دكتر ابراهيمي مقدم در نشستي كه با هدف بررسي نشاط علمي در دانشگاه ها و زمينه هاي لازم براي ايجاد و توسعه آن در خبرگزاري "مهر" برگزار شد، افزود : گفته مي شود دانش آموزان دبيرستاني از آينده جامعه و رشته هاي تحصيلي خبر ندارند و پدر و مادر بايد دخالت مستقيمي در تعيين رشته دانش آموزان در دوران دبيرستان و دانشگاه داشته باشند. اما به نظر من اين عقده درست نيست. من معتقدم بچه ها بايد اين موارد را به خوبي بدانند. ما از دانش آموزاني سخن مي گوييم كه ديگر بچه نيستند و از نظر معنا و تعريف بچه محسوب نمي شوند و براي ايجاد يك زندگي مستقل خيز برداشته اند. اگر دانش آموزان ما از شرايط جامعه و رشته هاي تحصيلي مطلع نيستند عيب از جامعه است.
وي تصريح كرد : از بچه اي كه نمره هوش بر خيلي بالايي (178) داشت سوال كردم وقتي بزرگ شدي مي خواهي چه شغلي داشته باشي گفت، دوست دارم ستاره شناس شوم ولي مي خواهم تاجر باشم. اين نشان مي دهد كه بچه ها با هوش خود به خوبي تشخيص مي دهند كه وضعيت رشته هاي تحصيلي در جامعه كنوني ما چگونه است.
دكتر ابراهيمي مقدم خاطرنشان كرد : تنها رشته اي كه اين دانش آموز را ارضا مي كرد ستاره شناسي است و او خوب به اين خواسته خود مطلع است اما به خوبي مي داند در كشور ما به ستاره شناس اهميت داده نمي شود و به همين دليل مي خواهد تاجر شود. دكتر ملك پور در اين زمينه يك مثال مي آورد و مي گويد براي رصد ستاره هالي مسئولان حتي حاضر نشدند 300 هزار تومان بودجه اختصاص دهند و گفتند نيازي نيست هالي را شما رصد كنيد. 48 ساعت صبر كنيد تا بقيه رصد كنند سپس با استفاده از اينترنت تصاوير را استخراج كنيد. پس مشخص مي شود آن دانش آموز بخوبي شرايط اجتماع را درك مي كند.
اين روانشناس تصريح كرد : در روانشناسي گفته مي شود ما قربانيان قربانيان هستيم. با توجه به اينكه بسياري از پدر و مادرها به ناكامي هايي رسيده اند براي جبران اين ناكامي ها، فرزندان را به ادامه تحصيل در رشته اي خاص مجبور مي كنند. در واقع والدين ناكامي هاي خود را در فرزندان خود جستجو مي كنند.
وي افزود : يكي از مشكلات ما بحث غربالگري بچه هاست. برخي از آنها آنقدر باهوش نيستند كه در رشته اي خاص تحصيل كنند ولي بدون توجه به استعدادشان فقط به دليل فشار والدين وارد اينگونه رشته ها مي شوند و در ادامه تحصيل دچار مشكل شده و به دور از نشاط به تحصيل مي پردازند.
دكتر ابراهيمي مقدم به شناسايي استعدادهاي دانش آموزان و دانشجويان اشاره كرد و افزود : در كشور بچه هايي داريم كه در نوجواني قد بلندي دارد و مي توانند بسكتباليست ماهري شوند يا كساني را داريم كه اندام توپري براي وزنه برداري دارد. اگر اين افراد در راستاي توانايي ها و استعدادهايشان هدايت شوند هيچ گاه ناكام نخواهند شد و بالعكس اگر اين استعدادها شناخته نشود اين افراد با شكست مواجه خواهند شد.
وي يادآور شد : دانش آموزان ما با توجه به استعدادشان به رشته اي خاص وارد نمي شوند. اين كار روانشناس است كه استعدادها را شناسايي كند و دانش آموزان را به پرورش اين استعدادها هدايت نمايد. يعني قبل از اينكه دانش آموز وارد دانشگاه شود، در هنگام انتخاب رشته بايد به يك روانشناس مراجعه كند تا از استعدادهاي ذاتي و درونيش مطلع شود. اگر استعدادهاي به خوبي شناسايي شود هيچگاه اين دانش آموز در دوران دانشجويي بدون نشاط به تحصيل نخواهد پرداخت.
اين كارشناس تصريح كرد : اگر والدين در اين زمينه با روانشناس همكاري كنند نشاط علمي دانشجويان در دوران تحصيل افزايش مي يابد در غير اين صورت دانش آموز با ناكامي روبرو مي شود. اين ناكامي مي تواند به چندين شكل ايجاد شود. ناكامي اوليه كه همان عدم قبولي در آزمون سراسري دانشگاه ها است و ناكامي ثانويه ادامه تحصيل در رشته غيردلخواه كه مي تواند عدم نشاط و افسردگي را سبب شود. ناكامي سوم نيز زماني حاصل مي شود كه دانشجو در رشته دلخواه خود پذيرفته مي شود اما به دليل نوع رفتارهايي كه در دانشگاه با فرد مي شود دچار افسردگي مي شود.
وي افزود : اولين واكنش در برابر ناكامي خشم و پرخاشگري است. اگر دانش آموز يا دانشجو پرخاشگري را ابراز كند خوب نيست. ما دانشجوياني داريم كه از خود خشونت نشان مي دهند كه اين پرخاشگري با معيارهاي اجتماعي هماهنگ نيست. ضمن اينكه اگر دانشجو اين ناكامي را به صورت خشم و پرخاشگري ابراز نكند بايد آن را به درون خود بريزد كه به افسردگي منجر مي شود. خشمي كه فروخورده شود افسردگي به وجود مي آورد و افسردگي رابطه عكس با نشاط دارد.
نظر شما