به گزارش خبر نگار مهر، در زندگی انسان دو دوره وجود دارد که برای سپری کردن آن نیازمند حضور دیگران است.
دوران طفولیت و دوران سالمندی این دو دوره بحرانی زندگی هستند.
در دوران طفولیت، پدر و مادرها از نوزادشان نگهداری میکنند تا او به رشد کافی برسد و در زمان سالخوردگی این چرخه بالعکس میشود و این فرزندان هستند که باید از والدین خویش نگهداری کنند و به لحاظ روانشناسی این دو دوره از زندگی بشر بسیار شبیه به هم هستند.
کودکان و سالمندان هر دو نیازمند مهربانی و محبت اطرافیان هستند و طوری رفتار میکنند که در کانون توجه قرار گیرند، اما زندگیهای ماشینی امروزی باعث شده که بسیاری از خانوادهها، سالمندان خویش را برای نگهداری و مراقبت به جایی به نام سرای سالمندان بسپارند.
یک کارشناس روانشناسی کرمانشاهی در گفتگو با خبرنگار مهر در خصوص دوران سالمندی گفت: در بخشبنديهاي علوم مختلف مانند روانشناسي سالمند کسی است، که سن وی در آخرين گروه سني يعني بالاي 60 سال قرار گیرد، اما اگر سالمندي را به معناي از كارافتادگي هم معني كنيم يعني متاسفانه همان ديدي كه در ساليان اخير بر نظام فكري جامعه امروزي سايه افكنده، هر كسي بدون توجه به سن هنگامي كه نياز به حمايت فرزندان پيدا كند سالمند محسوب شده و محكوم به رفتن به سرای سالمندان است.
رسول صفری افزود: در مبحث خوب و بد بودن سرای سالمندان بسته به شرايط فيزيكي، روحي و خانوادگي سالمند متغير است.
وی ادامه داد: اعتقاد من به عنوان یک روانشناس بر این است، سالمندي كه از لحاظ جسمي و روحي در سلامت كامل باشد خواستار جدايي از فرزندان خود و رفتن به سرای سالمندان باشد، چرا كه خانواده محلي براي آرامش و زندگي با تمام خاطرات در جريان است.
روانشناس کرمانشاهی گفت: اما در شرايطي خاص، هنگامي كه سالمند از لحاظ جسمي و روحي در شرايط مناسبي قرار ندارد و كم توجهي باعث به خطر افتادن جان او شود، سرای سالمندان محل مناسبي براي وی است.
وی افزود: فراموش نكنيم كه آن سالمند روزگاري نه چندان دور فرزندانش را با مرارت بسیار بزرگ کرده و هم اکنون همانند كودكان نياز به مراقبت دارند.
صفری تصریح کرد: آنها دوست دارند كه حرفهايشان شنيده شود و در خانواده فردي موثر، لهلهي بچهها و نگهبان خانههاي فرزندانشان باشند.
سالمندان نیازمند حمایت عاطفی از جانب فرزندان خود هستند.
وی در خصوص وضعیت کودکانی که در شیرخوارگاهها به سر میبرند گفت: به عقيدهي كارشناسان، شيرخوارگاهها محل مناسبي براي رشد عاطفي و هيجاني كودكان نيست، معمولا كودكاني كه در شيرخوارگاه بزرگ ميشوند ميزان مشكلات عاطفي در آنها بيشتر از همسالان خود است.
وی افزود: متاسفانه اين كودكان بيگناه عليرغم حمايتهاي مراقبان شيرخوارگاهها باز هم از لحاظ عاطفي دچار كمبودهاي شديدي هستند. وی ادامه داد: هيچكس و هيچجا نميتواند جاي محبت مادرانه و كانون گرم خانوادگي را بگيرد، رشد نايافتگي عاطفي كودك در بزرگسالي بر روي شيوهي رفتاري و كنشهاي متقابل رواني فرد تاثيراتي را خواهد گذاشت.
صفری ادامه داد: يكي از چالشهاي پيشروي شيرخوارگاهها، محدود بودن امكانات براي آنها به علت محدوديتهاي مالي است، اما ميتوان بحرانهايي را براي اين كودكان معصوم كه بخشي از آيندهي ايران هستند، پيشبيني كرد.
وی تصریح کرد: در اين شرايط پیشنهاد می شود خانوادههايي كه توانايي مراقبت دارند، آنها را به دامان پر مهر خانوادهي خويش وارد كنند، تا زندگي براي آنان شيرين شود.
نظر شما