به گزارش خبرنگار مهر، مراسم شب ادبیات انقلاب اسلامی و تجلیل از مرحوم گلابدرهای با عنوان «قدمهای استوار» شب گذشته 28 مرداد در سازمان فرهنگی رسانهای اوج برگزار شد.
در این مراسم وحید جلیلی در سخنانی اظهار داشت: ادبیات انقلاب اسلامی به این خاطر آن طور که باید پا نگرفته است که با مخاطبی در کشور روبرو بوده است که تجربه زیستی بسیار دراماتیکی دارد. اگر هالیوود چنین سینمای قوی دارد به خاطر این است که جامعه آمریکایی از همان روز اول ورود حضرات به آمریکا و کشتارشان در آنجا زندگی پرماجرایی را گذراندند. وقتی برای این مردم بخواهی قصه بگویی، باید چیزی باشد که از واقعیت گذشته و بر آنها برتر باشد. این مسئله در ایران ما هم صدق میکند. واقعیتی که ما تجربه کردهایم هم بسیار پرماجرا بوده، اما ادبیات ما از این واقعیت دور مانده است و توانسته به آن برسد و به نظر من کتاب لحظههای انقلاب مرحوم گلابدرهای تلاشی است برای نزدیک شدن به آن واقعیتها که دهها سال دیگر هم خواندنی خواهد ماند.
جلیلی ادامه داد: ادبیات انقلاب اسلامی باید در گام اول تلاش کند که با واقعیت انقلاب و جامعه انقلابی ما نزدیک شود. اگر در گام اول شکست بخوریم در گامهای بعدی هم شکست خواهیم خورد. بر همین اساس به این باورم که کتابهایی مانند لحظههای انقلاب بیشتر نوشته شده بودند امروز اساس کار فرهنگی ما قوت بیشتری داشت و میتوانستیم فعالیتهای فراتر از انقلاب داشته باشیم.
مسئول جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی در ادامه با انتقاد از نویسندگان کشور گفت: این ضعف به نظر من ناشی از عقبماندگی نویسندگانمان است. نمیشود گفت که رمان ظرفیت بیان معنویت و حکمت انقلاب را ندارد. وقتی مقام معظم رهبری از نویسنده مانند ویکتور هوگو که در قلب لیبرالیزم فرانسه رشد میکند با عنوان حکیم یاد میکند، دیگر نمیتوان پذیرفت که رمان قابلیت بیان معنویت انقلاب را ندارد. این حرفها فقط برای محافل روشنفکری به درد میخورد.
جلیلی ادامه داد: نباید در این مسئله بمانیم که مشکل امروز ما از مدیران فرهنگی است یا مسائل دیگری مانند بودجه و غیره باید آگاه باشیم. در شرایطی که در آن طرف آبها فیلم آرگو را میسازند، ما در این طرف حوض نقاشی و هیچ کس هیچ کجا را با بودجه دستگاههای دولتی میسازیم و هیچ کس نیست بگوید چرا. البته من نمیگویم بودجههای فرهنگی را حذف کنیم، چون در همه جای دنیا هست، اما باید به دنبال راه جدیدی برای هزینه آنها باشیم.
جلیلی ادامه داد: فرضا بپذیریم فضا همین است که هست. به نظرم خدمتی که در این فضا میتوان کرد، خدمت خاطرهنویسی خیلی از انقلابیونی است که مردهاند و حتی یک برگ از خاطرههایشان باقی نمانده؛ در حالی که آنها ماجراهایی را زیستهاند که در تاریخ بشر بینظیر بوده است.
وی تاکید کرد: در 30 سال اخیر برگ برنده ما دفاع مقدس بوده چون به ذهنمان رسید، باید روی آن کار کنیم و البته کارهای زیادی هم روی آن مانده است. اما آیا انقلاب اسلامی فقط جنگ را داشته است؟ نه، فعالیتهایی مانند جهاد سازندگی و یا نهضت سوادآموزی و دهها هزار هسته فرهنگی هم هست که باید درباره آنها کار کنیم.
جلیلی ادامه داد: ما امروز یک ادبیات ارتجاعی با عنوان نگاه انسانی به جنگ داریم که میگوید امتیازات و تمایزات جنگ و انقلاب اسلامی را نادیده بگیر و تنها اشتراکات آنها را با سایر ادبیاتهای مرتبط در دنیا مدنظر داشته باش. این جفا به انقلاب ماست چرا که جهان امروز نیاز به شناختن وجه تمایز انقلاب و دفاع مقدس با خود دارد. اگر جنبش هنری در این پایه تولید شود، به نظر من میتوان از دل آن ادبیات خارج کرد. اگر به تجربهها احترام بگذاریم از دل آن قالبهای تازه هم خارج خواهد شد؛ همانطور که احمد عزیزی قالب شطح از دل شعر و نثر بیرون آورد.
در ادامه این مراسم، جهانگیر خسروشاهی، نویسنده و منتقد در سخنانی اظهار داشت: سالها پیش قراردادی نوشته شد برای رمان شهید چمران. شخصی که این قرارداد را امضا کرد، اصرار داشت برای نوشتن رمان باید به آمریکا سفر کند و کسانی را که آن جا با شهید چمران قرابت داشتند از نزدیک ببیند و حال او را در آنجا کشف کند. به نظر هم معقول به نظر میرسید آن زمان برآورد شد که این سفر 10 میلیون تومان هزینه میخواهد. ابتدا تصمیم گرفته شد این پول پرداخت شود، اما بعدها عقلا گفتند مگر پول علف خرس است؟ این همه منابع و مآخذ در داخل داریم و لذا سفر آن نویسنده و نوشتن آن تصویب نشد.
خسروشاهی ادامه داد: از مطلعین شنیدهام یکی از بازیگران برای دیدن فیلم رالی ایرانی با ماشینی آمده است که بالای یک میلیارد تومان قیمتش بوده. البته من به این کار ایرادی ندارم، اما گذشته او را هم به یاد دارم که برای 5 دقیقه در فیلم چقدر از دفتر تهیه کنندهای به دفتر تهیه کننده دیگر میرفت. چه شده است که برای نوشتن آن رمان پول نداریم و اما برای هنرپیشهها چنین پولهایی در کشور ما وجود دارد؟
وی افزود: به نظر من انگار به ادبیات داستانی انقلاب ظلم بزرگی از طرف فردی قائل شده است که نمیشود پیدایش کرد. جهانی شدن انقلاب روالی دارد، اما معلوم نیست که کدام فرد غایب جلوی این روال را میگیرد و من به جد از تصمیمگیران فرهنگ گلایه داریم که نمیبینند اگر دانشور سفر به آمریکایش را نداشت، شاید سووشون خلق نمیشد و اگر آل احمد آن همه سیر و سفر نمیکرد، امروز خسی در میقات نداشتیم.
وی افزود: مرحوم آقای فردی را باید 10 سال پیش از این تجلیل میکردیم؛ گلابدرهای را هم همینطور. یادم هست که یک روز او را در حوالی میدان فاطمی و به حالت بیماری پیدا کردم. کتابی از کیفش درآورد که یک فصل از لحظههای انقلاب در آن مجزا چاپ شده بود و مقداری از شرح حالش را در صفحه اولش نوشت و به من داد. حال سئوالم این است که «لحظههای انقلاب» را چند نفر خواندهاند؟ قلم او در خیلی جاها از خیلی قلمهای دیگر کم ندارد. مانند یک حدیث ماندگار از یک اتفاق مهم است. ضربه دستش محکم است و به نظر من شعار و شعور با یکدیگر است. قلم گلابدرهای چیزی نیست جز احترام و انگیزش و خواست یک ملت و نمیدانم چرا به آن توجه نمیشود.
خسروشاهی تاکید کرد: گلابدرهای با همه توضیحاتی که گفته شد از غرب آمد و در ایران ماند. این به معنی عدم تشخیص نیست، ولی نمیدانیم برای چه ماند شاید به خاطر قطعات شهدای گمنامی که میخواست جایی در کنار آنها داشته باشد.
وی در پایان تاکید کرد: اگر امروزه سختی و کمبودی در ادبیات انقلاب هست، هرگز به معنی آن نیست که بچههای فعال در آن دست از کار کشیدند. این عرصه نیز مانند خط اول نبرد عرصهای است که با وجود آنکه کمبودها را در وجود آن میتوان دید، تا جایی که جان داریم در کنار امامان یک تنه در آن تلاش خواهیم کرد.
نظر شما