به گزارش خبرگزاری مهر، تصویر آخری که از او در دیدار خداحافظی اش در ذهن می ماند چندان خوشایند نیست، دست کم برای پرسپولیسی ها. به جای یک پایان رویایی، برای فوتبالیست باسابقه و کم حاشیه، آنچه رقم خورد و در رسانه ها ثبت شد یک تراژدی کامل بود. پرسپولیس در شبی که همه چیز برای قهرمانی و سپاسگزاری از زحمات یکی از بهترین فوتبالیست هایش داشت، بازی برده را واگذار کرد. آن هم در ماراتنی نفسگیر و اعصاب خرد کن.
اما خوب می دانیم که با وجود بزرگی این شکست و حس تحقیری که قلبمان را تسخیر کرده، غبار زمان خیلی زودتر از آنچه تصور کنیم بازی پایانی جام حذفی را از یادمان می برد. از خاطرمان می رود که مهدی مهدوی کیای دوست داشتنی و محجوب آنقدر خوش اقبال نبود که با یک پایان باشکوه از فوتبال کناره گیری کند.
اگر این فاصله موقتی باشد و او روزی به عنوان مربی روی نیمکت تیمی بنشیند، اندوه شکست یکشنبه شب مقابل سپاهان را کمتر به یاد خواهیم آورد، اما نام و جایگاه مهدوی کیا در فوتبال ایران حفظ خواهد شد.
مهدوی کیا شبیه هیچ یک از ستاره های تاریخ فوتبال ایران نبود و شباهتی به ستاره های دوران بازیگری خود نداشت. هرگز یاغی و عاصی نبود. هر چند که در زمانه او ستاره های طغیان کننده محبوبتر بودند. مثل احمدرضا عابدزاده کاریزما و جذابیت نداشت، از جنس علیرضا نیکبخت واحدی، خداداد عزیزی، علی کریمی یا مجتبی محرمی نبود. حتی شبیه علی دایی، کریم باقری یا وحید هاشمیان هم.
مهدی مهدوی کیا شخصیتش را در دنیای فوتبال نفروخت، همیشه محجوب و آرام بود. بیش از یک دهه در بالاترین سطح فوتبال ایران حضور داشت، جام جهانی را دید و در یکی از بهترین تیم های اروپایی بازی کرد و قاعده شکست فوتبالیست های غریزی و بی نظم ایرانی را بر هم زد.
برای یک چهره محبوب ورزشی تجربه حاشیه های غریب و جنجالی پدیده تازه ای نیست. مهدوی کیا با آرامش و وقار از کنار حاشیه ها گذشت. گاهی با سکوت، گاه با هوشمندی و بسیاری مواقع از سر بزرگواری. هرگز مدل موهایش را به مد روز تغییر نداد، ظاهرش را به ستاره های سینما نزدیک نکرد در حالی که در کلام و سلوک لمپنها را تداعی کند. ماخوذ به حیا باقی ماند، زمانی که تازه به پرسپولیس آمده بود، دورانی که در هامبورگ بازی می کرد، روزهایی که به داماش رفت و هر گاه مقابل دوربین برنامه های تلویزیونی قرار گرفت، سیمای قهرمانی شرقی و نجیب را به ذهن متبادر کرد.
یکشنبه شب زمانی که با زمین فوتبال خداحافظی می کرد و مجبور بود در محاصره عکاسان ورزشی بغضش را فرو بخورد، سرش پایین بود و می کوشید چشمان ترش را پنهان کند. هیچ گاه غرور، شهرت، محبوبیت و ثروت باعث نشد که از روی رخوت علیه دیگران موضعگیری کند یا واکنشی نشان دهد.
در دنیایی که ستاره هایش برای بودن در تیتر اخبار از انجام اعمال غیراخلاقی ابایی ندارند، مهدی مهدوی کیا تلاش کرد اخلاقی بازی کند، اخلاق حرفه ای را رعایت کند و موفق شد. خداحافظی اش با دنیای فوتبال، پاک کننده تصویر قهرمانی نیست که تلخی ها و نامرادی های روزگار و دنیای ورزش به او اجازه بیحرمتی نداد.
پهلوانی در تاریخ و فرهنگ ایرانی زیبنده ورزشکاران رشته های سنتی است که هنوز ریشه هایشان را با آیین و باورهای اصیل ایرانی حفظ کرده اند. در رشته های وارداتی معمولا هر چقدر به دنبال پهلوان بگردیم کمتر به نتیجه می رسیم! مهدی مهدوی کیا پهلوان فوتبال بود. این را منش و سلوک این سال هایش نشان می دهد، غربتش در لحظه خداحافظی را هم باید به پای همتیمی های نامهربانی نوشت که حتی حاضر نشدند کنارش دور تا دور زمین را قدم بزنند و از این که در یک قاب کنارش قرار می گیرند به خود ببالند. پرونده مهدی مهدویکیا با این پایان تلخ در فوتبال ایران تمام نمیشود. فردا روز دیگری است.
-------------------------
محدثه واعظی پور
نظر شما