حجت الاسلام والمسلمین ابراهیم یعقوبیان، استاد حوزه و دانشگاه در گفتگو با خبرنگار مهر در مورد مکتب تفکیک و تفاوتها و شباهتهای آن با اخباری گری گفت: مکتب تفکیک با میرزامهدی اصفهانی شروع شده است. در واقع مکتب تفکیک رویکردی بهتر و به مراتب متفاوت تر از رویکردی است که اخباری ها داشتند.
وی با بیان اینکه در تاریخ فکر و اندیشه جهان تشیع با مجموعه ای از اندیشه ها مواجه ایم، افزود: یک دوره ملامحمدامین استرآبادی ظهور کرد که این دوره را آغاز اخباری گری در جهان تشیع گفتند که مرحوم آیت الله العظمی بروجردی مطابق نقل شهید مطهری و شهید صدر در تقریرات درس اصول فرمودند که ظهور اخباری گری همزمان با ظهور فلسفه پوزیتیویستی در غرب بوده است، چون در آنجا یک فلسفه حس گرایی آغاز شده بود، آن فکر تأثیری در دنیای فکر و اندیشه تشیع گذاشته بود که به ظهور اخباری گری انجامید.
این محقق و نویسنده کشورمان با بیان اینکه اخباری ها می گفتند ما مسائل فلسفی، منطقی و عرفانی را قبول نداریم و باید سر سفره آیات و روایات برویم، تصریح کرد: البته اینها معتقد بودند آیات، منهای روایات قابل فهم نیست. ما باید فقط سر سفره روایات اهل بیت(ع) برویم و منابع چهارگانه روایی ما قابل استناد و استفاده است و دین را فقط باید از این منظر بگیریم و ببینیم.
وی با تأکید بر اینکه اخباری گری به معنای نفی عقل نیست، اذعان کرد: برای اینکه اخباریون ما را به روایات ارجاع می دهند و روایات هم که خلاف عقل نیست. کتابهای روایی ما روایات متعددی در مورد عقل دارند. مثلا اولین باب کتاب شریف کافی، عقل و جهل است. پس بنابراین نمی توان گفت اخباریون عقل را قبول ندارند. در حالی که در کتب روایی ما آمده که عقل حجت باطنی است، خداوند دو حجت به ما داده است: یک حجت باطنی و یک حجت ظاهری که عقل حجت باطنی است.
وی با اشاره به اینکه اخباری ها عقل را نفی نمی کردند، گفت: اخباری ها فلسفه و عرفان برگرفته از یونان را نفی می کردند، معتقد بودند این قواعد فلسفی لزوما قواعد مورد تأیید عقل نیست، و عقل اینها را تأیید نمی کند. این نگاه اخباری ها بود که فلسفه ارتباطی با عقل ندارد یعنی می گفتند قواعد فلسفی، قواعد عقلی نیست. این را ملامحمد امین استرابادی در کتاب «الفوائد المدنیة» به تفصیل وارد کرد و فلسفه و منطق و قواعد فلسفی و منطقی را نقد کرد و فلسفه و عرفان مصطلح را نفی کرد، نه عقل را.
حجت الاسلام یعقوبیان در ادامه سخنانش بیان کرد: در مکتب تفکیک فعلی که در رأس آن علامه محمدرضا حکیمی و آیت الله سیدان هستند و برخی افراد در مشهد و اصفهان این جریان را قبول دارند، آن طور که آقای حکیمی در کتاب مکتب تفکیک مطرح کردند و یا در دیگر آثار تفکیکی ها وجود دارد، معتقدند باید نه اینکه فلسفه و یا عرفان مصطلح نظری را تعطیل کنیم و از آنها استفاده نکنیم، بلکه می گویند از فلسفه و عرفان برای تفسیر دین و آیات و روایات نباید بهره برد.
وی با بیان اینکه برخی از تفکیکی ها به این عنوان تفکیک هم واکنش نشان دادند و مدعی هستند که مکتبشان، مکتب اهل بیتی است، لکن تفکیک به معنی جدا کردن است، گفت: آنها معتقدند ساحت و عرصه این علوم را باید جدا کرد. فلسفه در حوزه جدل، عرفان مصطلح در حوزه مسائل عرفانی و جدلی خاص خودش، را باید خواند، اما با نگاه نقادی باید خواند، خیلی از مسائل عوض شد و نقد جدی بر قواعد فلسفه و عرفان مطرح کردند، می گویند باید فلسفه را انتقادی و با نگاه نقادی خواند و عرفان را نیز همین طور. در حوزه مباحث جدلی می توان از اینها استفاده کرد اما از طرف دیگر، دین را فقط و فقط باید از قرآن و روایات گرفت.
یعقوبیان با بیان اینکه اگر بخواهم نمونه ای را بیان کنم که تفکیکی ها خودشان در این حوزه وارد می شوند، باید به بحث معاد اشاره کرد، تصریح کرد: مثلا می گویند در حوزه معاد شما می توانید در اثبات کیفیت معاد از فلسفه و عرفان استفاده کنید، می گویند: نه! فلسفه راهی به عالم غیب ندارد و نمی تواند کیفیات و جزئیات معاد را اثبات کند، فلسفه همین اندازه که شاید برای اصل وجود معاد را دلیل ارائه کند، کار بزرگی کرده است، حتی فلسفه برهان بر اثبات معاد ندارد.
وی افزود: ممکن است فلسفه ادله ای بر اثبات معاد ارائه کند، چون کیفیات و جزئیات معاد را نمی توانید با فلسفه اثبات کنید. اما فلاسفه معتقدند که ما این کار را می توانیم انجام دهیم، مثلا می گویند براساس اصل اصالت وجود و قاعده اشتراک معنوی وجود و حرکت جوهری، فلاسفه به معادی می رسند که البته تفکیکی ها معتقدند این معاد، همان معادی که قرآن می گوید نیست، چون قرآن می فرماید: انسان در عالم قیامت، بدن عنصری را ندارد و به جای آن بدن برزخی یا بدن قیامتی دارد.
یعقوبیان با بیان اینکه برخی از بزرگان عرصه فلسفه معتقدند انسان به مقام فوق تجرد عقلانی می رسد، در حالی که برخی تفکیکی ها از روی ظاهر آیات معتقدند معادی که در قرآن از آن صحبت می شود همین بدن عنصری است و لذا ادعا دارند معادی که قرآن اثبات می کند غیر از معادی است که فلسفه مطرح می کند. همچنین تفکیکی ها مدعی هستند عرفان که کشف و شهود فردی است و بنابراین معنا ندارد از شهود افراد برای اثبات حقایق دین استفاده کرد، چون آن شهود خاص خود فرد است و تنها برای خود آن فرد حجت است، راه عرفانی کلیت ندارد اما می گویند برای فهم دین فقط باید از قرآن و روایات استفاده کرد.
یعقوبیان در پایان سخنانش گفت: فرق تفکیک با اخباری این است که اخباریون افراطی حتی فلسفه و عرفان را حرام می دانستند و کتب فلسفی و عرفانی را جزو کتب ضاله بلکه مضله می دانستند اما تفکیکی ها نمی گویند فلسفه و عرفان جزو درس های ضاله و مضله است، بلکه معتقدند این درسها سر جای خود استفاده و حتی شرح و بسط داده می شود و تعلیم و تعلم هم هست البته با نگاه انتقادی و نقادی و بینش انتقادی، اما می گویند از اینها برای فهم دین نمی توان استفاده کرد نمی توان فلسفه را وارد ساحت تفسیر آیات و روایات استفاده کرد.
نظر شما