید آمدیم که بمانیم اما نشد و یا به عبارت بهتر نگذاشتند که بمانیم، البته ما برای همیشه خواهیم ماند.
* اما به نظر میرسد همچنان اسم شما روی ارکستر موسیقی ملی باقی مانده است.
- به هیچ عنوان اسم من روی ارکستر موسیقی ملی نمانده است. پس از ازهم گسیختن شاکله کلی ارکستر موسیقی ملی که توسط شورای فنی تعریف شده بود، دیگر اسم من روی آن نماند. البته لازم به ذکر است که به گواه تاریخ به خصوص در این سی و چند سال هیچگاه هیچ پدیده فرهنگی عمر درازمدت نداشته است و نمیتوان برای هیچ موضوع فرهنگی برنامهای چندین ساله درنظر گرفت و آن را اجرایی کرد.
به این معنا که عمر کوتاه هریک از پدیدههای فرهنگی و اجتماعی منوط به حیات چهارساله دولتهایی است که روی کار میآیند. بدون اینکه ادامهدهنده راه دولت قبلی باشند. هر فردی که در مقام رئیس جمهور روی کار میآید گمان میکند که بهتر از مدیر اجرایی پیشین و البته بعدی خود فکر میکند و تصمیم میگیرد و در عین حال مدیرانی که در دولتها سرکار میآیند عمری چهارساله و یا حتی کمتر دارند. بنابراین برنامهریزی و تداوم معنا ندارد.
* در حوزه موسیقی چطور؟
- منظور من هم حوزه موسیقی است و وارد بحثهای سیاسی نمی شوم. متاسفانه هنر موسیقی در طول سالهای حیات خود همواره قائم به شخص بوده است و زمانی که مدیر جدید می آید هرآنچه را که در دوران مدیریت پیشین کاشته شده بود، از بین میبرد.
* با آگاهی به این نوع رفتارها چرا پس از توقف فعالیتهای ارکستر قبلی بار دیگر سکان هدایت ارکستر موسیقی ملی را به همراه اعضای شورای فنی به دست گرفتید؟
- این نکته را قبلا گفتم و باز هم تکرار میکنم که ارکستر موسیقی ملی متعلق به همه ایرانیان است؛ به ویژه من به عنوان یک عضو از خانواده موسیقی که اتفاقا در این عرصه فعال هستم. قطعا زمانی که اسم ارکستر موسیقی ملی به میان میآید من هم مثل همه هنرمندان موسیقی از این ارکستر سهم دارم و طبیعی است که وظیفه خود میدانم که در بدنه اصلی ارکستر موسیقی ملی حضور داشته باشم.
در قبال این وظیفه و احساس مسئولیت، مسئولان فرهنگی در بدنه دولت هم وظایفی به عهده دارند و باید امکاناتی فراهم کنند که این ارکستر با مفهوم و محتوای ملی به فعالیت خود ادامه دهد. توجه به این مسئله نکتهای بود که در بدو ورود به ارکستر موسیقی ملی گفتم. من به عنوان یک آهنگساز مسئول، در آغاز فعالیت در ارکستر موسیقی ملی اعلام کردم که وابسته به ارشاد نیستم و تنها به صورت افتخاری و دلسوزانه مسئولیت حضور در شورای فنی را به عهده گرفته ام.
*در کنار سایر اعضای شورای فنی ارکستر موسیقی ملی و البته با همراهی اعضای گروه در طول دو سال به دستاوردهای خوبی رسیدید؟
- این ارکستر قائم به فرد نبود. هشتاد جوان هنرمند با انگیزه، با شوق از آهنگساز و رهبر ارکستر و نوازنده گرفته تا خواننده و سایر عوامل ارکستر همگی با انرژی حضور پیدا کردند. در این شرایط طبیعی بود که موسیقیدان ها و آهنگسازهای پیشکسوت هم راغب می شدند که سهمی از این ارکستر داشته باشند. به عنوان مثال احمد پژمان، کامبیز روشنروان، حسن ریاحی، سعید شریفیان و خیلی از آهنگسازان دیگر که بعدا آمدند همواره حامی ارکستر بودند.
*البته رشد کیفی ارکستر پس از یک سال و نیم تعطیلی و خداحافظی آقای فخرالدینی، با حضور شما محسوس بود.
