۲۱ تیر ۱۳۹۲، ۱۳:۴۲

به بهانه روز عفاف و حجاب/

پاسخ‌هایی شیرین به مسائل عفاف و حجاب/ همه ارزشهايي كه در پوشش قرار گرفته اند

پاسخ‌هایی شیرین به مسائل عفاف و حجاب/ همه ارزشهايي كه در پوشش قرار گرفته اند

يزد - خبرگزاري مهر: نگاهي به نظام آفرينش و حتي آفرينش انسان، اين نكته را به اثبات مي رساند كه هرآنچه داراي ارزش و اهميت است، در پوشش قرار دارد به عنوان مثال، قلب انسان در پوشش جداره و ديواره سينه است و چشم ها در پوشش پلك و اين سيستم، براي موجود ارزشمندي به نام زن نيز لحاظ شده است.

به گزارش خبرنگار مهر، به بهانه 21 تیرماه که در تقویم ها به نام روز عفاف و حجاب نامگذاری شده گفتاري از امام جمعه ابركوه با عنوان پاسخ هایی شیرین به مسائل عفاف و حجاب تهيه و تنظيم شده است.

"به من گفت: چرا پوشاندن سر و رفتن به زير چادر و مقنعه و نقاب؟ چرا آرايش زنان، موجب هزاران سرزنش و عتاب است؟"

مگر ديدن چهره زن و زيبايي او بد است؟ اگر شما مي گوييد بد است، پس چشمهايتان را به روي گل و دريا و طبيعت زيبا هم ببنديد و هيچ نبينيد.

از چادر دلم مي گيرد و سياهي آن روحم را رنجور مي سازد و از فعاليت و پيشرفت، بازم مي دارد.

مگر كشورهاي متمدن و پيشرفته را نمي بينيد كه زنان بدون هيچ تقيد و وابستگي به حجاب، دوش به دوش مردان در اجتماع ظاهر مي شوند، زحمت مي كشند و جامعه را به رشد و ترقي مي رسانند؟

دل بايد پاك باشد و براي قلب مريض هوسبازان، حجاب و بي حجابي فرقي ندارد.

و...."

با یاد دوران کودکی .....

گذاشتم خوب حرفهايش را زد. چون رايحه صميمت را از كلامش استشمام كردم، جواب تمام سئوالهايش را دادم و گفتم: اگر صبر داشته باشي حرفهايم را بشنوي مي گويم. قبل از هر چيز مي خواهم تو را به خاطرات دوران كودكيت بسپارم، تويي كه در خانواده اي مسلمان به دنيا آمده اي و در بين مردمي مسلمان بزرگ شدي، پوشش اسلامي را ديدي اما در گزينش آن به شك و ترديد افتادي.

خوب است داستان تو را از زمان كودكيت شروع كنم.

يادت هست آن وقتها كه كوچك بودي و زشتي را هنوز نمي فهميدي، تازه طبيعت اطراف را شناخته بودي و پرندگان و پروانه ها را. عروسكت را در آغوش مي گرفتي و در عالم بچگي برايش مادري مي كردي. پاهاي كوچكت خوابگاه عروسكت بود و گوشهايش محل ترنم لالايي ات.

 به ياد داري كه آنوقت ها اگر همراه عروسكت، چادري به سر نمي كردي، خود را مادر نمي دانستي  كه چادر نه فقط در عروسك بازي، بلكه در خيلي از رفتارهاي كودكانه تو نقش داشت.

از کودکی حجاب را دوست داشتی

اگر بزرگان خانه هم چادري براي تو در نظر نگرفته بودند، روسري مادرت و يا حتي تكه پارچه اي را به سر مي كردي و بعد سراغ عروسكت مي رفتي و برايش قصه خوب بودن مي گفتي و لالايي خوب ماندن را. وقتي كه كمي بزرگتر شدی، رو به مادرت گفتي: مادر برايم چادر مشكي مي دوزي؟

مي داني چه مي خواهم بگويم؛ مي خواهم بگويم تو از كودكي پوشش را دوست داشتي و اين دوست داشتن در فطرت تو آشيانه داشت.

آن وقت که نيرويي از درون، تو را به سوي پوشش مي كشاند و تو آرامش مي گرفتي آن وقت ها هيچ نمي گفتي دلم از چادر مي گيرد و سياهي اش روحم را رنج مي دهد ...

من ديگر از نماز خواندن دلنشين و دوست داشتني ات نمي گويم كه با چادري كوچك و سفيد مثل فرشته هاي پاك معصوم در كنار مادرت و يا هر نمازگزاري به نماز مي ايستادي؛ آن هم چه نمازي که سجده را قبل از ركوع و قنوت را در حال نشسته بجا مي آوردي و كمي هم در وسط نماز با عروسكت بازي مي كردي و بعد باز هم نماز مي خواندي و پدر و مادر چقدر از اين شيرين كاريهايت لذت مي بردند.

خواهرم سری به صفحات تاریخ بزن

براي اينكه بيشتر بفهمي كه حجاب قبل از آنكه دستور اسلام و حكم خدا باشد، در فطرت تو آشيانه كرده است و در ساختار وجوديت ريشه دارد، از خاطرات كودكيت سري هم به صفحات تاريخ بزن.

حتما در تاريخ خوانده اي و يا از تاريخ گويان شنيده اي كه قبايل بدوي با اينكه به بسياري از اصول انساني پشت پا مي زدند اما حجاب را در شكل ها و صورت هاي گوناگون آن حفظ مي كردند و ارزش آن را به مردان نيز تفهيم كرده بودند.

تو در نقشهايي كه از ايران باستان، در دل صخره هاي كوه ها و سنگ ها بر جاي مانده است، هيچ صورت و نقشي از زن مبتذل و تصوير برهنه او نمي بيني. اصلاً عرق ديني به کنار! اگر عرق ملي داري، در زمان هخامنشيان نيز هرچند زنان فقير براي معاش و احتياجات روزمره، مجبور به آمدن در اجتماع بودند؛ ولي زنان طبقات مرفه با تختي كه روپوش داشت، رفت و آمد مي كردند و هيچگاه با مردان سخن نمي گفتند كه ظاهر شدن در نزد مردان و معاشرت و خودنمايي به آنان را حقارت و ننگي بزرگ مي دانستند.

هنديان قديم نيز گذشته از عامل فطرت، به جهت تمايل به رياضت و دوري از لذت هاي دنيوي، حجاب را در زن تثبيت كرده بودند و زنان، اين كشش دروني را پاس مي داشتند تا اينكه اديان يكي پس از ديگري آمدند و در بين انسانها جای باز كردند و در تبليغ و تصحيح آن كوشيدند.

دین خدا امر فطری را شکوفا می کند

چه اينكه دين خدا هيچ امر فطري را نمي كوبد بلكه آن را شكوفا ساخته و در راه صحيح هدايت مي كند و تو فطرت خود را ميکوبي! تو حرف هاي من را مي فهمي و من صفا و صميميت تو را باور دارم. پس باز برايت مي گويم و مي دانم و اين بيت مشهور را بارها شنيده اي و زياد خوانده اي که "اي زن به تو از فاطمه اينگونه خطاب است، ارزنده ترين زينت زن حفظ حجاب است".

حتما مي پرسي که حجابي كه جمال و زيبايي زن را در هاله اي از سياهي مي پوشاند چگونه مي تواند زينت باشد؟ ولي خواهرم، تو اگر حجاب را بشناسي، مي فهمي كه حجاب ارزش مي آورد و به تو ارزش زينت هم مي دهد كه هيچ ارزنده اي خالي از زينت ظاهري و يا باطني نيست.

ارزش بسیاری از پدیده های خدا در پوشش است

به خودت و به طبيعت اطرافت نگاه كن. تو ارزش بسياري از پديده هاي خداوند را در مقدار پوشش و حجابش مي تواني ارزيابي كني. همين چشم هايت اگر پلكها او را در پوشش و حفاظ خود قرار نداده بودند، چقدر دوام مي آوردند؟ مگر نه اينكه با كمي گرد و غبار از كار مي افتادند و هيچ نمي ديدند؟

هيچ فكر كرده اي كه اگر جدار و ديواره سينه ات قلبت را احاطه و در حجاب خود نگرفته بود، چقدر زنده مي ماندي، مگر نه اينكه با كوچكترين آسيبي، ديگر نمي طپيد.

اگر پوستها، گوشتها، استخوانها و مفاصلت را در حجاب نمي گرفتند،  ديگر مجالي نمي يافتي كه جواب سئوال هاي من را بدهي.

تصديق مي كني كه مقدار ارزش هر عضو تو، با حجابش سنجيده مي شود؟

قبول داري كه اگر ميوه ها از پوست و حجاب در مي آمدند چقدر زود به فساد و نابودي كشيده مي شدند وهم مي پذيري كه اگر مرواريد شفاف و پر قيمت در درون صدف نبود حوادث گوناگون زير دريا چقدر زود شفافيت آن را مي دزديدند و از قيمت و ارزش مي انداختند.

مواظب باش که زود پرپر نشوی

اگر حرفهايم را فهميده باشي و از مثالهايم دلگير نشده باشي، مقصود و منظور مرا هم خوب درك كرده اي چون من ميخواهم گل وجودت شكوفا شود و قبل از شكوفايي، به دست رهگذران هوس باز پژمرده نشود.

مي خواهم جسم لطيف و آسيب پذير تو چون مرواريد درون صدف باشد تا به دنبالت آيند و سراغت را بگيرند نه اينكه خودت قبل از طلب بيرون آيي و از ارزش بيفتي.

باور داري كه اجتماع از گرگهاي هوسباز و مارهاي خوش خط و خال خالي نيست و تو اگر به كانون خانواده اي پا گذاشته اي، مي خواهم چون قلب سالم و با نشاط در كانون خانواده ات در تپش باشي و تمام اعضاي خانواده را از شور و نشاط خود لبريز كني.

تو اين خواهش هاي صادقانه را با فطرتت سازگار مي بيني و از من مي پذيري!؟

پاسخ به یک شبهه؛ پیشرفت غرب یکسویه است

اما آن حرفت در مورد کشورهاي متمدن و پيشرفته، فکر مي کنم که تو لايه ظاهر را مي بيني اما حقيقت اين است که لايه هاي زيرين هم هست که به قول "ويل دورانت"؛ دانشمند خودشان مي گويد: "انقلاب صنعتي موجب شد سرمايه داران بهترين زمينه بازاريابي کالا را در بهره کشي از زنان ديدند لذا استعمار با انگيزه سودجويي به نام آزادي و تمدن و برابری زن و مرد، وجاهليت ديني غرب را تخريب کرد.

پيشرفت غرب هم يکسويه است يعني به همان ميزان که در علم و فناوري رشد کرده  در زمينه اخلاق و معنويت گرايي عقبگرد داشته است. ناهنجاري اخلاقي، نا امني ناموسي، بي اعتمادي خانوادگي، بي محتوا بودن زندگي و خلاصه بي بهره بودن از فضائل معنوي دستاورد غرب است. پس نمي دانم رشد و پيشرفت يک سويه چه جاذبه اي دارد وقتي معيارهاي انساني و حيواني با هم تفاوتي نداشته باشد؟!

کد خبر 2095233

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha