۱۴ خرداد ۱۳۹۲، ۱۰:۴۶

«طوفان دریا» در کتابفروشی‌ها به پا شد

«طوفان دریا» در کتابفروشی‌ها به پا شد

رمان کوتاه «طوفان دریا» نوشته جوزف کنراد با ترجمه سهیل سُمی توسط انتشارات ققنوس منتشر شد و به کتابفروشی‌ها آمد.

به گزارش خبرنگار مهر، «طوفان دریا» صد و هفدهمین عنوان از مجموعه ادبیات جهان و دومین کتاب از مجموعه شاهکارهای رمان کوتاه است که نشر ققنوس منتشر می‌کند.

کنراد خود در مورد این اثر گفته است که ناخدا مک‌ور ناخدای کشتی در این اثر «حاصل تجربیات بیست سال زندگی است. زندگی خود من.» حال آن‌که با دقت در شخصیت مک‌ور می‌توان به تضاد روحیه او و کنراد پی برد. ناخدا مردی ساده، بری از تخیل و کاملا برونگراست. همین مرد ساده را، که در طول زندگی حرفه‌اش هنوز محک نخورده، در معرض مصیبتی عظیم قرار می‌دهد تا تقید او نسبت به احساس وظیفه‌شناسی و اصول شرافت را به نمایش بگذارد. چنین مرد ساده‌ای که حتی گفتگوهای طولانی مردان دیگر او را به تعجب می‌اندازد و به این فکر وا می‌دارد که آن‌ها در چه مورد حرف می‌زنند یا اساسا چه حرفی برای گفتن وجود دارد، تحت شرایط بحرانی چه واکنشی نشان خواهد داد؟

جوزف کنراد که در زندگی خود بر روی آب تجارت منحصر به فردی داشته که برای نوشتن منبع غنی‌ای به حساب می‌آیند، به یکباره زندگی دریا را رها می‌کند، و در خانه‌ای ویلایی در انگلستان گوشه انزوا می‌گزیند و فقط می‌نویسد. گویا روابط کنراد با همسرش نیز چندان صمیمانه‌تر از رابطه مراسلاتی ناخدا مک‌ور با همسرش نبوده است. بنابراین، دو قطب تنهایی و انزاو از یک سو، و زندگی جمعی و وحدت و یکپارچگی و فرماندهی ملوانانی که زندگیشان را به دست یک ناخدا سپرده‌اند، همان‌گونه که در شخصیت و روان کنراد تعارضی چشمگیر داشته‌اند، در آثار او و به ویژه در رمان کوتاه طوفان، که به همراه بعضی دیگر از رمان‌های کوتاه او چون «کاکاسیاه کشتی نارسیسوس»، «جوانی»، «مرز سایه و دل تاریکی» و «مامور سری» از بهترین و شاخص‌ترین آثار در ژانر رمان کوتاه قلمداد شده‌اند، نیز به بارزترین شکل ممکن تجلی پیدا کرده است.

دنیای کنراد همیشه همین‌گونه است‌: طوفان و بلوای بیرونی که انعکاس‌دهنده طوفانی درونی است، حتی در وجود و شخصیت مردی به ظاهر ساده و مضحک چون ناخدا مک‌ور.

در قسمتی از این کتاب می‌خوانیم:

شاخه‌ای از آن حجم عظیم آب که به سمت آن‌ها پاشیده شده بود، با حرکتی پیچشی از سر تا پای آن‌ها را بلعید، با خشونت تمام به درون گوش‌هایشان جاری شد و دهان و سوراخ بینی‌ هر دویشان را پر از آب شور کرد. پاهایشان را از سطح عرشه کند، با شتاب قفل بازوانشان را باز کرد و آن‌ها را پیچاند، و بعد به سرعت به زیر چانه‌هایشان رسید؛ و وقتی چشمانشان را باز کردند، در میان توده عظیم کف‌های سفید که با سرعتی وحشتناک پس و پیش می‌رفتند، یک نظر چیزی را دیدند که به پاره‌های از هم جدا شده یک کشتی شبیه بود. کشتی چنان مهار خود را از دست داده بود که انگار با طوفان می‌رفت.

قلب‌های پرتپش آن‌ها نیز انگار در برابر آن ضربه هولناک تسلیم شده بود؛ و ناگهان کشتی دوباره به بالا خیز برداشت و بدون هیچ مقاومتی بار دیگر به سطح آب شیرجه زد، پنداری سعی داشت خودش را از زیر آوار درآورد. امواج در قعر تاریکی، از هر سو در تلاش بودند تا یک بار دیگر کشتی را به عقب بکشند و همان جا نابودش کنند. پنداری دریا در کمال نفرت کشتی را در هم می‌کوبید، و ضربات امواجش به شدت وحشیانه بودند. کشتی شبیه موجود زنده‌ای بود که انگار جمعی از اوباش و اراذل خشمگین به جانش افتاده بودند: به شدت به جلو پرت می‌شد، ضربه می‌خورد، بالا می‌آمد، به پایین پرت می‌شد و دوباره به بالا می‌جهید. ناخدا مک‌ور و جوکس همدیگر را رها نمی‌کردند، اصوات کر و باد لالشان کرده بود؛ و هنگامه عظیم پیرامونشان که گرداگرد آن‌ها در جریان بود، مثل نمایش صحنه‌ای پرهیجان و مهار نشده، روحشان را به شدت درگیر عذاب و مشکل کرده بود.

فریادی وحشیانه و هراسناک، به شکلی اسرارآمیز، در دل غریو لاینقطع و ثابت طوفان، از فراز عرشه گذشت و مثل موجودی که پنداری بال داشت، به گوش جوکس رسید و جوکس نیز تلاش کرد تا با فریاد جوابش را بدهد.

«کشتی از این مهلکه در می ره؟»

فریادش با صرف توانی عظیم از ته سینه‌اش برآمد. این فریاد درست مثل زایش فکر در ذهن، غیرعمدی بود، و خود او صدای این فریاد را نشنید. فریادش ناگهان خاموش شد ـ‌ اندیشه، هدف، تلاش ـ و ارتعاشات نامحسوس فریادش به ارتعاشات بادهای طوفانی افزوده شد.

هیچ انتظاری نداشت. هیچ انتظاری. چون در واقع چه پاسخی می‌توانست بدهد؟ اما بعد از مدتی در کمال تعجب صدای لرزان و مستمری را در گوشش شنید، صدایی خفه‌ که، در عین حال در غوغا و غریو طوفان به کلی خاموش نشده بود....

این کتاب با 120 صفحه، شمارگان هزار و 100 نسخه و قیمت 4 هزار و 500 تومان منتشر شده است.

کد خبر 2069312

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha