به گزارش خبرنگار مهر صبح امروز دوشنبه 28 مرداد یک نشست تخصصی با عنوان «شصتمین سالگرد کودتای 28 مرداد» در ساختمان آرشیو ملی ایران برگزار شد و این در حالی بود که سخنران اصلی این برنامه محمود کاشانی، استاد دانشگاه در رشته تاریخ و فرزند آیت الله سیدابوالقاسم کاشانی از رهبران نهضت ملی ایران صراحتا عبارت «کودتای 28 مرداد» را نفی کرد.
محمود کاشانی در ابتدای سخنرانی خود با بیان اینکه قضاوت کار مشکلی است و به خصوص وقتی میخواهیم درباره بخش مهمی از تاریخ کشور اظهار نظر و داوری کنیم، باید به طریق اولی دقت کنیم، گفت: یک پژوهشگر مرعوب بسیاری از شنیدهها که در تاریخ مورد پذیرش قرار میگیرند، نمیشود و شنیدهها را حقیقت نمیپندارد، مگر این که از طریق سند و مدرک به حقیقت دست یابد.
وی ادامه داد: یک پژوهشگر تاریخ باید شجاعت برخورد با تاریخ را هم داشته باشد؛ حقیقت مثل خورشید است و خیره شدن به آن دشوار. الان در موقعیتی هستیم که بسیاری از رازهای دوران نهضت ملی ایران گشوده شده است و نسل جوان ما به راحتی میتواند به رازهای تاریخ پی ببرد.
فرزند آیتالله کاشانی سپس گفت: در مورد نهضت ملی ایران دو تحریف بزرگ اتفاق افتاده است. تحریف اول درباره نام این نهضت است که نام آن را نهضت ملی شدن نفت تغییر دادهاند؛ در حالی که در سالهای 31 و 32 نامی که رهبران این نهضت برای آن به کار میبرند، نهضت ملی ایران بوده است. ملی و ملیگرایی یعنی اعتقاد به حقوق یک ملت. نهضت ملی ایران یک نهضت انقلابی نبود، بلکه یک نهضت مسالمت آمیز بود و هدف پایهگذاران آن اجرای اصول اساسی قانون مشروطیت بود.
کاشانی ادامه در فاصله سالهای 1320 تا 1330 رهبران این نهضت به دنبال جلوگیری از بازداشتهای خودسرانه بودند. آن زمان قانون حکومت نظامی در ایران برقرار بود که در دی ماه 1329 آن را اصلاح کردند و گفتند دولت حق ندارد حکومت نظامی اعلام کند؛ مگر به جهات نظامی. اگر هم اعلام کرد، باید ظرف یک هفته برای آن لایحه بدهد و این لایحه به تصویب مجلس برسد.
وی ادامه داد: تحصن مدیران مطبوعات در مجلس بود که در نهایت و با رهبری آیتالله کاشانی، قانون مطبوعات صدر مشروطیت احیا شد و از همین جهت است که دوران ملی شدن صنعت نفت ایران دوران شکوفایی مطبوعاتی هم بوده است.
فرزند آیتالله کاشانی گفت: مورد سوم در همین مقطع استقرار حاکمیت ایران در منافع نفتی خودش بود. اما مهمتر از همه اینها این بود که در سال 1322 انتخابات آزاد و راهیابی نمایندگان واقعی مردم به مجلس بود که اعمال شد. آیت الله کاشانی به دلیل اعتقادات وصف ناپذیرش به انتخابات آزاد در سال 1323، 1325 و 1327 بازداشت و به خارج از کشور تبعید شد و به همین خاطر که نهضت ملی ایران به پیروزی رسید، مصدق داوطلب نخست وزیری شد.
این استاد دانشگاه در رشته تاریخ اضافه کرد: اصلاح قانون مربوط به نفت و اصلاح قانون انتخابات مجلس شورای ملی، برنامه ملی مصدق بود که اگر همین دو هدف اجرا میشد، تحول بزرگی در کشور ما رخ میداد؛ چرا که این دو هدف در تضاد کامل با منافع بیگانگان بود؛ از یک طرف انگلیس معتقد بود باید قرارداد 1312 پابرجا بماند و وجود مجلس مستقل را بر نمیتافت. بر همین اساس توطئهها برای براندازی نهضت ملی ایران از همان سال کلید خورد.
کاشانی سپس با طرح این سئوال که برای ناکامی نهضت ملی، کودتا علیه شخص مصدق بوده یا مداخله کشورهای غربی برای براندازی نهضت ملی، تاکید کرد: انگلستان به صورت عمومی و آمریکا از یک مقطع خاص راه براندازی نهضت ملی ایران را با مداخله در کشور ما اجرا کردند و این در تضاد با منشور سازمان ملل بود. نهضت ملی ایران همه عوامل اقتدار و پیروزی را در اختیار داشت. هم آیت الله کاشانی با تمام وجود از آن حمایت میکرد و هم مجلس از آن پشتیبانی میکرد و هم مردم از آن حمایت میکردند. پس جای این سئوال است که چرا نهضت ملی ایران دو سال و چند ماه پس شکل گیری سقوط کرد؟
کاشانی با بیان اینکه تاکنون بر عوامل و علتهای سقوط نهضت ملی ایران کاملا سرپوش گذاشته شده است به سخنرانی اسحاق صلاحی رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران پیش از خود اشاره کرد و گفت: در این سخنرانی گفته شد که مقامات کشور آمریکا اتفاقی را که در سال 1332 رخ داده است، کودتا میدانند. غربیها مصرند بگویند که سال 1332 در ایران کودتایی شده است، در حالی که هیچ مدرک و سندی وجود ندارد که نشان دهد واحدهای نظامی ارتش علیه مصدق حرکتی کرده باشند. کودتا معنای مشخصی دارد؛ شبیه آنچه چند روز قبل در مصر اتفاق افتاد.
وی بار دیگر با تاکید بر اینکه هیچ کودتایی در سال 1332 در ایران رخ نداده است، افزود: البته من بر این مسئله هم واقفم که شنا کردن خلاف مسیر آب، دشوار است، اما ناچاریم که این راه را برویم.
فرزند آیت الله کاشانی سپس گفت: بی بی سی و آی ای سالهای طولانی است که از کودتا علیه مصدق سخن به میان میآورند. در تازهترین نمونه آن در 17 مرداد 1392 برنامهای از شبکه وی اُ ای پخش شد که در آن دقیقا روایتی از کودتا آمده است. در این برنامه عنوان شد که محمدرضا شاه با حمایت آمریکا و انگلیس مصدق را برکنار کرد. خیلی عجیب است که این شبکه از کودتا سخن میگوید. کودتا یک جنایت است و باید برای ما جای سئوال باشد که چطور آنها این جنایت را به خود نسبت میدهند. در این برنامه همچنین گفته شد که آیت الله بهبهانی و برخی دیگر از علما از کودتا حمایت کردند. وقتی آنها با تمام وجود میخواهند ذهن مردم را به طرف کودتا ببرند، حداقل باید به فکر فرو برویم.
کاشانی با بیان اینکه آنها (کشورهای غربی و شبکههای خبری آنها) میخواهند بر مداخله خلاف منشور سازمان ملل متحد در ایران سرپوش بگذارند، به رویدادهای تیر و مرداد اشاره کرد و گفت: مصدق قانون ملی کردن صنعت نفت را اجرا نکرد. در نتیجه این اتفاق مردم در فشار اقتصادی افتادند و وضعیت اقتصادی ایران دچار بن بست شد. این بن بست اقتصادی نارضایتی مردم را به دنبال داشت و این نارضایتی مورد بهرهبرداری بیگانگان قرار گرفت.
وی ادامه داد: از سوی دیگر قانون انتخابات هم اصلاح نشد و عملاً مجلس نیرومندی در کشور به وجود نیامد، ولی همان مجلس هفدهم هم خار چشم بیگانگان بود. از همین روی تصمیم گرفتند آن را از پیش پای خود بردارند، اما فقط یک راه برای آن وجود داشت و آن هم دستور شاه بود. محمدرضا شاه نه میتوانست و نه جرات این کار را داشت، ولی در خرداد 1332 لویی هندرسون سفیر آمریکا در ایران با شاه دیدار کرد و از او در مورد نخست وزیر ارتشبد زاهدی سئوال پرسید.
فرزند آیتالله کاشانی همچنین گفت: شاه که در اسفند 1331 با نخست وزیر شدن زاهدی مخالفت کرده بود، این بار به طور مشروط با این مسئله موافقت کرد. شرط او این بود که زاهدی از طریق قانونی و از طریق پارلمان به قدرت برسد این نشان میدهد شاه با کودتا موافق نبود و اساساً امکان کودتا در ایران وجود نداشت؛ چون همانطور که گفتم ارتش ایران مخالف آن بود و بنابراین انگلستان به فکر منحل کردن مجلس با یک رفراندوم نمایشی افتاد که در 22 تیر 1332 کلید خورد.
این استاد دانشگاه در رشته تاریخ ادامه داد: وقتی مصدق فکر منحل کردن مجلس را از طریق رفراندوم با همکاران خود مطرح کرد، آنها شدیدا با این موضوع مخالفت کردند. آیت الله کاشانی هم با تمام وجود در برابر اندیشه انحلال مجلس ایستاد، چرا که مجلس دستاورد نهضت ملی ایران بود و حداقلش این بود که 23 نماینده شجاع در آن بودند.
کاشانی افزود: این طرح «انحلال مجلس» طرح انگلستان بود که آن را با استفاده از عوامل داخلی خود در ایران اجرایی کرد. روز 22 مرداد نتایج رفراندوم مبنی بر این که مجلس منحل است، اعلام شد. صبح روز 23 مرداد شاه فرمان برکناری مصدق را صادر و در شب 23 مرداد حکم نخست وزیری زاهدی را به او ابلاغ کرد.
فرزند آیتالله کاشانی سپس با نقل برخی اسناد یادآور شد: سرهنگ نصیری در ساعت 11 شب 24 مرداد 1332 به خانه مصدق رفت و پاکتی که فرمان برکناری او در آن بود، ارائه کرد و گفت: میخواهم این نامه را به شخص مصدق بدهم و از او رسید بگیرم. بعد از بیش از یک ساعت او این رسید را گرفت. خوشبختانه این رسید 40 سال بعد توسط ابراهیم صفایی پیدا شد که به بیان زیر است: «ساعت یک بعد از نصف شب 25 مرداد 1332 دستخط مبارک به این جانب رسید. دکتر محمد مصدق»
این استاد دانشگاه در رشته تاریخ سپس به تحلیل عبارت چند کلمهای مصدق در این مرقومه پرداخت و گفت: مصدق در این جمله از عبارت «دستخط مبارک» استفاده کرده. این یعنی اینکه حکم شاه برای او محترم بوده است. او همچنین عنوان نخست وزیری برای خود ذکر نمیکند و باز هم این به این معنی است که حکم برکناری خود را پذیرفته است.
کاشانی بار دیگر با تاکید بر اینکه این سناریوی انگلستان بوده تا ابتدا مجلس را منحل کند و پس از آن فرمان نخست وزیری زاهدی در شرایطی که مجلسی وجود ندارد، اجرایی شود گفت: مصدق کوچکترین اعتراضی به زاهدی و برکناری خودش از نخست وزیری نکرد و این در حالی بود که درباره برگزاری رفراندوم چندین پیام به مردم داده بود.
وی با بیان اینکه مصدق حتی فرمان برکناری خود را به هیچ یک از وزرا اطلاع نداد، ادامه داد: صبح روز 25 مرداد اعلامیه در روزنامه اطلاعات و روزنامههای سراسری درج شد که هدف آن تنها فریب مردم بود. متن این اطلاعیه از این قرار است: «سرهنگ نصیری شب گذشته به خانه نخست وزیر آمده برای اشغال خانه نخست وزیر و دستگیری نخست وزیر». اما جالب است که این اعلامیه امضا ندارد و تنها نوشته شده است از طرف دولت.
فرزند آیت الله کاشانی خطاب به حاضران در این نشست گفت: میبینید که چگونه میتوانند ملتی را فریب دهند و در طول 60 سال گذشته سخن از کودتا بگویند، ولی یک واقعیت بزرگ را پنهان کنند. روز 28 مرداد چه چیزی برای مردم مانده بود؟ آیت الله کاشانی ترور شخصیت شده بود خانهاش را سنگباران کرده بودند و یک ملت متحد و امیدوار به یک ملت متشتت و پراکنده تبدیل شده بود.
این استاد دانشگاه در رشته تاریخ تاکید کرد: رویدادهای مرداد 32 براندازی نهضت ملی ایران بود و من با تمام شهامت آماده اثبات این نظریه هستم، ولی کجاست آن صدا و سیمایی که این فرصت را در اختیار من و امثال من قرار دهد تا روایتی دیگرگونه از آن اتفاق ارائه دهیم تا ملت ایران روایتی غیر از روایت وی اُ ای و بی بی سی بشنوند. سی و چند سال است روایت کودتا از صدا و سیما ایران ترویج و تبلیغ میشود، ولی امیدوارم مردم ایران زیر بار فشار این تبلیغات گمراه کننده نروند و حقیقت افشا شود.
فرزند آیت الله کاشانی در پایان سخنانش در پاسخ به سئوال یکی از حاضران که گفت «اما اولین بار عبارت کودتا را آیت الله کاشانی به کار برد» به نامه معروف آیت الله کاشانی به دکتر مصدق ساعاتی پیش از وقایع روز 28 مرداد استناد کرد و گفت: اولین بار عنوان کودتا در اعلامیه دولت که بدون امضا بود به کار رفت. عبارت دقیق آیتالله کاشانی این بود «زاهدی درصدد به اصطلاح کودتا است. این نقشه خود شما (مصدق) است (اشاره به انحلال مجلس)».
محمود کاشانی همچنین بار دیگر گفت: قاطعانه وقوع هرگونه کودتایی را در مرداد 1332 نفی میکنم. نخستین فکر و گامی که باید برداریم این است که رویدادها را شناسایی و نقش مداخلهگرانه انگلستان را در ایران پیدا کنیم؛ ملتی که از نقش مداخله گرایانه بیگانگان در کشورش بی اطلاع است، مستحق مداخله دوباره است.
وی اضافه کرد: نکته دوم درسی است که باید از این دیدار بگیریم. در آن زمان نهضت ملی با دو محور شکست خورد؛ اول در اختیار گرفتن رادیو بود. اگر رسانهها در اختیار دولتها قرار گیرند، هر آینه ممکن است دولتها شکست بخورند از همین جهت است که اصل 157 قانون اساسی تصریح دارد که در صدا و سیما باید آزادی بیان و نشر افکار تامین شود؛ در حالی که در 30 سال گذشته آزادی بیان و نشر افکار در صدا و سیما تامین نشده و این روزنه خطر است.
کاشانی همچنین گفت: پیشگامان نهضت ملی 60 سال قبل مترصد به اصلاح قانون انتخابات شدند، ولی همین امروز هم قانون انتخابات اصلاح نشده است، اگر این قانون اصلاح نشود بیم خطر هست. مسئله دیگر اینکه غربیها از طریق ترور شخصیت آیت الله کاشانی توانستند اقدامات مداخلهگرایانه خود را در ایران پیش ببرند. ما باید مراقب باشیم بار دیگر این اتفاق در مورد علمای ما تکرار نشود و اجازه تخریب مقامات بلندپایه کشور داده نشود.
این استاد دانشگاه در رشته تاریخ همچنین در پاسخ به سئوالی مبنی بر اینکه آیا اطلاعی از نامه امام خمینی (ره) به آیت الله کاشانی در مرداد 1332 دارد یا خیر؟ گفت: ما متن نامه امام به آیت الله کاشانی را در اختیار نداریم ولی امام در یکی از مصاحبههای مطبوعاتی خود به بخشی از آن اشاره میکند که نشان از یک اختلاف دیدگاه بین امام و آیت الله کاشانی است که این مسئله باید مورد توجه پژوهشگران قرار گیرد.
نظر شما