۲۰ بهمن ۱۳۹۱، ۱۱:۴۵

دوره آموزشی «هابرماس: پراگماتیکس و عقلانیت مفاهمه ای» برگزار می شود

دوره آموزشی «هابرماس: پراگماتیکس و عقلانیت مفاهمه ای» برگزار می شود

به همت مؤسسه پرسش دوره آموزشی «هابرماس: پراگماتیکس و عقلانیت مفاهمه ای» با تدریس دکتر حسینعلی نوذری، از 26 بهمن ماه پنجشنبه ها از ساعت 14 الی 16 برگزار می شود.

به گزارش خبرگزاری مهر، هدف دوره حاضر، ارائه چشم اندازی تحلیلی ـ تاریخی و نظام مند از یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین جریانهای روشنفکری و نظری انتقادی در حوزه های مهمی چون نظریه اجتماعی، نظریه سیاسی، فلسفه سیاسی و فلسفه اجتماعی قرن بیستم است که تحول و تأثیری شگرف در بخش اعظم رشته های علوم انسانی و علوم اجتماعی از علوم سیاسی، جامعه شناسی، فلسفه، روان شناسی و روانکاوی گرفته تا ادبیات، نقد ادبی، نظریه ادبی، هنرهای تجسمی، زیبایی شناسی، فلسفه هنر، موسیقی، فیلم و بسیاری رشته های دیگر بر جای نهاده است.
 
تحول و تأثیری که هنوز همچنان به قوت خود باقی است و منشأ ظهور و تکوین و گسترش رویکردها و الگوهای نظری و تحلیلی متنوع در این رشته ها شده است. این جریان یکی از سنتهای نظری و روشنفکری عمده قرن بیستم محسوب می شود و حائز اهمیت محوری برای فلسفه، نظریه سیاسی، تاریخ و تاریخ نگاری، تاریخ عقاید، مطالعات فرهنگی و ... به شمار می رود.
 
این جریان چنان که برخی از نظریه پردازان قرن بیستم مانند داگلاس مک ِکی کلنر اذعان دارند، در خلال سالهای دهه 1960 میلادی، همچون فانوس دریایی، راهنمای شمار وسیعی از روشنفکران و متفکران در ایالات متحده و اروپا که در تلاطم طوفانهای اندیشگیِ چپ و راست دستخوش آشفتگی و سردرگمی شده بودند، قرار گرفت. به ویژه نسلی از رادیکالهای چپ جدید در این تلاطم و طوفان در پی کوکب هدایت نظری و سیاسی به آثار نظریه پردازان انتقادی نسل اول و دوم مکتب فرانکفورت مانند: ماکس هورکهایمر، تئودور آدورنو، هربرت مارکوزه، فردریش پولوک، فرانتس نویمان، یورگن هابرمارس و ... روی آوردند.
 
پروژه مهم و تأثیرگذار این مکتب که به نظریه انتقادی موسوم بوده و مشتمل بر ملاحظات انتقادی ِ سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی است و از جنبه های معرفت­شناسیک و روش­شناسیک و با رویکرد و نگاهی انتقادی به الگوها و پارادایمهای غالب ِ کلاسیک و سنتی به ویژه در حوزه فلسفه علم و روش شناسی می پردازد، علاوه بر دیگر برنامه ها و فعالیتهای فکری ـ  فلسفی به تبیین و تنویر آن دسته از معضلات و شرایط اجتماعی ظالمانه و غیرعادلانه ای پرداخته است که انسان معاصر از آغاز قرن بیستم به ویژه در خلال دو جنگ جهانی و پس از آن با دهشت و وحشت تمام آنرا تجربه کرده است.
 
بر این مبنا پروژه مذکور (نظریه انتقادی) دلایل قانع کننده ای در نفی نظام سرمایه داری و جامعه مصرفی مبتنی بر آن و در اثبات درستی مطالبات بخش مهمی از نسلهای چهار دهه 1950، 1960، 1970 و 1980 مبنی بر ضرورت ایجاد تحولات اجتماعی بنیادین ارائه کرده است.
 
در میان اصحاب نظریه انتقادی به ملاحظات و دغدغه های فلسفی و کاربستهای سیاسی و اجتماعی مشترک بر می خوریم که سائق اصلی نظریه انتقادی در سراسر تاریخ به شمار می رود. در همین حال تنوع رویکردها، اختلاف مواضع سیاسی، افتراقهای نظری و روش­ شناسیک موجود میان اعضا و شارحان نظریه انتقادی نیز نقش مهمی در غنا و گستردگی ِ آن در مقام یک نحله فلسفی داشته است. نظریه انتقادی همچنین در مناسباتی دیالکتیکی به رادیکالیزه کردن  نسلهایی از روشنفکران و فعالین سیاسی و اجتماعی نیز کمک شایانی کرده است.
 
در اوایل دهه 1980، یعنی درست در آغار دوران واکنشها و مواضع محافظه کارانه در ایالات متحده و دیگر کشورها، مطالعه جدی و ژرف در باب نظریه انتقادی به بسیاری از روشنفکران و نسل جوان رادیکال و منتقدان تیزبین کمک کرد تا مواضع اپوزیسیون رادیکال خود را در خلال این دوران حفظ کنند و تسلیم شرایط همه گیر نشوند؛ در واقع این نظریه انتقادی بود که ابزارها و سلاحهای لازم برای نقد هژمونی محافظه کارانه در اختیار آنان قرار داد.
 
 
ریچارد جی. برنشتاین تصریح می کند که با توجه به این رسالتها و کارویژه هاست که مکتب فرانکفورت و نظریه انتقادی آن به مثابه پدیده ای غیر قابل انکار درآمده است و به هیچ وجه نمی توان نقش و اهمیت آنرا در بسترسازیهای فکری و در ایجاد تحولات پارادایمی در عرصه های مختلف نظریه اجتماعی، اندیشه سیاسی، فلسفه سیاسی، نظریه سیاسی، زیبایی شناسی و هنر، جامعه شناسی، ادبیات، روان شناسی و ... نادیده گرفت.
 
در دوران پس از جنگ جهانی دوم تا سال‌های دهه‌ 1970، بار دیگر همچون نمیه‌ دوم قرن نوزدهم، شاهد فراخوان دوباره‌ مفهوم پراکسیس و گسترش پژواک نیرومند و غنی و برانگیزاننده آن در میان بسیاری از روشنفکران چپ در سراسر جهان هستیم؛ مقوله‌ای که برای آرمان‌خواهان عدالت‌گرا و آزادی‌طلب تداعی‌گر جریان‌هایی چون مارکس جوان و سنت مارکسیسم غربی است که در نهایت در کالبد و هیأت نظریه‌ انتقادی مکتب فرانکفورت سر بر‌آورد.
 
در سراسر اروپا و متعاقباً در سایر نقاط جهان، نظریه انتقادی و مقوله‌ پراکسیس ملازم با آن همانند درفشی پیشاپیش آن دسته از روشنفکران چپ قرار گرفت که به نبرد علیه استالینیسم، دگماتیسم و توتالیتاریسم برخاسته بودند. طی نیم ‌قرن اخیر در کنار تلاش‌ها و برنامه‌ها و اقدامات فکری و فلسفی، فعالیت‌های فرهنگی و آموزشی، به ویژه در سال‌های دهه‌ 1970 آثار عمده‌ نظریه‌پردازان انتقادی به زبان انگلیسی و فرانسه و سایر زبان‌های اروپایی ترجمه شد و به یمن این فعالیت‌های گسترده بود که نظریه انتقادی به صورت بخش مهمی از مناقشه‌های نظری و سیاسی چند دهه‌ اخیر درآمد.
 
با مروری بر کارنامه‌ نظری و روشنفکری چند دهه اخیر، به خوبی می‌توان ربط و مناسبت مستقیم و مستند ِ نظریه‌ی انتقادی با برخی مسائل و موضوعات محوری و اساسی سیاست رادیکال و نظریه‌ اجتماعی رادیکال را از نخستین سال‌های دهه 1930 تا امروز در آغازین سال‌های دهه‌ دوم قرن بیست و یکم پی گرفت.
 
به همین دلیل است که برخی تحلیل‌گران معتقدند نظریه انتقادی در صورت بازسازی به راحتی می‌تواند در آینده نیز حائز اهمیت و واجد نقشی تعیین کننده باشد. با ورود به دهه‌ 1990 و پس از آن حرکت به سمت قرن بیست‌ و‌ یکم نظریه‌ انتقادی توانست چشم‌اندازهای نظری و سیاسی‌ای فراهم آورد که بخشی از یک چرخش چپ (Left Turn) به شمار آیند، به گونه‌ای که بتوانند امیدها و آمال سیاسی سال‌های دهه‌ 1960 را بار دیگر احیا کرده و جانی دوباره در کالبد فسرده آرمان‌های فروخفته رادیکالیسم سیاسی و انقلابیگری چپ بدمند؛ و در عین‌ حال بر فقدان‌ها، ناکامی‌ها، یأس‌ها، زیان‌ها و عقب‌گردهای دهه‌ 1980 فائق آمده و مسیر آنرا تغییر دهند. نگارش و انتشار آثاری چون نظریه انتقادی، مارکسیسم و مدرنیته(1989) توسط نویسندگانی نظیر داگلاس کلنر تا حدودی در راستای این امیدها صورت گرفته‌ بود.
 
پروژه‌ مکتب فرانکفورت: سه نسل تفکر انتقادی و نظریه انتقادی طی دوره‌ی 4 جلسه‌ای برگزار خواهد شد و پس از آن مجدداً ادامه‌ آنها در جلسات بعدی پی ‌گرفته ‌می‌شود.
 
دوره‌ اول: مکتب فرانکفورت و نظریه‌ انتقادی: سال‌های آغازین و نسل اول نظریه‌پردازان انتقادی
جلسه اول: تکوین و صورت‌بندی موسسه‌ تحقیقات اجتماعی فرانکفورت
- کارل گرونبرگ (آرشیو گرونبرگ)
- ماکس هورکهایمر
 
جلسه دوم: تکوین نظریه انتقادی: نظریه انتقادی و سنتی – مانیفست 1937.
جلسه سوم: بنیامین و آدورنو (نظریه‌ها و مفاهیم اساسی)
جلسه چهارم: مارکوزه، فروم، پولوک (دیدگاه‌ها و مواضع)
 
دوره‌ دوم: نسل دوم نظریه‌پردازان انتقادی: یورگن هابرماس (دستاوردها، رویکردها و...)
دوره‌ سوم: نسل سوم نظریه‌پردازان انتقادی (مواضع، شباهت‌ها، تفاوت‌ها و...)
 
در جلسات هر دوره سعی می شود تا مفاهیم و مسایل اساسی مرتبط با نظریه انتقادی و مکتب فرانکفورت مورد بررسی و تحلیل قرار بگیرد. از جمله معرفی چهره ها و شخصیت‌های اصلی اصحاب فرانکفورت و نظریه‌پردازان انتقادی، خاستگاه‌های نظریه انتقادی، نقش و جایگاه مفهوم فرهنگ و جامعه، مفهوم دیالکتیک و دیالکتیک منفی، نقد مفهوم سلطه، نقد مفهوم بت‌واره‌شدگی، نقد متافیزیک، نقد ماتریالیسم وجودشناسیک، نقد عقلانیت ابزاری و عقلانیت تکنولوژیک، نتایج و تبعات مهاجرت به ایالات متحده، دوران مدیریت هورکهایمر، افول مواضع انتقادی، ارتباط با دانشگاه کلمبیا، نقد فاشیسم و توتالیتریسم، پروژه‌های تحقیقاتی مؤسسه و نظایر آنها که حسب مورد در جلسات ارائه می شود.
کد خبر 1811799

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha