۴ اسفند ۱۳۹۱، ۱۰:۳۴

تحلیلی در حقیقت دین و گرایش به معنویت/

حقیقت وحدت اديان‏/ رسول اسلام(ص) هویت متکامله ادیان الهی را به اوج رسانید

حقیقت وحدت اديان‏/ رسول اسلام(ص) هویت متکامله ادیان الهی را به اوج رسانید

یکی از مدرسین حوزه در تبیین حقیقت وحدت ادیان تأکید می کند: مسأله وحدت اديان تا آنجا كه به جنبه ارتباط و تعلّق آنان به عالم غيب مربوط مى ‏شود مورد قبول و امضاء مى ‏باشد؛ چنانچه در آيات شريفه به اين معنا تصريح شده است.

به گزارش خبرگزاری مهر، آیة الله سیّد محمّد محسن حسینی طهرانی در کتاب حریم قدس (مقاله ای در سیر و سلوک الی الله که به عنوان مقدمه برای ترجمه فرانسه «رساله لب الالباب در سیر و سلوک اولی الالباب» علامه طهرانی، نوشته و منتشر شده) برخی از ابهامات و پرسش های بشر امروزی را با توجه به اهمیت موضوع سیر و سلوک و تضارب آراء و اختلاف مسالک و مکاتب متنوع و چه بسا منحرف، پاسخ داده و در تحلیلی آورده است: حقيقت و ارزش هر پديده چه در وجود و چه در مسير رشد و تكامل خويش به استناد او به ذات بارى تعالى و اراده و مشيّت او باز مى‏ گرداند و به هر مقدارى كه در طريق تكامل و فعليّت استعدادات به اراده و خواست و اختيار حضرت حقّ در كيفيّت سلوك عملى نزديكتر شويم، آن طريق و سلوك مقرّب‏تر و رساننده‏‌تر خواهد شد.

وی با استناد به کلام الهی در قرآن كريم، رسالت همه انبياء الهى را ارائه مسير تجرّد و توحيد و بيرون آوردن از ظلمات جهل و هدايت به عالم نور و بهاء ذكر مى‏ كند و قيام به قسط (که در آیات کریمه بدان اشاره شده است) را به معنى قيام به حقّ در جميع مراحل و اطوار حيات، چه در جنبه‏‌هاى عبادى و چه جنبه‏‌هاى اجتماعى و سياسى و خانوادگى و شخصى می داند که در آن راستا جميع استعدادهاى انسان به منصّه ظهور و فعليّت مى ‏رسد، و مراتب كمال يكى پس از ديگرى براى او حاصل مى ‏شود.

وی در ادامه تصریح می کند: اگر انسان در هر مسأله‏‌اى رعايت‏ اين نكته را ننمايد و جانب حقّ را نگيرد و به احساسات و خواست‏ه‌هاى دنيوى پاسخ مثبت دهد، به همان اندازه از وصول به حقّ محروم و از طىّ مدارج كمال ممنوع خواهد شد.

حقانیت یک شریعت به واسطه انتساب به علم غیب است

آیة الله طهرانی(فرزند علامه طهرانی(ره)) پذيرش اديان الهى را بر اساس نزول از جانب حق تعالى می داند و می افزاید: دينى كه ساخته و پرداخته بشر است ارزش و بهاى آن به مقدار همان مرتبه بشرى و ممزوج با توهّمات و تخيّلات است، كه دائماً دستخوش تغيير و اصلاح و تعديل خواهد بود؛ و لذا قرآن می فرمايد: «وَ لَوْ كانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فيهِ اخْتِلافاً كَثيراً.» [سوره النّسآء (4) ذيل آيه 82.]

وی تأکید می کند: حقّانيت يك شريعت به واسطه انتساب او به عالم غيب است و بس؛ و اگر اين رابطه روزى قطع شود حجّيت و حقّانيّت او هم از بين خواهد رفت، و از مرتبه الهيّت به يك سنّت گذشته و عادت پيشينه مبدّل خواهد شد؛ مانند نظامهاى حاكم بر سازمانها و امور كشورى كه با تغيير ساختار حكومتى، بر آن نظام مُهر بطلان زده خواهد شد و به دست تاريخ سپرده می شود. لذا مسأله نسخ يكى از مسائل حياتى در اديان گذشته الهى بوده است. شريعت‏‌هاى گذشته الهى با وجود انتساب آنها به عالم غيب و برخوردارى از حجّيت و تنجّز و الزام در زمان خود، با ورود شريعت جديد از درجه اعتبار ساقط و بقاء بر آن موجب سخط و غضب خداوند و عدم رضايت او بدان خواهد شد. درحالی كه در بسيارى از آيات، جميع شرايع گذشته و انبياء الهى را خداى متعال به خود منتسب نموده، مهر و امضاى صحّت و اتقان را بر پرونده ايشان ثبت نموده است.

تحليلى مقبول از مسأله وحدت اديان‏

این استاد سطح عالی حوزه در پاسخ به شبهات مسأله وحدت ادیان خاطر نشان می کند: مسأله وحدت اديان تا آنجا كه به جنبه ارتباط و تعلّق آنان به عالم غيب مربوط مى‏شود مورد قبول و امضاء مى‏باشد؛ چنانچه در آيات شريفه به اين معنا تصريح شده است. و امّا اگر مقصود نفوذ و الزام و حجّيت و حقّانيّت و جنبه مقرّبيّت و ايصال به مراتب كمال انسان است، قطعاً مردود و باطل خواهد بود. چگونه متصوّر است شريعتى ممضاى حضرت حقّ باشد درحاليكه خود اقدام به نسخ آن نموده و رسولش را از گرايش به آن برحذر داشته است! احترام به اديان الهى و تقديس پيامبران و انبياء گرام بجاى خود، و متابعت از شريعت اسلام و عدم قبول احكام متخالفه با آنان بجاى خود؛ و اين است معناى تسليم و اسلام.

وی می افزاید: ولذا مى ‏بينيم خداى متعال از افرادى كه بر اساس جهلِ به حقّانيّت شريعت اسلام، ليكن از روى صدق و صفاى ضمير، بدون جهت عناد و غرض متعبّد به اديان الهى گشته‌‏اند، و شرايع گذشته را منهج و ممشاى اعتقاد و عمل خود قرار داده‏‌اند به نيكى ياد نموده، آنان را بر اين روش و طريق مدح و ستايش نموده است؛ و به آنان از جنبه استضعاف نگريسته، مأجور و از جمله سعادتمندان به شمار مى‏آورد. (إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ الَّذينَ هادُوا وَ النَّصارى وَ الصَّابِئينَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ عَمِلَ صالِحاً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ) [سوره البقرة (2) آيه 62.] زيرا نظام عالم غيب بر اساس حقّ است؛ و كسى كه از روى استضعاف بدون تقصير بواسطه امور و قضاياى دنيوى و تربيتى نتوانسته به حقيقت و واقع برسد تقصيرى متوجّه او نخواهد بود، و خداى متعال با او همان سرنوشتى را خواهد داشت كه با افراد مؤمن و متديّن به مذهب و آئين حقّ و شريعت اسلام روا مى‏ دارد.

ایت الله طهرانی حركت غائى انسان در نظام تكوين و تشريع را به سمت و سوى كمال مطلق می داند و از آنجا كه ذات اقدس حقّ نهايت جميع كمالات و اصل كلّيه ارزشها و تراوشات حقيقت وجود است، معرفت ذات پروردگار را منتهاى جميع مراتب كمال و فعليّت‏هاى انسانى بر می شمرد.

رسول اسلام هویت متکامله ادیان الهی را به اوج رسانید

نویسنده حریم قدس می افزاید: هر مكتبى كه انسان را به اين نقطه غائى و مقصد أسنَى هدايت نمايد كامل، و اگر به مراتب مادون از صفات و اسماء و آثار ذات ارجاع دهد در هويّت خويش ناقص و ناتمام خواهد بود.

رسول گرامى اسلام محمّد بن عبدالله (ص) با تكميل بعثت انبياءِ گذشته، به فرموده خويش: بُعِثتُ لُاتَمِّمَ مَكارِمَ الأخلاقِ، نه تنها با تأييد و امضاى اديان گذشته الهى عملًا خود را در همان مسير و ممشاى توحيدى آنان به جهانيان معرّفى و ابراز نمود، چنانچه در آيه شريفه مى‏فرمايد: قُلْ إِنَّنى هَدانى رَبِّى إِلى صِراطٍ مُسْتَقيمٍ ديناً قِيَماً مِلَّةَ إِبْراهيمَ حَنيفاً وَ ما كانَ مِنَ الْمُشْرِكين [سوره الأنعام (6) آيه 161.] بلكه با اظهار مبانى بسيار عالی‌تر و راقیتر در مراتب توحيد و تربيت نفوس براساس آن مبانى راقيه، قولًا و فعلًا هويّت متكامله اديان الهى را به آخرين نقطه از قلّه رفيع معرفت و شناخت ذات حضرت حقّ متصل ساخت.

فقط در مكتب اسلام وصول به آخرين نقطه رفيعه معرفت حاصل می شود

وی در ادامه با اشاره به نهایت تکامل در ادیان الهی، به بیان تفوق اسلام در رساندن به قله معرفت می پردازد و خاطر نشان می کند: در اديان ماضيه بالاترين مرتبه تكاملى براى انسان وصول به حقيقت كلمه مباركه «لا إله إلّا الله» بوده است. وصول به اين مرحله با فناى در اسماء و صفات نيز ميسّر است؛ زيرا مفهوم اين كلمه طيّبه نفى هر گونه تأثير و سببيّت در عالم اسباب و مسببّات، و حصر حقيقت مؤثّر واحد در عالم وجود، و طبعاً نفى هر گونه عبوديّتى در قبال عبوديّت حضرت احديّت می باشد.

الله اکبر، آخرین نقطه رفیعه معرفت

این مدرس حوزه علمیه خاطر نشان می کند: در مكتب اسلام شعار، از مرتبه و مرحله لا إله إلّا الله فراتر رفته، و با اعلان كلمه مباركه «الله أكبر» به آخرين نقطه رفيعه معرفت كه به واسطه فناى ذاتِ سالك در ذاتِ حضرت حقّ حاصل مى ‏شود دست يافته است. ادراك سالك واصل در اديان گذشته به معناى فناى ذاتى نبوده است، بلكه با وصول به حقيقت و مفهوم لا إله إلّا الله خداى متعال را متّصف به مُحُوضت در عبوديّت و انحصار در تأثير و علّيّت و ارجاع تمام آثار وجود به ذات اقدس حقّ كه لازمه توحيد صفاتى و افعالى است می نماید؛ امّا در مرتبه الله أكبر ديگر تعيّنى وجود ندارد تا ادراك اين معانى را بنمايد. در آنجا تعيّن، تعيّن ذات اقدس حقّ است، و ادراك سالك واصل، نفس ادراك و علم حضورى حضرت حقّ خواهد بود؛ و هر كلام و فعلى كه از شخص كامل در اين مرتبه صادر شود، نفس كلام و فعل و اراده و مشيّت خداى سبحان است. و اين مقام همان مقام صلوح است كه در قرآن كريم به آن اشارت شده است.

بیانی در معنای صلوح در قرآن کریم

آیة الله طهرانی با اشاره به اینکه صلوح در قرآن مجيد به دو رتبه ‏از مراتب‏ كمال و معرفت اطلاق شده است، می افزاید: در رتبه اوّل چنانچه درباره انبياء و رسل الهى گذشت، مقصود همان وصول به مقام و حقيقت توحيد در مرحله لا إله إلّا الله است، و در اين مرتبه همه انبياء الهى به اين مقام رسيده‏ اند؛ و امّا در رتبه دوّم به بعضى از آنان مانند حضرت ابراهيم(ع) در آخرت وعده داده شده است: (وَ إِنَّهُ فِى الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحين) [سوره البقرة (2) ذيل آيه 130]. و اين مقام اختصاص به رسول گرامى اسلام و اهل بيت معصومين او و اولياى الهى در شريعت محمّديّه دارد، كه با پيروى از دستورات راستين اسلام و همّتى عالى و اخلاص عمل و صدق نيّت، يكى پس از ديگرى از قلل رفيعه عوالم معنا صعود نموده، تا بالأخره در مقام منيع توحيد ذاتى از همه شوائب كثرت در گذشته، و نه تنها با ادراك حقيقت توحيد افعالى و صفاتى و اسمائى، بلكه با محو ذات و انمحاء در حقيقت وجود بالصّرافه حضرت حقّ، هيچ ردّ پائى از تعيّن و تشخّص براى خود باقى نگذاردند.

وی با اشاره به فقراتی از مناجات شعبانیه (و انر ابصار قلوبنا بضیاء...) مروی از أميرالمؤمنين (ع) ، وصول سالك را به اين درجه از معرفت كه شهود ذات خود در شهود ذات اقدس حقّ است نه جداى از آن، عرفان مى ‏نامد.

رعايت دقيق جميع موازين شرع شرط اصلى وصول به حقيقت توحيد است‏

وی با توجه به ویژگی مكتب اسلام كه در آن عرفان به حقّ بدون متابعت از دستورات شريعت و اطاعت از اوامر و نواهى نبىّ اكرم (ص) محال و ممتنع می باشد، وظیفه سالك إلى الله را براى وصول به اين درجه، سعى و اهتمام تمام بر رعايت موازين و احكام شرع مقدّس مو به مو بیان نموده به نحوی که ذرّه‏ اى از انجام فرائض و تكاليف مأثوره كوتاهى ننمايد.  وی تأکید می کند: بديهى است به هر مقدار كه نسبت به اتيان تكاليف مسامحه و اهمال نمايد، به همان مقدار از نصيب مراتب فعليّت و نتائج استعدادات كمالى خود را محروم نموده است.

آیة الله سیّد محّمد محسن طهرانی در توضيح اين مطلب می افزاید: شكّى نيست كه خداى متعال به مقتضاى حكمت بالغه خود، خلقت و تكوّن انسان را بر اساس علّت غائيه و هدف خاصّى كه همان تبلور و ظهور حقيقت مخفيّه «وَ نَفَخْتُ فيهِ مِنْ رُوحى» می باشد تحقّق بخشيده است؛ و قطعاً براى وصول به اين مقصد، راه و روشى خاصّ را كه موجب فعليّت و بروز استعدادهاى منطويه در نفس و سرشت آدمى است معيّن فرموده است، كه از آن به شريعت و دين تعبير می ‏شود؛ و از آنجا كه امر عبث و لغو در مقام اراده و مشيّت حضرت حقّ جائى ندارد، پس قطعاً بايد براى تك تك احكام و تكاليف در تربيت نفوس و فعليّت استعدادات جايگاه و ضرورت‏ خاصّ به خود را مدّ نظر داشته باشد، و اهمال در اين مسأله موجب نقصان و خلأ ناشى از علّيت در فعليّت و مقدّمه موصله به كمال مطلوب خواهد بود. و لذا بزرگان از عرفاى الهى و اولياء حقّ فرموده ‏اند: بدون رعايت دقيق جميع موازين شرع و اتيان تكاليف وارده بنحو اتمّ، وصول به مرتبه عرفان و ادراك حقيقت توحيد محال خواهد بود؛ و اين مطلب كاملًا با شواهد و قرائن تاريخى منطبق می ‏باشد.

وی یادآور می شود: لذا می بينيم بسيارى از فرقه ‏هاى منحرف اسلامى، چه در اهل سنّت و عامّه و چه در شيعه با اختلاف در مراتب اعتقادى، در وسوسه شيطان گرفتار آمده، و با ادّعاى راهيابى به حقيقت و باطن دست از رعايت عمل به موازين و احكام شرع شسته‏ اند و خود را بى ‏نياز از انجام تكاليف پنداشته، آن را براى افراد مبتدى و ناآگاه به امور باطنى لازم مى‏ دانند، مانند اسماعيليّه و غيره از طوائف مختلف صوفيّه و منتحلين به معرفت حقّ؛ درحاليكه تمام اين مطالب جز فرار از تكليف و بى‏ بند و بارى و لا ابالى‏گرى چيز ديگرى نيست. توجّه به عالم معنا و التفات به باطن و حقيقت عالم خلق كه امروزه اذهان جمعى كثير از مردم دنيا را به خود معطوف داشته است، با آنچه كه ساير فرق ضالّه براى سرپوشى بر هوسرانی‌ها و عيّاشیها و ضلالتهاى خود در صدد اثبات آن مى ‏باشند تفاوت كلّى و جوهرى دارد.

کد خبر 2001229

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha