۱۲ خرداد ۱۳۸۴، ۹:۲۲

ظهور پيشرفت هاي علم عصب شناسي و ايجاد پرسش هاي اخلاقي

كارشناسان در همايشي كه اخيراً درباره عصب شناسي اخلاقي برگزار شد اظهار داشتند برخي از تكنولوژيهاي علم عصب شناختي در زمينه بررسي فعاليت مغز براي روشن كردن زمينه ها و تمايلات موجود در آن ممكن است ايده هاي عدالت را دچار تحولات و تغييرات اساسي كرده و پرسشهاي اخلاقي بسياري مطرح كند.

به گزارش خبرنگار گروه دين و انديشه "مهر"، دانشمندان، الهيدانان و اخلاق گرايان در اين همايش، استفاده از تكنولوژي علم عصب شناسي را براي ارزيابي وجود برخي از زمينه ها در مغز به پرداخت قيمت گزافي براي نتايجي در شرف وقوع تعبير كردند.

"استفاني بيرد"، يكي سردبيران مجله «علم و مهندسي اخلاق» كه در اين همايش سخنراني مي كرد گفت، استفاده پنهاني از علم عصب شناسي داراي ابعاد اخلاقي است.

وي گفت، مسائل اخلاقي بسياري در علم وجود دارد اگر اين مسائل را مورد بررسي قرار ندهيم، در آن هنگام ممكن است علم از يك جهت مشخصي تنزل كرده و ممكن است فرضيات بسيار مهمي ارائه دهيم كه مي تواند معتبر باشد و مي تواند از اعتبار ساقط شود.

وي افزود، اين فرضيات ممكن است داراي الزامات اخلاقي بسيار وسيعي باشد.

"كارن لباكز" استاد بازنشسته اخلاق در دانشكده دين بركلي، كاليفرنيا پرسشهايي درباره اين امر مطرح كرد كه در آن ميان مي توان به اين پرسش اشاره كرد كه چه اقداماتي بايد در زمينه تكنولوژيهاي عصب شناختي در حال ظهور صورت گيرد مطرح كرد.

لاكز پرسيد، زماني كه علم عصب شناسي بتواند تأثيرات روي مغز را اندازه گيري كند و از اين تأثيرات براي پيش بيني رفتار استفاده كند، چه اتفاقي رخ مي دهد ؟ به جاي اندازه گيري هوش(IQ ) در مدارس، اندازه گيري عملكرد مغز براي گذراندن آزمون هاي كالج و دانشگاه صحيح است؟

وي گفت، تغيير مغز براي بازگرداندن آن به عملكرد طبيعي آن - حتي با حذف مشكلات عصب شناختي همچون اوتيسم (خودگرايي)- ممكن است پرسشهاي اخلاقي بسياري را برانگيزد. گريز از مركز بودن و نبوع اغلب به همراه يكديگر هستند و تعيين تفاوت هاي ميان مغز طبيعي و مغزي كه دچار سوء كاركرد بوده دشوار است.

براساس اظهارات "ديويد هوگو"، استاديار تدريس الهيات كشيشي و مشاوره در مدرسه علوم ديني گارت ايوانجليكال افزايش كاركرد مغز به واسطه علم عصب شناسي ممكن است مردم را به اين امر ترغيب كند كه همواره در جستجوي كمال هرچيز بوده و شبيه خداوند باشد اين امر نيز مشكلات اخلاقي را به وجود مي آورد. و ممكن است ايدهاي غرور را نسبت به از بين بردن خاطرات دردناك كه مانع برخي از روابط بين شخصي مي شود ترويج كند.

وي در ادامه سخنراني خود اين پرسش را مطرح مي كند كه آيا امكان به خاطر سپردن همان قدر اهميت دارد كه به خاطر سپرده شدن؟ 

شركت كنندگان در اين همايش همچنين الزامات اخلاقي استفاده از علم عصب شناسي براي آشكار كردن جرم و يا بي گناهي حقوقي فرد را مورد بررسي قرار دادند.

"ربكا درسرر"، استاد حقوق و اخلاق پزشكي دانشگاه واشنگتن سنت لوئي امكان پيشرفتهاي علم عصب شناختي را بررسي كرد تا اين امر روشن شود كه دانش كافي درباره مغز و آسيب شناسي آن براي تشخيص روانشناسي قومي متداول يا مفاهيم مورد قبول مسئوليت پذيري شخصي وجود دارد يا خير.

"درسرر" گفت، اين امكان وجود دارد كه نشان دادن  شرايط خاص عصب شناسي به يك متهم اجازه انتخاب براي پرهيز از يك اقدام كيفري را از او مي گيرد. در اكثر موارد قضايي، عصب شناسي براي تعيين مسئوليت مورد نياز نيست، بنابراين روانشناسي قومي به اين موضوع ارتباط پيدا مي كند. اما ممكن است اطلاعات علم عصب شناختي براي اين كه فردي را بي گناه جلوه دهد، مورد سوء استفاده قرار گيرد.

وي افزود، تنها به دليل اين كه اين امور در مغز اتفاق مي افتد نمي توان گفت كه خارج از كنترل هستند.

خاخام "اليوت دورف"، استاد تدريس فلسفه در دانشگاه يهودي « بل اير كاليفرنيا» با موافقت در زمينه مفهوم مسئوليت شخصي اظهار داشت، اكثريت ما داراي توانايي كنترل كنش هاي خود هستيم و مي توانيم در ميان فاعلان فعل اخلاقي باشيم.

سخنرانان اين همايش همچنين اين امر را مورد بررسي قرار دادند كه آيا تحليل مغز مي تواند به تمايل به ارتكاب جرم و يا رفتار خشونت آميز اشاره كند تا بتوان از زمينه بروز چنين اقداماتي جلوگيري كرد.

"فلويد بلوم"، رئيس اسبق انجمن پيشرفت علم آمريكا گفت، در اين مورد كه بتوان اين ايده به مرحله عمل در آورد ترديد دارم.

به گزارش خبرنگار "مهر" ، برگزاري اين همايش در شرايطي است كه موضوع علم عصب شناسي و اخلاق به عرصه هايي همچون صنعت سينما نيز كشيده شده و آثار بسياري در اين رابطه به تصوير كشيده شده اند. عده اي اين نوع آثار  را تنها فيلمهايي مي دانند كه در گونه علمي - تخيلي جاي مي گيرد، درشرايطي كه اين فيلمها واقعيت علم عصب شناسي را انعكاس مي دهد كه يكي از دغدغه هاي بشر امروز است. سخنرانان درهمايش « مغز ما و ما: اخلاق عصب شناسي و مسئوليت» نيز به برخي از نمونه هايي اشاره كردند كه در برخي فيلم هاي ساخته هاليوود نيز بدان پرداخته شده است.

 در ميان اين نوع آثار ميان مي توان به فيلم هاي يادآوري كامل(1990)، جان مالكوويچ بودن (1999)، يادآور(2000)، گزارش اقليت (2002)، 50 تاريخ اول(2004)، درخشش ابدي ذهن بي نقص (2004) اشاره كرد.

کد خبر 190910

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha