خبرگزاری مهر - گروه فرهنگ و هنر: انجمن تجسمی انقلاب اسلامی و دفاعمقدس که از سال ۸۴ تاسیس شد امسال سومین دوره از سری جشنوارههای هنر مقاومت را برگزار خواهد کرد. جشنوارهایی که قرار است مامنی باشد برای هنرمندانی که برای دفاع از حق به خلق اثر میپردازند.
این انجمن که وابسته به بنیاد فرهنگی روایت است متولی اصلی یکی از بزرگترین جشنوارههای هنرهای تجسمی کشور محسوب میشود؛ جشنواره جهانی هنر مقاومت. این جشنواره به صورت دوسالانه به دبیرکلی حبیبالله صادقی با محور آثار تولید شده توسط هنرمندان رشتههای مختلف هنرهای تجسمی ایرانی و غیر ایرانی با موضوع مقاومت برگزار میشود. برگزاری دهها ورکشاپ تجسمی در تهران و استانهای دیگر کشور تنها بخشی از برنامههای جنبی این جشنواره بزرگ است.
امسال سومین دوره جشنواره برگزار خواهد شد که هدف اصلی جشنواره را مدیران انجمن، ترویج فرهنگ مقاومت و ارزشهای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس و تاکید بر فرهنگ پایداری در هنرهای تجسمی از طریق تولید و ارائه و نمایش آثار فاخر تجسمی و آخرین دستاوردها و تجربیات هنرمندان معاصر ایران و جهان با موضوع مقاومت و پایداری ذکر کردهاند.
تاکنون دو دوره از سری جشنوارههای هنر مقاومت در تهران برگزار شده است. جشنواره دوره اول با دبیرکلی حبیبالله صادقی در سال 87 و جشنواره دوم با دبیر کلی مصطفی گودرزی در آذر ماه سال 89 برگزار شد.
حبیبالله صادقی، دبیرکل این جشنواره و محمد حبیبی، مدیرعامل انجمن تجسمی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس و دبیر اجرایی سومین جشنواره جهانی هنر مقاومت ساعتی چند را مهمان ما در خبرگزاری مهر بودند و به بهانه برگزاری این دوره از جشنواره، فعالیتهای جنبی آن و همچنین بررسی اوضاع هنرهای تجسمی انقلاب اسلامی در کشور با آنها به گفتگو نشستیم.
در بخش اول مصاحبه صادقی و حبیبی در مورد چرایی به وجود آمدن جشنواره و دلایل بروز یکچنین آوردگاهی صحبت کردیم و نیز بحث به دلایل کمفروغ شدن نمایشگاههای هنر مقاومت بعد از گذشت از سه دهه از انقلاب اسلامی کشیده شد. در بخش دوم این نشست با ما همراه شوید.
* آقای صادقی شما گفتید که در ایران بعد از انقلاب هنرمند در مقام پرسشگر قرار گرفته است. به نظرم به نکته بسیار مهمی اشاره کردید. در چند سال گذشته برخی از مسئولان فرهنگی در مواجهه با هنر اجتماعی توقع دارند که هنرمند در کنار پرسش، جواب و راه حل هم بدهد. این باعث ایجاد یک سری سوء تفاهمات شده که اگر هنرمند راه حل یک مشکل را ندهد نمیتواند از آن مشکل حرف بزند و انتقاد کند. این رویه باعث ایجاد محافظهکاری شده و هنرمند را از مقام پرسشگری نیز ساقط میکند.
صادقی: نمونهها و نشانههایی از اینکه هنرمند با حفظ و احترام و صیانت از ارزشهای دینی و انقلابی و معنوی و نیز اتفاقات اجتماعی کار کرده است، داریم. باید قبول کنیم که یکی از سختترین کارها را هنرمندان انقلاب انجام میدهند. نقد از درون سختترین کارهاست.
وقتی هنرمند خود درون یک جریان است و میخواهد به عنوان یک مصلح و با شجاعت و صراحت کلام نقد کند واقعا کار سختی انجام داده است و متاسفانه برخی مدیران و مسئولان این انتقادها را برنمیتابند.
دوست دارم که در این جریان به یک نمونه و خاطره تعریف کنم. وقتی حضرت آیتالله خامنهای، رئیس جمهور بودند میخواستند برای یک بازدید به حوزه هنری بیایند. تابلویی داشتم به نام "هرگز مباد" که مردی ایستاده با قرآن در دست و گلولهای در سینه که قطرات خونش درجه و مدال شده است و به سینه فرد دیگری چسبیده است، نشان میداد. خیلیها در آن زمان اصرار داشتند که این کار خیلی تلخ و تند است و نباید به ایشان نشانش بدهیم. من همانجا گفتم که اگر قرار است این کار از نمایشگاه برداشته شود من از حوزه میروم و آثارم را هم میبرم.
چرا باید من هنرمند مصلح و دلسوز حرفم را نزنم و منتظر باشم که BBC و VOA آنچه که میخواهند دیکته کنند؟ و با این صحبتها نگذاشتم که تابلوی "هرگز مباد" از روی دیوار پایین آورده شود.
حضرت آقا به نمایشگاه آمدند و بازدید کردند. گروهی از مدیران حوزه آن موقع مدام میخواستند کاری کنند که این تابلو دیده نشود ولی ایشان اثر من را دیدند. به نام مرا صدا کردند و گفتند که این چیست؟ گفتم آقا شما هنرمندید و به نشانهشناسی وارد هستید و از من هم قویتر هستید. لطفا خودتان در مورد اثر من قضاوت کنید.
چند دقیقهای بر تابلو تامل کردند و بعد گفتند که خیلی تلخ است ولی باید بگویید.
* دقیقا مسئله همین است. ذکر خاطره شما جریان را باز کرد. رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران میگویند که باید تلخیها هم گفته شود. پس این ایده "نگوییدها" و محافظهکاری مدیران ما از کجا میآید؟ خیلی از هم نسلهای شما به خاطر همین نگوییدها بریدند و امثال خسروجردی حتی از ایران هم رفتند؟
صادقی: آقای خسروجردی نبریده است. وی همیشه باورمند انقلاب است. فرزندانش در خارج تحصیل میکنند و خودش نیز در حال تجربهآموزی است. اینکه میگوییم کدورت دارد درست است. هنرمند مثل پوست میوه "به" میماند که اگر دست خورد دیگر به شکل اولش برنمیگردد. هنرمند یک ظرفیتی دارد.
همه هنرمندان انقلاب نقد از درون را باور دارند و آن را تجربه کردند. باور آسمانی بچههای انقلاب مثالزدنی است.
شاید این چرایی به عنوان یکی از بحرانهای فرهنگی جامعه ماست. جامعهای که دچار نگفتن شده است. هنر اجتماعی باید راوی باشد و هر آنچه که باید و شاید است بگوید و کسی هم نمیتواند جلوی نقادی دلسوزانه را بگیرد.
* ما به جریانها پرداختیم، به افراد هم اشاره کردیم ولی دوست دارم باز هم به سال 57 برگردم. اشخاصی در آن زمان کار کردند ولی نیمه راه دیگر درباره هنر انقلاب کار نکردند. خاطرم هست سال 57 یا 58 محمد احصایی نوشتهای داشت با مضمون "لا اله الا الله" که حتی شهید بهشتی هم از آن به نیکی یاد کردند. آن نوشته بارها و بارها چاپ و نشر یافت. بعد از سالها دیگر شاهد حضور بزرگان هنر تجسمی در حوزه هنر مقاومت نیستیم. چرا؟ آیا این دور شدن را میتوان به دلیل رفتار دولتمردان هنری کشور دانست که نتوانستند آن روند را جهت دهند یا به آن شکل قوام یافتهتری بدهند؟
صادقی: اجازه بدهید که این مورد را که شما گفتید "مدیران و دولتمردان هنری" اصلاح کنم. موقعی که پیکاسو در ساعت 9 صبح در کافهای در پاریس نشسته و روزنامه را تورق میکند به حادثه گرنیکا میرسد.
تابلوی گرنیکا اثر پیکاسو
این شهر جایی بوده که آن را بسیار دوست داشته و قبلا به آنجا میرفته است. این شهر توسط دیکتاتور اسپانیا یعنی فرانکو بمباران شده بود. پیکاسوی روشنفکر همان شکلی که بر روی ماتادورهای اسپانیایی کار کرده بود تابلوی گرنیکا را هم میکشد. ( دورهای که پیکاسو کوبیسم تجربی را تجربه میکند). وی ساحت انسانی را با آن نشانههایی که در اسپانیا دارد در نظر میگیرد و تابلوی گرنیکا را میکشد.
این کار وی نوعی خویشتنفرمایی است. او به خود سفارش کار داده و برای مردم مظلوم شهر گرنیکا خلق اثر میکند بدون اینکه کسی همراهیش کرده باشد و کسی نقش بیرونی در این جریان داشته باشد.
تنها چیزی که میتواند جریان هنر اجتماعی در کشور را قوام بخشد معرفتشناسی و سفارش از درون است. هنرمند میتواند هم مصلح باشد و هم منتقد، هنرمند میتواند و باید دغدغههایش را با هنرش ارائه دهد.
* حرف شما را قبول دارم ولی چرا دیگر هنرهای تجسمی ما مانند آن زمان یعنی دوران ابتدایی انقلاب اسلامی نیست؟
صادقی: شاید جنس مولفهها و رویکردهای اجتماعی ما الان با آنچه که سالهای اول انقلاب بود، فرق میکند. مولفههای اجتماعی جامعه امروز بسیار زیاد و گسترده شدهاند. برای همین گفتنشان مثل گذشته نیست.
جزو ویژگی انقلاب ماست که صفت خویشتنفرمایی را به هنرمندان داده است ولی گاهی پیش آمده که هنرمندان ما فاصله خودشان را با حقیقت جستجو نکردهاند. این اشکال از هنرمندان ماست و نیز اشکال از برخی مدیران هنری ما.
البته هنرمند نباید بنشیند و مدام غر بزند بلکه همانطور که کاستیها را میبیند باید خوبیها را نیز دریابد.
جامعه اگر فاصله خودش با هنرمند اجتماعی را خوب بشناسد و اجازه پرواز و دریافت حقیقت را به هنرمند بدهد مطمئنا هم هنرمند راضی و خشنود است هم جامعه شادابتر خواهد بود.
* کمی هم در مورد انجمن هنرمندان تجسمی انقلاب و دفاع مقدس صحبت کنیم؛ انجمنی که قرار است هنرمندان انقلاب و دفاع مقدس را حمایت کند. چند سال پیش بود که برای هنر انقلاب و دفاع مقدس موزهای راهاندازی شد. بعد جا کم آوردند موزه را محدود کردند بعد کمکم موزه ناپدید شد. بسیاری از هنرمندان این حوزه هنوز هم خواستار داشتن موزه هستند. قرار نیست در اینباره کاری بکنید؟
حبیبی: یکی از دغدغههای هیات مدیره انجمن دقیقا همین موضوع است. انجمن این پیشنهاد را داده است. دو اتفاق قرار است بیفتد اولی ساختن موزه هنر انقلاب در اولین فرصت و دو اینکه قرار شده است در ساختمان جدید انجمن در میدان فردوسی یک گالری بزرگ راهاندازی کنیم تا قبل از رسیدن به موزه انقلاب، نقیصه نداشتن مکانی برای نمایش آثار هنری مرتفع شود.
* آقای حبیبی چند وقتی است که در تمام جشنوارههای ما بحث خرید آثار هنری رایج شده است. در سومین جشنواره هنر مقاومت قرار است خرید صورت بگیرد؟
قبل از جشنواره برای نمونهسازی یک سری آثار سفارش داده شده که این به معنای خرید نیست بلکه بیشتر حمایتی است که انجمن از هنرمندان کرده است. گام اصلی را هنرمندان برداشته و برای اهداف دفاع مقدس و انقلاب کار کرده اند که این از سود مالی بسیار بالاتر است.
* به نظر شما هنرمندان امروز ما با کمبود محتوا مواجهاند؟
حبیبی: مشکل ما به هیچوجه نبود یا کمبود محتوا نیست، بلکه محتوای غنی و ارزشی موجود در مقاومت و انقلاب اسلامی به درستی منعکس نشده است. کشور ما به لحاظ فرهنگی کشوری بسیار غنی است ولی ما از این گنجینه فرهنگی غافلیم، این هم واقعیتی است که باید به آن اعتراف کرد. مثلا جوانان را در نظر بگیرید و بببنید آثاری که دانشجویان هنر ما در کلاسها خلق میکنند در چه فضا و حال و هوایی است. چرا باید اینگونه باشد؟ چرا نباید از فرهنگ غنی خودمان برای خلق آثار هنری استفاده کنیم؟
در کشورهای اروپایی هم که عدهای در هنر از آنها پیروی میکنند اصلا اینطوری نیست. در اروپا علیرغم آزادی، چارچوبهای فرهنگیای وجود دارد که همه به آن پایبند هستند و هیچکس پایش را از آن چارچوب بیرون نمیگذارد. منطقی هم هست زیرا هر جایی یک عرف، چارچوب و نظام فرهنگی مختص به خود دارد که هنرمندان باید به آن پایبند باشند.
* پس عامل آسیبها و ضعفهای ما کجاست؟
حبیبی: نباید مسائل سیاسی را وارد عرصه فرهنگ و هنر کنیم. البته لازم است که به مسائل سیاسی آگاه باشیم و جوانان ما باید جزئیات آن را بدانند، موضوعات را رصد کنند و بهروز باشد اما در حوزه فعالیت هنری و فرهنگی نباید مسائل سیاسی را دخالت دهیم. اگر بخواهیم این دو حوزه را با هم مخلوط کنیم نتایج خوبی به بار نمیآید.
شما فعالیت انجمن تجسمی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس را ببینید ما از سال گذشته تا کنون در ۱۱ استان کشور ۳۰ ورکشاپ تجسمی دانشجویی برگزار کردیم و در این مدت حتی یک جوان هم ندیدم که در این ۳۰ برنامه بخواهد یک حرف بزند یا اعتراضی داشته باشد؛ همه از دانشجو بگیرید تا استاد دانشگاه همه و همه به ما احترام گذاشتند و من از همه آنها سپاسگزارم. اما حرفم اینجاست که اگر برنامهها بدون غرض و خالصانه انجام شود هم استقبال خوبی از آن صورت میگیرد هم اینکه هنرمندان و هنرجویان با دغدغه کار میکنند.
در تمام استانهایی که خودم حضور داشتم تجربهام این است که انجام این کارها یال و کوپال نمیخواهد بلکه فقط عشق و علاقه و دغدغه میخواهد. اگر هدفمان خالص باشد و اغراض دیگری در کار نباشد و برای اعتلای فرهنگ مقاومت و شهدا و دفاع مقدس کار کنیم همه متوجه میشوند که نیتها آغشته به اهداف دیگری نیست و بنابراین با جان و دل استقبال میکنند. این گونه فعالیتها را با برگزاری یک جشنواره توسط ارگانهایی که هدف آنها دارای این خلوص نیست مقایسه کنید، میبینید چه اتفاقهایی میافتد. حرف من حرف شخص یا تمجید از خود نیست بلکه از جریان فعالیتهای فرهنگی و هنری در کشور حرف میزنم. حرفم این است که یک جریان وقتی سالم شکل بگیرد و برگزار شود همه میآیند پای کار و استقبال خوبی هم از آن میشود.
گفتگو از مجید احمدی
نظر شما