به گزارش خبرنگار مهر، نشست «ادبیات عامه پسند: تهدید یا فرصت» صبح امروز یکشنبه 15 اردیبهشت با حضور بلقیس سلیمانی، فیروز زنوزی جلالی، کامران پارسی نژاد و با مدیریت احسان عباسلو در غرفه سرای اهل قلم واقع در بیست و ششمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران برگزار شد.
سلیمانی در این برنامه گفت: بحث بر سر این است که ابیات عامه پسند در ایران همیشه جایگاه ویژه ای داشته است. برخی در مقام ارزش گذاری، آن را ادبیاتی پست، غیرروشنفکری، غیر تکنیکی و ادبیات دخترکلفتها و زنان خانه دار نامگذاری کرده اند. بنابراین وقتی نام ادبیات عامه پسند به گوشمان میخورد، بلافاصله نوعی از ادبیات در مقابلش به ذهنمان میآید که تکنیکی و جدی است.
وی افزود: حالا دعوا سر همین دو طایفه یعنی جدی و عامه پسند است و سوال این است که آیا ادبیات جدی به ادبیات عامه پسند اجازه میدهد خود را نشان بدهد یا نه؟ من جزو آنهایی هستم که معتقدم ادبیات عامه پسند در جایگاه خودش است و آسیبی به ادبیات جدی ما نمی رساند.
این نویسنده ادامه داد: برخی میگویند ادبیات عامه پسند مانند علف هرز میماند و باید کنده شود. علت این که ادبیات عامه پسند را به علف هزر تشبیه میکنند، رشد سریع و بی رویه این علفهاست. این گروه معتقدند از آن جایی که جوانان بیشتر این نوع ادبیات را میخوانند، در معرض این خطر هستند که ذوقشان وحشی و تربیت نشده باقی بماند و با ادبیات جدی آشنا نشوند. پس باید جلوی رشد ادبیات عامه پسند را گرفت.
نویسنده داستان «خاله بازی» در ادامه گفت: حالا بعضی دیگر که من هم جزو آنها هستم، معتقدند ادبیات عامه پسند جایگاه خود را دارد و این عقیده شان هم دو دلیل دارد. یکی این که باید تکثر را در جامعه انسانی از جهت فکر و سطح آگاهی به رسمیت شناخت و هر گروه خوراک فکری خود را دارد. در واقع با عدم توجه به این مورد، یک نوع دیکتاتوری ادبی و سلیقه ای ایجاد میشود. اما دلیل دوم که موجب میشود بحث اصلی از این جا شود، این است که ادبیات عامه پسند از جایی به نام اوقات فراغت آب میخورد که ویژه دوران مدرن است.
سلیمانی گفت: ادبیات عامه پسند را چیزی میدانند که کارگر میخواند. یعنی جامعه با تولید این کالا، فرصت فکر کردن به زجری را که کارگر در کار کردن میبرد، از او میگیرد. بنابراین جامعه مدرن، کارگر و هم سطحان او را سحر کرده و به آنها خوراک میدهد. البته این حرفها برای قبل از جنگ جهانی است. امروز تعریف کارگر عوض شده است البته باید قبول کرد که کارگر همچنان نیروی کارش را به پول میفروشد.
وی در بخشی از سخنانش گفت: اصل حرف من این است که اوقات فراغت جزئی از عصر جدید است و یک مورد ناگزیر آن ادبیات عامه پسند به عنوان خوراک برای آدمهای این دوره است.
این نویسنده در فراز پایانی سخنانش گفت: ادبیات جدی ما، یعنی ادبیات فرهیختگان، ادبیات جمعی قلیل از جامعه است و عده ای معتقدند ادبیات عامه پسند پلی است برای رسیدن به ادبیات جدی. به ویژه در دورانی که کتاب خریدار ندارد و کتاب خواندن کم شده است، ادبیات عامه پسند امری است مبارک. عده ای معتقدند ادبیات جدی برای مخاطب داشتن، باید به ادبیات عامه پسند نزدیک شود. چرا کارهای زویا پیرزاد پرفروش است؟ چرا «چراغها را من خاموش میکنم» به فروش زیادی میرسد؟ این حرفی است که این گروه میزنند.
نظر شما