۳ تیر ۱۳۸۴، ۹:۴۹

در مراسم يادبود مارتين لينگز در موسسه پژوهشي حكمت و فلسفه ايران مطرح شد : مارتين لينگز اسلام را پذيرفت كه حقيقت مسيحيت را دريابد // لينگز مباني تصوف را برگرفته از قرآن و پيامبر مي داند

در مراسم يادبود مارتين لينگز در موسسه پژوهشي حكمت و فلسفه ايران مطرح شد : مارتين لينگز اسلام را پذيرفت كه حقيقت مسيحيت را دريابد // لينگز مباني تصوف را برگرفته از قرآن و پيامبر مي داند

به مناسبت درگذشت مارتين لينگز، فيلسوف سنتگراي مسلمان انگليسي، عصر چهارشنبه اول تيرماه مراسم بزرگداشتي از سوي موسسه پژوهشي حكمت و فلسفه ايران با حضور دكتر نصر الله پورجوادي، دكتر هادي شريفي، دكتر غلامرضا اعواني و دكتر حميد رضا فرزان يار برگزار شد.

 مارتين لينگز اسلام را پذيرفت كه حقيقت مسيحيت را دريابد

به گزارش خبرنگار گروه دين و انديشه "مهر" در اين مراسم دكتر هادي شريفي، از شاگردان لينگز، به تبيين شخصيت مارتين لينگر پرداخت. وي درباره آشنايي خود با دكتر لينگز اظهار داشت : من در سال 1967 به لوزان رفتم تا به خدمت آقاي شووان برسم گفت : آقاي شووان به من گفتند كه با آقاي دكتر مارتين لينگز ملاقات كنم. دوستي مرا به منزل ايشان برد. اين خانه به سبك مراكشي تزيين شده بود و ايشان لباس ساده اي نيز بر تن داشتند. وقتي كه من ايشان را با چنين شمايلي ديدم بلافاصله براي من اين سوال پيش آمد كه آيا اينجا صحبت از حقيقت است و او راه حق را مي پيمايد؟

دكتر شريفي درباره تاثير گنون بر لينگز نيز گفت : لينگز از حدود 1930 آثار رنه گنون را مطالعه مي كند. گنون بنيانگذار حكمت خالده در جهان معاصر است. شووان در وصف گنون مي گويد در هزار سال يكي مانند گنون پيدا نمي شود. گنون يك فرد بود بدون اينكه احتياج به هدايت داشته باشد و او پيامي براي دنياي امروز داشت، پيامي كه بر اساس حكمت خالده استوار بود. لينگز مي گويد كه مطالعه آثار گنون مرا متوجه اشتباهات تمدن غرب كرد. ديگر اينكه جنبه دروني همه اديان الهي، حقيقت است و همه اديان به صورتهاي مختلف از آن حقيقت صحبت مي كنند. همچنين در تفكرات جديد مي گويند كه عقل از دين جدا شده به همين دليل مي گويند كه دين يك امر احساساتي است. لذا لينگز با اين آگاهي از اين سه مورد به مباني اش استواري بخشيد. لينگز مي گويد وقتي كه با شووان ملاقات كردم گويي در كنار يك قديس نشسته ام.

وي در ادامه در مورد نظر دكتر سيد حسن نصر درباره رابطه گنون و لينگز اظهار داشت : لينگز از سن جواني توان خارق العاده اي براي يادگيري زبان و ادبيات انگليسي داشت. اما عطش لينگز براي درك حقيقت كلي و فهم ماوراءالطبيعه موجب شد كه او نفوذ عظيم حكمت خالده را كشف كند. لينگز در سن جواني سعي كرد به دنبال مباني سنتي باشد. لينگز به اسلام و تصوف روي نياورد كه بخواهد مسيحيت را نفي كند بلكه به اسلام روي آورد كه حقيقت مسيحيت را دريابد.

دكتر شريفي تاكيد كرد : لينگز بي دليل به هيچ امري نمي پرداخت. او براي اين كتاب مي نوشت كه ميل به دريافت حقيقت را در افراد زنده كند. او در شعر هم مهارت داشت و به سرودن شعر حقيقي مي پرداخت. كتاب "محمد(ص)" را ايشان بر اساس منابع تاريخي و با ديد معنوي نوشتند. تيتوس بوركهارت كه يكي از بزرگترين شخصيتهاي معنوي جهان است وقتي كه اين كتاب را خواند گفت اين كتاب بدون شك يكي از آثار بزرگ كلاسيك است. لينگز با توجه به شخصيت معنوي اش به شكسپير نيز پرداخت. شكسپير در نظر او يك حركت معنوي است. تمام نمايشهاي شكسپير يك حركت معنوي براي لينگز است.

 مارتين لينگز مباني تصوف را برگرفته از قرآن و پيامبر مي داند

به گزارش  خبرنگار گروه دين و انديشه "مهر" دكتر نصر الله پورجوادي، استاد فلسفه دانشگاه تهران نيز در اين مراسم درباره آثار لينگز به ايراد سخن پرداخت. وي كه كتاب "عارفي از الجزاير" اثر لينگز را ترجمه كرده است درباره آثار لينگز اظهار داشت : آثار لينگز از جمله آثار معنوي در جهان معاصر است. مارتين لينگز نويسنده اي توانا بود كه در نگارش هگياگرافي ( سرگذشت نويسي عرفا) نيز توانمند بود. او هگياگرافي را به شيوه مدرن مي نوشت و كتاب "عارفي از الجزاير" نمونه اعلاي اين سبك است.

دكتر پورجوادي درباره هگياگرافي گفت : هگياگرافي واژه اي يوناني است. يعني نوشتن سرگذشت اولياء و يا آن چيزي را كه عطار مي گويد تذكرة الاولياء. در واقع ،  اين سبك يك ژانر قرون وسطي است. قرون وسطي مرزي دارد كه نمي توان به راحتي مشخص كرد. در ادبيات قرون وسطي اين نوع هگياگرافيها زياد است. در ايران هگياگرافي هاي مانند "اسرار التوحيد" و يا كتاب "فردوس المرشديه"  داريم. اين آثار جنبه ديني داشته اند كه در عالم مسيحيت و اسلام بسيار است.  اين گونه آثار را با اعتقاد مي نوشتند و با اعتقاد مي خواندند. هگياگرافي را كسي مي نوشت كه اعتقادي قلبي بر آن فرد داشت. به طور مثال "تذكرة الاولياء" را مد نظر داشته باشيد كه چه تعاليمي دارد و كتاب مارتين لينگز هم كم و بيش به همين صورت است.

دكتر پورجوادي در ادامه سخنانش درباره برخي از آثار لينگز صحبت كرد. وي كتاب "يقين" را از آثار اوليه لينگز برشمرد و گفت : يقين در ابتدا معرفت نيز تعبير مي شد. وقتي كه مي گويند علم اليقين و عين اليقين و حق اليقين مقسم خاصي دارد. يعني مقسم اينها يقين است. بنابراين وقتي كه از يقين صحيت مي كنيم  معرفت و شناخت را با قدري مسامحه مطرح مي كنيم. اگرچه يقين مقسم بالاتر از معرفت است. يعني درك و شناختي است كه وراي علم و شناخت است. ا لينگز يقين را با ديد و مباني جديد مطرح مي كند.

وي در ادامه افزود : لينگز در 1952 كتاب "عقايد قديم و خرافات جديد" را منتشر كرد. لينگز همچنين كتاب "شكسپير در پرتو هنر عرفاني" را كه به فارسي توسط خانم سودابه فضايلي ترجمه شده است منتشر كرده است. ما وقتي كه به شكسپير از منظر قرن بيستمي نگاه مي كنيم، ديدگاه ما آن چيزي است كه ادبيات 300 ، 400 سال دوره جديد به ما داده و ما مي خواهيم شكسپير را در اين ظرف ادبيات 300، 400 ساله اخير بريزيم و به آن نگاه كنيم.  اما بايد توجه داشته باشيم كه شكسپير محصول دوران ادبيات قرون وسطي است. وقتي كه لينگز به شكسپير توجه مي كند با توجه به دانته به او مي نگرد.

وي كتاب "محمد(ص)" اثر لينگز را نيز كه درباره سيره نبوي نوشته شده است نمونه صورت مدرن و جديد و با استفاده از منابع قديم دانست و گفت :   "ساعت يازده"  كتاب ديگر ايشان است كه در ادبيات انگليسي به معناي آخرين لحظه است . مقصود لينگز از ساعت يازده، آخر الزمان است. لينگز مجموعه اشعار و چند مقاله منتشر كرده است. ايشان مقاله تصوف را در دايرةالمعارف بريتانيكا منتشر كرده است.

استاد فلسفه دانشگاه تهران لينگز را از جمله افرادي دانست كه تصوف را اساسا از خود قرآن و تعاليم پيامبر(ص) مي داند. زماني كه لينگز كتاب "تصوف چيست؟" را مي نوشت افرادي بودند  كه معتقد بودند تمام عناصر تصوف از اسلام نبوده است. اكنون صحبتهايي است كه مكتب تصوف در بين النهرين و بغداد شكل گرفته و در قرن سوم به صورت تصوف رسمي اعلام شده است. اما اين دليل بر اين نيست كه مكاتب عرفاني در جاهاي ديگر نبوده است.

دكتر فرزان يار: در نظر مارتين لينگز هنرهاي مقدس تبلور ولايت و تصوف است

به گزارش  خبرنگار گروه دين و انديشه "مهر" ، دكتر حميد فرزان يار، از شاگردان لينگز، از ديگر سخنرانان اين مراسم بود. وي به يحث هنر و حقيقت از منظر آثار مارتين لينگز پرداخت. دكتر فرزان يار با ذكر اين مطلب كه هنر براي لينگز امري جدي است اظهار داشت : او سه كتاب درباره هنر نوشته است : " راز شكسپير"، "تمثيل و مثال" و "هنر خوشنويسي و تذهيب قرآني". در اولين كتاب ايشان، يعني كتاب "اليقين" اگرچه به مراتب عرفان و جنبه هاي نظري و عملي آن اختصاص دارد اما مي توان آن را به عنوان مقدمه اي وسيع براي ورود به هنر مقدس در نظر گرفت. زيرا در آن جدا از يك فصل كامل كه به موضوع تمثيل مي پردازد در فصلهاي ديگر به تعدادي از رمزهاي جهانشمول همچون جلال و جمال، خورشيد و ماه، درخت معرفت، مهر سليمان يا ستاره داوود پرداخته است.

دكتر فرزان يار افزود : همه اينها تمثيلهايي هستند كه در هنر مقدس همه تمدنها حاضراند. لينگز وقتي كه مي خواست تصوف را كه برايشان مهم بود و كتابي با همين عنوان  يعني "تصوف چيست؟" را بنويسد به هنر متوسل مي شود و مي نويسد بي آنكه از مورد بحث دور بيافتيم مسئله هنر قدسي ما را به موضوع اصلي باز مي گرداند. زيرا دربرابر اين سوال كه تصوف چيست پاسخي ممكن در كنار ديگر پاسخها اشاره اي خواهد بود به تاج محل و يا يكي ديگر از شاهكارهاي معماري اسلامي و هيچ عالم بالقوه اي در تركيب اين پاسخ باز نمي ماند. زيرا هدف و غايت تصوف ولايت و قداست است و همه هنرهاي مقدس به معني دقيق اين كلمه تبلور قداست است. 

دكتر فرزان يار درباره كيفيت آثار مارتين لينگز درباره هنر اظهار داشت : در اين باره كافي است گفته شود براي لينگز چه در بررسي هايش درباره هنر و چه در اشعارش كه رنگ عرفاني دارند فقط حقيقت و هنر حقيقي وجود دارد و غير از آن را صرفا جهت نقد و انتقاد قرار مي دهد. اما اينكه هنر و حقيقت چگونه در آثار لينگز به هم مربوط مي شوند را مي توان اين گونه توضيح داد كه براي هر اثر هنري از جهت كلي مي توان سه عنصر موضوع، زبان و بيان را در نظر گرفت . موضوع همان است كه اثر هنري به آن مي پردازد و مي خواهد كه معني آن را منتقل كند. زبان عبارت از نحوه موضوع است كه مي تواند تمثيلي و يا صريح و كنايي باشد. اما بيان به اجزاء اثر هنري و صورتهاي به كار گرفته كه متناسب با موضوع است مربوط مي شود. بدين ترتيب حضور حقيقت در اثر هنري مستقيما با موضوع هنري و غير مستقيم با نحوه بيان و زبان آن مرتبط است.

دكتر فرزان يار در ادامه سخنانش تاكيد كرد: در تمدنهايي كه اعتقاد به خداوند در آن مزيت دارند اگر هنرمند خود اهل تعقل نبود باز همچنان از اصول هنر كه بر پايه عقلاني شكل گرفته بودند پيروي مي كرد. در آن زمان هنرمندان در جامعه اي زندگي مي كردند كه آن جامعه فضاي خاص خود را داشت و هنرمندان از اصولي پيروي مي كردند كه آن جنبه تقدس در آنجا وجود داشت. هنر مقدس به معناي واقعي كلمه هنري است هماهنگ با اصولي كه نه توسط افراد عادي بلكه به واسطه حجيت معنوي تمدن مربوط به آن هنر مقرر شده اند.

وي در پايان به عبارتي از كتاب  اليقين لينگز اشاره كرد و گفت : وقتي كه قرآن در اتباط با ذكر از تمثيل صحبت مي كند. در واقع به تشابهي ذاتي يا عمودي ميان قلمروهاي بالاتر اشاره دارد. تمثيل چيزي در قلمرو پايين تر است كه سالك آن را نه فقط  براي خود آن بلكه بيش از همه براي فهم شهودي نسبت به امري جهانشمول و غريب كه با آن متناظر است مورد توجه قرار مي دهد.


در نظر مارتين لينگز ولايت منشاء معرفت عرفاني است

به گزارش خبرنگار گروه دين و انديشه "مهر" ، در پايان اين مراسم دكتر غلامرضا اعواني، رييس موسسه پژوهشي حكمت و فلسفه ايران، به بررسي عرفان از منظر لينگز پرداخت.

دكتر اعواني در ابتدا عرفان و هنر را تكميل كننده معنويت برشمرد و اظهار داشت : از ديدگاه لينگز عرفان يك مسئله عام است. سنتگرايان معتقدند كه هر ديني يك عرفاني دارد. عرفان در همه اديان نيز از يك گوهر سرچشمه گرفته است.

وي در ادامه درباره عرفان گفت : عرفان معرفتي است كه از ولايت برخاسته است و امكان ندارد ديني الهي باشد و مسئله ولايت در آن مطرح نشده باشد. لينگز و ديگر سنتگرايان به اديان پرداخته اند. اما اينان در هر ديني كه نگاه كرده اند عرفان را به يك معنا و اندازه تصور كرده اند.عرفان مسيحي، عرفان اسلامي و عرفان يهودي همگي از يك حقيقت سرچشمه گرفته اند.

دكتر اعواني كتاب "تصوف چيست؟" لينگز را نمونه اي صريح در اشاره به عرفان اسلامي دانست و گفت : لينگز در آغاز كتاب سخني از هجويري نقل مي كند. هجويري گفته است كه تصوف در زمان حضرت رسول (ص) حركتي بي نام و نشان بوده است. حقيقتي بود كه اسم نداشته است و عارف نيز در اصل حقيقتي است كه نام و نشان ندارد و عرفا نيز به آن وجه حقيقي اشاره دارند.

دكتر اعواني به نمونه هايي از مسائل كتاب "تصوف چيست؟" لينگز پرداخت و گفت : در اين كتاب لينگز عرفان را تخلق به اخلاق مي داند و يكي از تعاريف تصوف را نيز بازگشت آن فطرت ازلي الهي برشمرده است. فطرتي كه خداوند انسان را آفريد. يكي ديگر از مسائلي كه لينگز اشاره مي كند بحث تقرب است. تقرب به معناي آن چيزي است كه تقدم بر هر چيزي دارد. عارف كسي است كه اين قرب حق را مي بيند و بدين واسطه به حقيقت و حق نزديكي مي شود.

رئيس موسسه پژوهشي حكمت و فلسفه ايران همچنين درباره مفهوم صراط  در قرآن، طريقت، رجعت و جهاد اكبر و جهاد نفساني سخن گفت.

کد خبر 198823

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha