به گزارش خبرنگار مهر، ایرانیان از روزگاران قدیم پس از دوازده روز جشن و شادی آن هم به یاد دوازده ماه سال، روز سیزدهم نوروز را که روز فرخنده ای می دانستند، به باغ و صحرا میرفتند و شادی میکردند و در حقیقت با این ترتیب رسمی بودن دوره نوروز را به پایان می رساندند.
ایرانیان از پيش از نوروز انواع دانهها را می كاشتند و هر دانه ای كه در طي اين دوازده روز، بيشتر رشد می كرد آن را برای كاشت همان سال بهكار مي بردند و فرض را بر این می گرفتند که اگر روزهاي نوروزي به اندوه بگذرد همه سال به اندوه می گذرد و اگر آن را به شادی سپری کنند تا آخر سال شاد خواهند بود به همین دلیل تمام روز پایانی اعیاد نوروز را به شادی سپری می کرده و می کنند.
اما امروزه نیز با اینکه رسم به طبیعت رفتن در روز سیزدهم فروردین هنوز پابرجا مانده اما برخی دیگر از آداب و رسوم نیز به آن اضافه شده که هنوز خیلی از مردم به آن پایند هستند در کنار آن برخی دیگر از مردم ایران مانند اهالی خرم آباد و یا برخی دیگر از اقوام لر، به جای روز سیزدهم در روز چهاردهم فروردین به طبیعت می روند چون معتقدند که باید در روز سیزدهم اهالی غیر بومی به طبیعت رفته و آنها که بومی هستند یک روز پس از آنها شادی کنند به این ترتیب روز سیزدهم را که به سیزده غریب نامیده می شود در خانه می مانند. سابق براين رسم براين بود كه مردم خرم آباد اولين شنبه سال جديد را همانند سيزده بدر برگزار مي كردند.
همه خوردنی های سیزده
با این حال بیشتر مردم شاید بدون اینکه خودشان بدانند برخی سنت ها را در این روز اجرا می کنند که قدمتی چندین ساله دارد به عنوان مثال همیشه از روز دوازدهم فروردین در تدارک تهیه ناهار و تمام خوراکی های روز سیزده هستند.
مانند آش رشته که باید ازشب قبل، تمام حبوبات آن را پخته و آماده کرد تا آن را در دشت و بیابان روی آتش بار گذاشت. دمی باقلا، دمی بلغور هم بیشتر از خوردنی های وقت ناهار تهرانی ها به شمار می آید. اما در شهرهایی که کمتر صنعتی است و مردم راحت تر به دامان طبیعت بکر و کوه و دشت دسترسی دارند، استفاده از گیاهان محلی به یک رسم تبدیل شده است.
مردم بعضی از مناطق ایران معتقدند روز سیزده باید با گیاهان صحرایی غذا پخت. به عنوان نمونه، در خراسان آشی با سبزیهای صحرایی بار میگذارند. سمنو یا حلوا نیز باید در سفره سیزده به در باشد. شمالی ها نیز انواع حلواها را در سفره خود جای می دهند.
از آنجا که کباب همیشه پای ثابت تفریحات ایرانی هاست، به سیخ کشیدن کباب کوبیده و جوجه نیز انگار مخصوص این نوع از تفریحات مردم باید باشد به همین دلیل در زمانی که قربانی کردن گوسفند مانند امروز هزینه بر نبود، مردم شمال در جشن تشتر، گوسفند قربانی می کردند. آنها توجه داشتند گوسفندی که در سیزده میکشند باید یکدست سفید یا سیاه باشد و لکّه نداشته باشد.
در بیجار رسم است كه برای ناهار سیزده به در، كوفته می پزند. کاهو و سکنجبین هم از واجبات سیزده بهدر است که یا زنان خانواده سکنجبین را ترش و یا آن را طبق ذائقه اهالی خانه، شیرین درست کرده و با کاهو می خورند.
در برخی از استانها مانند بروجرد و فارس نیز مردم همراه خود سیزده تخم مرغ پخته شده و سیزده گردو می برند و ناهار، پلو با تخم مرغ و گردو می خورند و اگر از تخم مرغ و گردوها چیزی باقی بماند، با این اعتقاد كه آوردن غذای روز چهارده به منزل موجب نحسی خواهد شد، آنها را به منزل برنمی گردانند برخی دیگر نیز معتقدند هر چه آجیل و شیرینی در طول ایام عید خورده نشده باید آن را در این روز تمام کنند!
معمولا بازار خوردن آجیل بعد از ظهرهاست و قبل از ناهار نیز کاهو سکنجبین. در این روز قبل از خوردن هر خوراکی آنها که دست و دلبازتر هستند، به قول معروف لقمه همسایه را فراموش نمی کنند و از غذای خود، به آنهایی که اطرافشان نشسته اند، می دهند همین موضوع باعث بازشدن باب آشنایی با مردمی دیگر از همان شهر می شود که با هم یک مکان را برای شاد بودن در این روز انتخاب کرده اند.
گره زدن سبزه و به آب سپردن آن بخشی دیگر از آداب روز سیزدهم فروردین ماه، به آب و کشتزار سپردن سبزه های عید است. در قدیم خانوادههای ایرانی با نهایت دقت تا سیزدهم نوروز از سبزه عید مراقبت می كردند و روز سیزده، سبزه را به آب روان می سپردند. به این امید كه این دانهها به همراه آب روان موجب بركت و باروری كشتزارها شوند اما امروزه که آب روان را در شهرهای بزرگتر کمتر می توان دید که سر از کشتزار در آورد برخی هنوز بر این باور هستند که باید سبزه را در دشت و طبیعت بکارند تا زمین از وجود آن بارورتر شود و قبل از هر کاری دختران مجرد گره ای به آن بزدند تا به میمنت برکت آن بختشان باز شود!
شب نشینی ماهی های سفره هفت سین
علاوه بر به آبیاری سبزه های عید، شهرداریهای کشور از جمله شهرداری تهران طرحی را برای حفظ ماهیهای قرمز اجرا کرده اند و از مردم خواستهاند ماهیهای خود را به داخل حوضچه های پارکهای بزرگ بیندازند.
بازیهای سیزدهی
بازی کردن در طبیعت آن هم با خانواده موجب ایجاد شادی و نشاط می شود که بخش مهمی از برنامه های این روز به حساب می آید هر چند که امروزه، دوچرخه سواری و توپ بازی جای کشتی های دو نفره و چوب بازی و بسیاری دیگر از بازی ها را در شهرهای صنعتی گرفته اما هنوز هم در استانهای دیگر مانند آذربایجان غربی، شیراز و کردستان، بازی های محلی آن هم در دشتی بزرگ با انتخاب چند نفر از هر خانواده که با هم به دشت آمده اند، اجرا می شود. بازی های مانند هفت سنگ، دکبدی (بازی زو) با یک پا و ... .
اگر طبیعت زیبا نبود ...
همیشه طبیعت برای مردم ایران مقدس بوده و هست و می دانستند آبادانی حاصل طبیعت سالم است به همین دلیل ایرانیان در هر کجا شادی این روز را سپری می کردند به گونه ای با طبیعت برخورد داشتند که ردی از آنها باقی نمی ماند به این معنا که همان مکان را همان طور دست نخورده و بکر باقی می گذاشتند و روز را به پایان می رساندند. اکنون شاید تنها آدابی که از این روز کم کم درحال فراموش شدن است، همین برخورد درست با طبیعتی باشد که به خاطرش یک روز از تقویم کشور را نامگذاری کرده ایم.
نظر شما