۳۰ مرداد ۱۳۹۲، ۱۰:۰۴

شب ادبیات انقلاب ـ2/

گلابدره‌ای فکر می‌کرد ایران خیلی گل و بلبل است، اما مجبور شد مثل اصحاب کهف زندگی کند

گلابدره‌ای فکر می‌کرد ایران خیلی گل و بلبل است، اما مجبور شد مثل اصحاب کهف زندگی کند

یک نویسنده انقلاب و دفاع مقدس گفت: گلابدره‌ای مانند اصحاب کهف زندگی کرد؛ فکر می‌کرد اینجا خیلی گل و بلبل است، اما آمد و دید که از این خبرها نیست و حتی در روزگاری که حق‌التالیف کتاب به طور متوسط 250 تا 300 هزار تومان بود در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به او برای هر کتاب در حدود 15 هزار تومان حق‌التالیف داده بودند.

به گزارش خبرنگار مهر، مراسم نکوداشت ادبیات داستانی انقلاب اسلامی و سالگرد درگذشت سید‌محمود گلابده‌ای با عنوان «قدم‌های استوار» عصر سه‌شنبه 29 مرداد در سازمان رسانه‌ای فرهنگی اوج برگزار شد.

در این مراسم محمود جوانبخت، نویسنده و روزنامه‌نگار در سخنانی اظهار داشت: روح ایرانی به طور کلی طوری ساخته شده که تجربی فکر می‌کند و بر همین اساس نویسندگان ما نیز بیشتر دوست دارند تا درباره ریشه‌های ما بنویسند؛ همان طور که احمد محمود داستان یک شهر را نوشت و یا محمود دولت‌آبادی کلیدر را. به نظر من مشکل عمده ما در ایران نداشتن رویکرد علمی به رمان است و بعید می‌دانم بتوانیم نویسنده‌ای را پیدا کنیم که سه ـ چهار سال برای خلق رمانش تحقیق آکادمیک کند، دستیار بگیرد و برایش طرح به دانشگاه‌ها ارائه کند.

وی افزود: نباید از نسل بعد از انقلاب که صدای آن را نشنیده بود، توقع داشته باشم که درباره آن بنویسد، از انقلاب باید امثال گلابدره‌ای می‌نوشتند، اما وقایع پس از انقلاب به شکلی صورت گرفت که نویسنده‌ای مثل ساعدی را هم گولش زدند و سیاسی‌اش کردند و بعد از فرستادن به خارج از کشور از او یک مخالف انقلاب ساختند. افرادی هم مثل جمال‌ میر‌صادقی با اینکه در ایران ماندند، فضا اجازه نداد که دوباره کار کنند.

جوانبخت افزود: به نظر من رفته رفته در کشور ما رویکرد علمی به رمان در حال شکل‌گیری است و من هنوز فرصت را برای خلق رمان انقلاب بر این اساس از دست رفته نمی‌بینم. بالاخره با توجه به شرایط امروز جهان و جریان آزاد رسانه‌ای ادبیات هم متحول شده و خودش را خواهد کشاند. فضای رمان چاره‌ای ندارد تا خودش را به فضای عمومی دنیای مدرن نزدیک کند.

وی در ادامه با اشاره به سیدمحمود گلابدره‌ای گفت: او شبیه هیچ‌کس جز خودش نبود. از جریان‌های غالب عبور کرده بود و در فضای روشنفکری خوب گشته بود. خودش می‌گفت در دهه 40 در انگلستان فوق‌لیسانس ادبیات انگلیسی گرفته و بعد برگشته به ایران و به عنوان مترجم در کارخانه ایران‌ ناسیونال مشغول شده. می‌گفت به من گفتند که فرح در خیابان وزرا جایی درست کرده که مرکز روشنفکران است؛ از محمد قاضی تا محمود دولت‌آبادی که در علیشاه عوض شاگرد سلمانی بوده. می‌گفت رفتم آنجا و گفتم من هم هستم. گلابدره‌ای در آن سال‌ها به کمک لیلی امیر‌ارجمند در کانون مشغول به کار می‌شود، اما هیچ کتابی در آنجا چاپ نمی‌کند تا به قول امیر‌ارجمند با آن شود دهان ساواک را بست که به او گیر ندهد.

این نویسنده ادامه داد: روح سیادتی در گلابدره‌ای وجود داشت که توانسته بود به کمک آن از فضای اجدادی‌اش خارج شود. روح او آزاده بود و به چیزی تعلق نداشت. می‌توانست بعد از انقلاب خودش را به مسئولان نزدیک کند و در کانون پرورش فکری مسئولیتی بگیرد، اما خواست آنطور که دوست دارد زندگی کند. او وقتی از آمریکا به ایران آمد، مانند اصحاب کهف زندگی کرد؛ فکر می‌کرد اینجا خیلی گل و بلبل است، اما آمد و دید که از این خبرها نیست و حتی در روزگاری که حق‌التالیف کتاب به طور متوسط 250 تا 300 هزار تومان بود در کانون به او برای هر کتاب در حدود 15 هزار تومان حق‌التالیف داده بودند و او مانند اسپند روی آتش فریاد می‌زد که آخر من با این چه کنم.

کد خبر 2119743

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha