به گزارش خبرگزاری مهر و به نقل از سایت باشگاه تراکتورسازی، فلاویو لوپز بازیکن تیم تراکتورسازی که از پرتغال به تبریز بازنگشته و از حضور در تمرینات تیم به رغم داشتن قرارداد با باشگاه ، خودداری کرده است مطالبی را مطرح نمود که در روزنامهها و سایتها منتشر و موجب رنجش مردم گردید. لذا باشگاه لازم می داند تا این موضوع را روشن نماید.
فلاویو لوپز در زندگی شخصی خود مشکلاتی داشت که در ابتدای فصل گذشته به آن اشاره نمود. وقتی تیم تراکتورسازی در فصل دوازدهم شکل گرفت و کادر فنی پرتغالی هدایت آن را بر عهده گرفت، لوپز که باید خود را به تیم میرساند به تبریز نیامد تا اینکه تیم به اردوی ترکیه رفت و لوپز با چند روز تاخیر به اردو پیوست و دلیل تاخیر خود را وجود مشکلات خانوادگی بین پدر و مادرش عنوان کرد.
لازم به ذکر است که تیم سپاهان نیز همزمان با تراکتور در یک هتل اردو زده بودند که "فابیو جانوآریو" بازیکن برزیلی این تیم هم با چند روز تاخیر به اردوی سپاهان پیوست اما سرمربی سپاهان بی انضباطی جانوآریو را تحمل نکرد و او را از اردو اخراج کرد. در حالیکه تراکتور از بی انضباطی فلاویو لوپز چشم پوشی کرد و او را در آغوش فشرد و سعی نمود با درک مشکل وی با ایشان به درک متقابل برسد.
بعد از شروع مسابقات لیگ سطح بازی فلاویو تنزل کرد و رفتارش نیز تغییر نمود. وی به شخصی بی حوصله، کم طاقت، لجوج و پرخاشگر تبدیل شد. بازیهای خوب وی در فصل یازدهم و زدن یازده گل و دادن پاسهای گل هرگز تکرار نشد و بجای آن اعتراض و فحاشی به کادرفنی و درگیری با بازیکنان همتیمی پر رنگتر شد.
وقتی باشگاه دلیل رفتارهای وی را بررسی کرد وی دلیل مشکلات روحی و رفتاری خود را اختلاف پدر و مادرش اعلام نمود تا اینکه روزی خبر رسیذ که مادرش از پدرش طلاق گرفته و تنها زندگی میکند. باشگاه هرچقدر سعی کرد از لحاظ روحی و روانی او را تقویت نماید موفق نشد و مشکلات وی روی رفتار و سطح فوتبال وی تاثیر منفی گذاشت. مربیان پرتغالی از وی در مقابل سایر بازیکنان به نوع خاصی حمایت میکردند و او را تافته جدا بافته میدانستند که به اختلاف در میان بازیکنان تیم تبدیل شد. ضمن اینکه همه پنالتیهای تیم به او داده میشد اما او هرگز نتوانست گلهای پرشمار به ثمر برساند. تعدادی از بازیکنان هم پنالتیها را حق سید مهدی سید صالحی میدانستند که در کورس آقای گلی بود و دریغ کردن زدن ضربات پنالتی از سید صالحی وی را از آقای گلی باز داشت.
اینک با شروع فصل سیزدهم آقای لوپز به رغم داشتن قرارداد با باشگاه از حضور در تمرینات و از آمدن به تبریز امتناع نموده و قصد دارد به سفارش مادرش در کشور خودش بماند اما متاسفانه ایشان بنای ناسازگاری گذاشته و با نامهربانی در حق هواداران تیم تراکتورسازی شروع به شانتاژ و فرافکنی کرده و مطالب کذب و در عین حال زشت را بر زبان آورده است و اتهاماتی را علیه کشور ایران، شهر تبریز، باشگاه تراکتورسازی، بازیکنان و کاپیتان تیم وارد کرده است و حق نان و نمک را انصافا لحاظ نکرده است.
وی بعد از گذشت یکسال از زلزله آذربایجان که چندین هزار کشته و بی خانمان بر جای گذاشت موضوع زلزله و و ناامنی را بهانه قرار میدهد و معلوم نیست که چشم و ابروی وی از کدام آذربایجانی مشکیتر است و چرا جان وی عزیزتر از آذربایجانیهاست و زشتتر از آن طرح موضوع دزدی از خانه وی است که خودش میگوید دزد نتوانسته چیزی ببرد. البته زدن دزد به منزل وی در حد یک ادعاست و تاکنون در هیچ مرجع قانونی ثبت نشده و حال ایشان میگوید که موضوع را به یک خبرنگار اطلاع داده است.
ما به قضاوت نمینشینیم و از پیش داوری پرهیز میکنیم. شاید در کشور لوپز دزدی را به جای گزارش به پلیس، به خبرنگار اطلاع میدهند! اما دزد خطاب کردن مردم شهری که پیوسته وی را در میادین ورزشی تشویق و در کوچه بازار مورد لطف و محبت و احترام قراردادهاند چقدر کار درستی است؟
وی میگوید مادرم گفت در آنجا مدام دزدی میشود آنجا نمان! البته شاید ایشان نسبت به مادرش فرزند خوبی است که حرف مادر را گوش کرده و به تبریز نیامده و به قراردادش با باشگاه پشت پا زده است اما اهانتهایی مثل تراکتور لعنتی، تبریز لعنتی، ایران لعنتی و اینکه ایرانیها اصلا فوتبال را نمیفهمند و کاپیتان و بازیکنان وی را کتک زدند چه محلی از اعراب دارد؟
اگر لوپز دوست دارد در کنار مادرش بماند و به تراکتور نیاید میتواند به طور مسالمت آمیز و از طریق تفاهم با باشگاه مشکلات خود را حل نماید. ایرانیها مردمانی فهیم و میهمان دوست هستند و مشکلات وی را درک مینمایند و راضی نیستند هیچ کسی را در سختی ببینند کمک به مردم و دستگیری از آنها از صفات پهلوان منشی ایرانیان است. اما آیا صحیح است که تراکتور سازی تاوان کج خلقی پدر وی را بدهد؟ چرا لوپز به جای پدرش از تراکتور انتقام میگیرد؟
تبریزیها اما در مقابل به مردم شهر و کشور لوپز احترام میگذارند و خود را آلوده هتاکی نمیکنند. ضرب المثلی داریم که زبان حال لوپز است: محبت زیاد موجب مرض است. اقدام بعدی لوپز این است که وقتی خبر ناراحتی مردم تبریز از بی محنتی و رفتار و گفتار وی به گوش او رسیده و با دستپاچگی در صدد انکار اتهاماتش بر آمده اما اسناد گفتههای وی در باشگاه موجود است و باشگاه نه بخاطر قرارداد وی با تیم بلکه بخاطر اهانت وی به مردم حق پیگیری اقدام را بر خود محفوظ میدارد و اقدامات قانونی را در جهت استیفای حقوق مردم انجام خواهد داد. اما تاثیر این موضوع بر هواداران چیست؟ تعدادی از هواداران در تماس با باشگاه از بی محبتی لوپز شکوه و به مطالب خوبی اشاره داشتند و آن اینکه هواداران تشویقهای خود را بجای اشخاص و نفرات که یک یا دو سال در تیم حضور می یابند بر روی تیم متمرکز کنند و تراکتور شعار غالب ورزشگاه باشد چون تیم مقدم برا اشخاص است از لوپز درس بگیریم که براحتی بر همه چیز پشت پا زد و محبت هواداران را با ناسپاسی پاسخ داد.
نظر شما