- این رشد از این جهت محسوس بود که حضور دوباره و تشکیل مجدد این ارکستر برای من به شخصه حکم یک فراخوان ملی را داشت و زمانی که یک پدیده جنبه ملی پیدا میکند، هر متخصص در حوزه مورد نظر پیش قدم می شود. اما خوب پس از یک عمر زندگی در ایران عزیزمان از حقایقی نمی توان گذشت و این حقیقت این است که متاسفانه تداوم در تاریخ و در جامعه ما معنا ندارد.
* نبود تداوم در جریانهای فرهنگی خاص ارکستر موسیقی نبوده و نیست.
- قطعا همینطور است. این مسئله هم در گروههای کوچک غیردولتی و هم در گروههای دولتی دیده می شود. هیچ چیز دردناکتر از این نیست که بخش دولتی و تصمیمگیر در حوزه موسیقی، ارکستری مثل ارکستر سمفونیک تهران که سابقه ای هفتاد ساله دارد به راحتی نادیده می گیرد. این درحالی است که دولت وظیفه دارد این ارکستر را به بهترین شکل حفظ و اداره کند اما نکرد و در عین حال متاسفانه شاهد هستیم که ارکستر سمفونیک تهران وضعیتی بهتر از ارکستر موسیقی ملی ندارد.
* بحث اصلی تامین بودجه ارکستر است و مسئولان در این بخش با مشکل مواجه هستند.
- به همین دلیل است که نه تنها من بلکه تا حدودی اعضای ارکستر هیچگاه امیدی به تداوم ارکستر نداشتیم چون اولین و مهمترین مسئله ارکستر بودجه بود. چرا که اقتصاد در انجام هر فعالیت فرهنگی و هنری حرف اول را می زند و اگر روی تامین هزینه ها فکر نشده باشد فعالیت هنری به انجام نمی رسد. بنابراین اگر اقتصاد جزو پایه های اصلی هر پدیده ای قرار نگیرد آن پدیده شتاب نخواهد داشت.
* نکته درستی را اشاره کردید. بدون در نظرگرفتن مسایل اقتصادی هیچ پدیده ای روند رو به رشد نخواهد داشت اما یادم هست آغاز کار ارکستر موسیقی ملی در پاسخ به این پرسش که انتظارتان از مسئولان چیست پاسخ دادید که انتظاری از مسئولان ندارید. چرا این پاسخ را دادید؟
- من همین الان هم میگویم که انتظاری از مسئولان ندارم. به اعتقاد من خیلی خامی و بیتجربگی و یا عدم شناخت از شرایط است که بعد از گذشت سه دهه از مسئولان انتظار داشته باشیم؛ چراکه به اعتقاد من باید فرهنگ و هنر در جامعه بازتعریف شود. در واقع باید بررسی کنیم فرهنگ از نگاه من به عنوان آهنگساز و فرد درگیر با هنر چیست و از سوی دیگر تعریف فرهنگ و هنر از دیدگاه یک مسئول دولتی چیست؟ باید بررسی کنیم که تعریف من و امثال من از موسیقی چیست و تعریف مدیر دولتی در حوزه موسیقی از این هنر چیست و حال پاسخ من این است که هر پدیده فرهنگی به زحمت ساخته و به راحتی ویران می شود از همین رو خراب کردن خیلی مسئولیت دارد و این دوستان هیچگاه متوجه این مسئولیت نیستند.
*اما این احساس مسئولیت حداقل در همان مقطع هم از سوی شما و اعضای شورای فنی و هم از سوی مسئولان دیده شد؟
- من نکتهای به عنوان عضوی از شورا اعلام کرده بودم، این که ارکستر موسیقی ملی باید براساس اهداف هنری خود پیش رود چرا که ارکستر دستوری و فرمایشی نبود. بودجه لازم هم از اول نداشت و بودجه را تا حدود زیادی بخش خصوصی تامین میکرد و ارشاد همیشه به بخش خصوصی بدهکار بود.
ضمن اینکه عرصه موسیقی فارغ التحصیلان بسیاری دارد که باید فعالیت کنند. در واقع علاوه بر ایجاد شرایط کار باید این موضوع را نیز درنظر گرفت که هنرمندان جوان فکر میکنند، ذوق دارند و خلاق هستند. می توان این همه استعداد را درراستای سازندگی این سرزمین به کار گرفت. با این توجه و انگیزه است که جوانان را به ارکستر موسیقی ملی دعوت کردیم، وقت گذاشتیم، حقوق دریافت کردند و فعالیت کردند و حال اینکه پس از دو سال این ارکستر تعطیل می شود، بدون اینکه به آینده این جوانان هنرمند فکر شده باشد.
* همه مسئله، بودجه و ایجاد اشتغال برای نوازندههای جوان یک ارکستر بود؟
- نه همه مسئله این نبود، بلکه بخش مهم اقتصاد و تامین بودجه است. به این معنا که تمام نوازندههای جوان و فارغ التحصیلان هنر موسیقی هم باید با هنر خود زندگی کنند و هم باید جایگاه خوبی داشته باشند و در ارکستری مثل ارکستر موسیقی ملی میتوانستیم این هنرمندان جوان را از این جهت که در ارکستری بزرگ فعالیت می کنند خوشحال نگه داریم. حال اینکه پس از یک کودتا که در ارکستر رخ داد هیچ مسئولی به فکر ادامه زندگی این جوان ها نیست. من سئوالم این است که آیا هیچ یک از مسئولان فرزندان خود را جای این جوانان گذاشته اند؟ آیا اگر یکی از نوازندگان از اعضای خانواده یکی از همین مسئولان بود، به این راحتی ارکستر را منحل می کردند؟ ولی متاسفانه هیچ یک از مسئولان فکر نکردند که اعضای این ارکستر جوان هستند و آینده دارند و به راحتی حقوق مادی و معنوی 200 نفر از اعضای ارکستر را نادیده گرفتند. بنابراین در نهایت تاسف متوجه می شویم که مسئولان برای تعطیلی یک جریان فرهنگی حتی یک نگاه انسانی ندارند.
*خود شما چه تلاشی برای ادامه فعالیت این ارکستر با دفتر موسیقی وزارت ارشاد داشتید؟
- حضور من در ارکستر موسیقی ملی با انگیزه های معنوی بود و دلیل دیگری نداشت. بنابراین قراردادی با ارشاد امضا نکرده بودم که بخواهم دستور بگیرم و یا تلاشی در جهت بهبود اوضاع بکنم. من مشابه این حضور را در هنرستان موسیقی داشتم و در آنجا هم حقوقی دریافت نمی کردم که بخواهم دستور بگیر ارشاد باشم. ضمن اینکه وقتی تصمیم به تغییر در سیستم اداره ارکستر گرفته شد با هیچ یک از اعضای ارکستر مشورت نکردند این در حالی است که افتخار من این بود یک عده جوان که با شوق کار می کردند را به کار گرفتیم و در مدت زمان کوتاه کنسرت های خوبی را نیز اجرا کردیم. ما می توانستیم استعدادهای خوبی را کشف کنیم اما متاسفانه به این کشف استعداد بها داده نشد. به نظر من اهمیت واقعی به ارکستر زمانی رخ داد که مردم ایستادند و تشویق کردند.
* عدم مشورت با هیچ یک از اعضای ارکستر و شورای فنی، جای اعتراض داشت.
- وقتی حرف از کودتا است دیگر اعتراض معنا ندارد. در واقع با این نوع تصمیمگیری به ما فهماندند که دنبال منطق و اهدافی که از حضور در این ارکستر دنبال میکردید نباشید و من مطمئن هستم سیاست جدید برای اداره ارکستر موسیقی ملی و سمفونیک راه به جایی نمی برد.
این در حالی است ارکستر داشت رو به جلو حرکت می کرد. رهبر جوان و با انگیزهای داشت که تلاش بسیاری کرد و خوشبختانه همه استعداد کیارس را دیدند. من از دوران کودکی او شاهد رشد چشمگیرش بودهام. کیارس بسیار تیزهوش و دقیق بود و کار خود را به خوبی انجام می داد.
* ارکستر سمفونیک در شرایط بدتری از ارکستر موسیقی ملی به سر می برد. حداقل این است که تکلیف ارکستر موسیقی ملی با تشکیلاتی که شما و جمعی از هنرمندان ترتیب داده بودید، روشن است.
- متاسفانه اینگونه است. اگر آهنگسازی بخواهد اثری را ضبط کند حتی اگر آثار سفارشی باشد و بودجه دولتی هم پشت آن باشد در خارج از کشور ضبط می کند و مسئولی هم وجود ندارد که این سئوال را بپرسد با توجه به هزینه بودجه دولتی برای انجام یک کار سفارشی چرا باید آثاری از این دست در خارج از کشور ضبط شود؟ چرا شرایط خوبی فراهم نمی شود که آهنگساز به کیفیت کار خود در ارکستر سمفونیک تهران مطمئن باشد.
ولی متاسفانه شاهد هستیم که علاوه بر آثار غیرسفارشی، مجموع آثار سفارشی به خصوص آثاری که رنگ و بوی مذهبی دارد در خارج از کشور ضبط می شود و حال اینکه اگر بودجه خوبی به ارکستر سمفونیک اختصاص داده شود میتوانیم ارکستری در سطح ارمنستان داشته باشیم و آثار ر ا همین جا ضبط کنیم. در غیر این صورت ساخت آثار سفارشی ارزشی ندارد چون خوراک مادی برای ارکسترهای خارج از کشور را تامین میکند.
* حتی آهنگساز کارهای کوچک مربوط به فیلمهای کوتاه و یا مستند و یا همچنین ده دقیقه موسیقی یک فیلم بلند را نیز به ارکستر اکراین و ارمنستان می سپارند.
- کیفیت در دو دقیقه اثر موسیقایی هم مهم است.البته من به عنوان یک موزیسین که عِرق ملی دارم خیلی مقاومت می کنم که اثری را در خارج از کشور ضبط نکنم با اینکه می دانم ضبط اثر در اکراین و ارمنستان و یا حتی پیش از نوسانات موجود در ارز در اروپا، حتی در اروپای غربی ارزان تر درمیآمد.
* موسیقی در ایران با امکانات اندک در چند دهه گذشته، رونق بیشتری داشت. به نظر شما چرا در شرایط فعلی دچار افت کمی و کیفی شده است؟
- یا باید قبول کنیم که عقب افتاده ایم، استودیو خوب نداریم و نمی توانیم نوزانده های خوب با آثار قابل توجه ارائه دهیم که چنین چیزی نیست و این صحبت از اساس پوچ است چراکه به گفته شما گذشته موسیقی ایران خوش درخشیده است. بنابراین اینگونه نیست. به نظر من موسیقی ایران از دنیا زیاد نداشته باشد کم هم ندارد، از سوی دیگر نیروی انسانی آگاه با پتانسیل عالی را نیز داریم . حال اینکه چرا امکانات و شرایط مناسب وجود ندارد بر می گردد به مسئولانی که مسئولیت به عهده نگرفته اند. به این ترتیب است که هنرمندان جوان موسیقی به نوعی سرگردانند و وزارت ارشاد که مدام در حال حکم صادر کردن است، هیچگاه فکر نکرده که چگونه و چرا به اینجا رسیدهایم؟
*صحبت که به اینجا رسید بد نیست به اصل موضوع یعنی سپردن ارکسترهای موسیقی به فردی به نام افضلی بپردازیم. در حالیکه فعالیت ارکسترها تعطیل یا نیمهتعطیل است و ساختارها به یکباره تغییر کرده است، سکان ارکسترها به وی سپرده شده است.
- من شخصا ایشان را نمی شناسم و مسئله من فرد نیست. به اعتقاد من مشکل اصلی گزینش ایدئولوژیک است به این معنا که مسئولان به این نقطه نظر مشترک رسیده اند که هم در هنر موسیقی و هم در هنرهای دیگر باید به تولید اهداف خود بپردازند. در واقع در حال حاضر اینگونه اندیشه می شود که بودجه و امکانات را باید صرف افرادی کرد که سلیقه شخصی مسئولان را پیش می برند. در واقع فقط فرمانبُردار هستند نه خلاق.
* سرنوشت ارکستر موسیقی ملی بعد از این تغییر چه شده است؟
- در حال حاضر سازمان ارکستر ملی بهم ریخته است و بعد از کنسرت هایی که در کویت داشتند جلساتی با اعضای ارکستر داشتیم و قرار بود کنسرت هایی را در شیراز و چند شهر دیگر داشته باشیم و تا اندازه ای برنامه ها را نیز پیش بردیم و بعد با مسئولان جلسه ای نداشتیم تا اینکه ما هم مثل بقیه از رسانه ها متوجه این تغییر شدیم.
*یعنی هیچ خبری از این تغییر ندادند.
- به هیچ عنوان. در حالی که اخلاق حکم می کرد که مشورتی انجام شود اما هیچ حرفی رد و بدل نشد. حال اگر تعبیر به کودتا می کنم، به دلیل همین بیاخلاقیهای آنهاست. البته منظور من کودتا از سر ضعف بود و نه کودتا از جایگاه قدرت.
مشکلاتی از این دست تنها مختص به حوزه موسیقی نیست. تجربه نشان داده انجام فعالیت های جمعی به دلیل نداشتن مدیریت درست در نهایت به ثمر نمی رسد و درست به دلیل نبود همین اراده در انجام فعالیتهای جمعی است که امروزه شاهد هستیم که پرونده ارکستر موسیقی ملی برای همیشه بسته شد.
*هنر موسیقی در طول تمام این سالها دورههای خوب هم به خود دیده است؟
- بله موسیقی روز خوش هم داشته است. در طول تمام این سالها زمانی که علی مرادخانی مدیریت موسیقی را به عهده داشت به بهترین شکل کار را اداره کرد. ایشان با رفتار مناسب و تیزهوشیای که داشت همه هنرمندان را به خوبی شناخت و به عنوان مدیر دولتی در میان اهالی موسیقی جا باز کرد و خوش درخشید. زمانی که یک فرد مسئولیت دولتی را به عهده می گیرد، مدیران بالا دستیاش از او انتظار بیشتری دارند. اما علی مرادخانی بسیاری از مسایل را بدون کوچکترین تنش هم در دولت و هم در میان اهالی موسیقی حل می کرد. امروز به جایی رسیدیم که می گوییم گذشته بهتر بوده و این درحالی است که امید به آینده حرف اول را میزند اما انگار از آینده روشن خبری نیست.
* برگردیم به ارکستر، بعد از تعطیلی فعالیتها اعضا چه میکنند؟
- زندگی میکنند و خوشبختانه میدانند چطور باید در این سرزمین روزگار بگذرانند. اما من تشکر می کنم از این بچه ها که چهره دیگری به ارکستر ملی دادند و خوشحال بودم که چهره های با انگیزه دیدم. ارکستر موسیقی ملی محصول همیاری اعضای شورای فنی ارکستر، رهبر و اعضای ارکستر بود که دوره طلایی 2 ساله را با یکدیگر گذراندیم و خاطره ساختیم؛ چراکه همه اعضای ارکستر با انگیزههای معنوی همکاری کردند و حالا اگر مسئولان ارشاد جسارت ندارند که از این جوانها عذرخواهی کنند من شخصا از تک تک آنها عذرخواهی می کنم.
*اعضای ارکستر موسیقی ملی وضعیت ارکستر سمفونیک را دیده بودند و چنین نتیجهای برای آنها دور از ذهن نبود. چقدر تلاش کردید تا انگیزههای معنوی آنها را تقویت کنید؟
- با یک مثال پاسخ می دهم. مراکز معتبر جهانی از بردیا کیارس درخواست کردند که برای ادامه فعالیت هنری ارکستر موسیقی ملی را ترک کند اما شورای فنی ارکستر شان و عشق ملی را بار دیگر به او یادآوری کرد که در جای بالایی در سرزمین خود ایستادهای و اینجا بمان و فعالیت کن و انصافا با توجه به نظر اهالی فن به خوبی از عهده رهبری ارکستر برآمد. اگر فعالیت اش در حوزه رهبری ارکستر ادامه پیدا می کرد قطعا احاطه ایشان به موسیقی ایرانی نیز بیشتر میشد و قطعا عاشقانه به کار خود ادامه میداد.
جا دارد از وی شخصا تشکر کنم چرا که با انرژی خوب در ارکستر حاضر می شد و یکی از خواسته های انسانی من این است که امثال کیارس را تنها نگذاریم.
*البته وقتی پای صحبت مدیران مینشینیم معتقد هستند که ارکستر منحل نشده و فقط شیوه اداره آن تغییر کرده است.
- خیلی خوب است. ما زیر سقف آسمان ایران همگی هموطنیم و خیلی خوشحال میشوم وقتی میبینم جریان هنری در عرصه موسیقی به خوبی پیش میرود و باید نگاه مثبت و خوب به جریانها داشته باشیم. اما تجربه نشان داده است که این خوشبینی نتیجهای ندارد و شاید در دورهای هرچند کوتاه به عنوان مُسکن کاربرد داشته باشد اما در نهایت مطمئن هستم این شیوه اداره ارکستر راه به جایی ندارد به همین دلیل است که از مسئولان هیچ انتظاری ندارم و این به شعار من تبدیل شده است.
ادامه دارد....
نظر شما