محمدرضا یوسفی در گفتگو با خبرنگار مهر در پاسخ به سئوالی درباره میزان توجه ادبیات کودک و نوجوان امروز ایران به مخاطب برای تولید محتوای خود گفت: این موضوع امری است چند وجهی. از یک سو این سئوال مطرح است که نویسنده تا چه اندازه باید به خواست مخاطب خود اهمیت دهد. مثلاً اگر ادبیات قالب در جامعه برای مخاطب، ادبیات رئال است و یا فانتزی، او هم باید اینگونه بنویسد و به تعبیر دیگر آیا باید با پدیده هنر، فانتزی برخورد کند و یا نه.
یوسفی ادامه داد: پاسخ به این سئوالات به چیستی ادبیات برمیگردد. برخی معتقدند نویسنده باید به خواست و نیاز مخاطبش توجه کند و برخی هم معتقدند نویسنده باید خواست و نیاز خودش پاسخ دهد. من از آن دست نویسندههایی هستم که معتقدم نویسنده نباید نگاه کند جامعه به کدام سمت میرود، او باید کار خودش را بکند. تجربه ادبیات کودک و نوجوان ما نشان میدهد هرگاه نویسنده آمده و پاسخ به مُد و خواست روز مخاطبش داده است، از هویت و توانمندی خود دور شدهاند و موفق نشدهاند.
نویسنده رمان «وقت قصه من را صدا کن» افزود: در حوزه هنر و ادبیات و فعالیت خلاقانه، هنرمندی یک امر ارادی نیست و ساختار بسیار پیچیدهای دارد. هنر از کودکی ما و به همراه کهنالگوها به ما منتقل شده است و توانایی خاصی را در من پدید آورده است. این یعنی من آن چیزی را میتوانم بنویسم که توانمندی آن را دارم.
یوسفی همچنین گفت: شاید برخی این سئوال و یا ترس را داشته باشند که اگر به خواست مخاطب خودشان توجه نداشته باشند، نمیتوانند اثری خلق کنند که با اقبال روبرو شود، اما من معتقدم قرار نیست هر اثری حتما در زمان تالیف و انتشار خود درک شود. در اروپا شاعری به نام ویلیام بلیک داریم که از شعرش در زمان حیات او استقبال نمیشود، ولی امروز در انگلستان به آن دوباره رجعت میشود. ما سالهای سال از شاهنامه دور بودیم تا اینکه پس از مشروطه دوباره به آن رجعت کردیم و به جایی رسیدیم که امروزه خودمان در حال تربیت تئوریسین و پژوهشگر در عرصه شاهنامهپژوهی هستیم. این موضوع در مورد صادق هدایت و صمد بهرنگی هم درست است.
نویسنده کتاب «دختران خورشیدی» همچنین گفت: آنچه فردوسی انجام داد و باعث جاودانه شدنش شد، این بود که کار خودش را کرد و به توانمندی خودش و نه نیاز روز زمانهاش پاسخ داد. او به دنبال پاسخ به مخاطب نبود، بلکه به دنبال پاسخ به آن چیزی بود که من درونی خودش از او میخواست.
یوسفی افزود: 30 سال است در ایران به نویسندگان گفته میشود چه بنویسند، یا بخشنامه میشود و یا تحولات اجتماعی و ... چنین کارکردی را دارند و این موضوع نویسنده را از خودش دور کرده است. ما در هر دوره یک ادبیات رایج داریم. نویسنده جوان هم به همین دلیل، برای ماندن و دیده شدن اگر چندان تیزهوش نباشد که اغلب هم نیست، به سمت ادبیات رایج سوق مییابد و به سمت سفارشینویسی میآورد.
وی تاکید کرد: در سالهای قبل از پیروزی انقلاب اسلامی اگر نویسندهای به سمت کلیشههای فکری هم میرفت با خواست خودش بود، اما پس از پیروزی انقلاب دیگر دوران تسلط بخشنامهها فرا رسید و بسیاری از نویسندگان ما هم آن را پذیرفتند و هنوز هم این کار را میکنند. اگر میبینید خیلی از نویسندگان ما در اثر اول و یا دوم خود ماندهاند به خاطر این است که آنها در اثر اول و دوم یک متن تیپیک خلق کردند که با استقبال بخشنامهها مواجه شد و پس از آن دیگر نتوانست تکرار شود.
این نویسنده همچنین با اشاره به ادبیات نوجوان امروز ایران گفت: ما در حوزه رماننویسی چند نویسنده حرفهای در ایران بیشتر نداریم. موجی که امروز در نویسندگی رمان نوجوان ایجاد شده به خاطر این است که همه داستاننویسان و قصهپردازان کودک و نوجوان به سمت خلق ادبیات نوجوانانه در قالب رمان روی آوردهاند. این ایرادی ندارد. اگر از میان آنها حتی 5 رمان خوب هم متولد شود، قابل پذیرش است.
یوسفی در پایان گفت: آثار منتشر شده در این زمینه تا الان هم گاه بسیار ضعیف است، اما چاپ شده چون نویسنده غیر رماننویس آن، قرارداد رمان نوشتن داشته است. با این حال من فکر میکنم این موج میتواند منجر به تجربه مفیدی شود که از دل آن آثار قابل اعتنایی خلق شود.
نظر شما