۱۷ مهر ۱۳۹۲، ۱۱:۵۷

یک مدرس صنعت چاپ مطرح کرد:

اجرای طرح شهرک چاپ آخرین میخ بر تابوت صنعت چاپ کشور است

اجرای طرح شهرک چاپ آخرین میخ بر تابوت صنعت چاپ کشور است

شهرک چاپ از جمله پروژه‌های غیر اصولی و غیرکارشناسی است که نتیجه‌ای جز پشیمانی و سقوط این صنعت نخواهد داشت و می‌توان این پروژه را آخرین میخ تابوت صنعت چاپ در ایران دانست.

خبرگزاری مهر ـ گروه فرهنگ و ادب: سال‌هاست که وعده ساخت شهرک چاپ در اتوبان تهران قم، هنوز عملی نشده است. در مقاطعی گفتگوها و اعلام مواضعی درباره این طرح می‌شود، اما هنوز اهالی صنعت چاپ شاهد کلید خوردن و افتتاح آن نبوده‌اند. ساخت شهرک چاپ مانند هر طرح دیگری، موافقان و مخالفانی دارد. برخی از اهالی و دست‌اندرکاران صنعت چاپ، آن را به ضرر و برخی دیگر در مقابل آن را به نفع صنعت چاپ و نشر کشور می‌بینند.

داوود ملکی صیدآبادی، مدیر انتشارت برزآفرین و مدرس صنعت چاپ و نشر یکی از مخالفان این طرح است که در این زمینه یادداشتی نوشته و آن را در اختیار خبرگزاری مهر قرار داده است. متن مشروح این یادداشت در ادامه می‌آید:

مشخص نیست چرا هر وقت سخن از صنعت چاپ به میان می‌آید و بحث حمایت از این صنعت داغ می‌شود، همه به یک‌باره یاد شهرک و شهرک‌سازی در این حوزه می‌افتند. این در حالی‌ است که این طرح یعنی ساخت و اجرایی کردن شهرک چاپ از جمله پروژه‌هایی است که عملا و تحقیقا غیر اصولی و غیر کارشناسی است که بلا‌شک نتیجه‌ای جز پشیمانی و سقوط این صنعت نخواهد داشت. به تعبیر دیگر می‌توان این پروژه را آخرین میخ تابوت صنعت چاپ در ایران دانست.

این گفتمان از این‌ روست که چند زمانی است دوباره این بحث سر زبان‌ها افتاده و متاسفانه برخی نمایندگان کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی و همین‌طور برخی مدیران دولتی دستگاه فرهنگ و ارشاد، بدون آگاهی از ریزه‌کاری‌ها، ویژگی‌ها و مختصات شاخص این صنعت در خصوص ایجاد و راه‌اندازی شهرک چاپ اظهار نظر کرده و از این طرح حمایت می‌کنند.

در این‌جا باید به این نکته اشاره کرد که صنعت چاپ، جدای از انواع روش‌های چاپ به چند مؤلفه اساسی وابسته است که هرکدام برای خود از اهمیت بسیار برخوردار هستند. در بیان اولین مؤلفه منابع انسانی این صنعت قابل بررسی و مداقه است. بدون شک صنعت چاپ در ایران با درصد بسیار بالایی به‌صورت سنتی در حال تکاپو است که در این حالت نیروی انسانی می‌تواند نقش به سزایی در عملکرد چاپ و نشر ایفاء کند. حال با این دید اولی سئوال این است که در طرح شهرک چاپ برای تأمین نیروی انسانی، اسکان، ایاب و ذهاب و رفت و آمدهای ضروری آنها چه پیش بینی شده است؟

در بیان مؤلفه دوم می‌توان به بحث زمان و سرعت کار در این صنعت اشاره نمود. این یک واقعیت است که در ایران هنوز بحث الکترونیک و ارتباطات الکترونیکی جایگاه ثابت و یکنواختی را دارا نیست و در بسیاری از مصلحت‌اندیشی‌ها جایی برای این تکنولوژی، پیش‌بینی برنامه‌مندی نشده است، لذا در انجام امور چاپ و نشر در بسایری از موارد نیاز به حضور کارفرما حین انجام کار است که این خود یکی از مشکلات پیش‌روی این طرح است. حال با گذشت از این موضوع، بحث تأمین مواد، قطعات و حوادث غیر مترقبه تکنولوژیک در کارگاه‌ها نیز خود یکی از موضوعات قابل بحث در اجرای این طرح است که با دلایل ذکر شده اعتماد و اتکاء با ارتباط الکترونیکی به خودی خود مردود است.

مؤلفه دیگر پیش بینی نشده در اجرای این طرح کارگاه‌های کوچک و یا در اصطلاح خرده کارگاه‌های این صنعت هستند که بسیاری از خدمات چاپ در این خرده کارگاه‌ها انجام می‌شود. در این جا این سئوال مطرح است که برای این واحدها چه پیش بینی‌ای شده است؟ این واحدها که به خودی خود از توان مالی ضعیفی برخوردار هستند در این شهرک چه جایگاهی خواهند داشت؟ آیا چرخش سودمندی این طرح به سمت واحدهای صنعتی بزرگ و قدرتمند بیشتر است یا نه جهت بر عکس این روند را طی می‌کند؟

از این نکته نباید غافل شد که در ایران صنعت چاپ هنوز روی دوش این خرده کارگاه‌هاست و بسیاری از سفارش‌ها به دلایل مختلف از جمله تسریع در کار، قیمت مناسب‌تر، نظارت دقیق‌تر کارفرما و خیلی دلایل دیگر، در این دست کارگاه‌ها صورت می‌پذیرند. پس به هیچ وجه این مولفه قابل تسامح و چشم پوشی نیست.

در عین حال مؤلفه‌های بسیار دیگری نیز وجود دارد که به دلیل جلوگیری از بلندی سخن به آن‌ها شاره نمی‌شود، اما مخلص کلام این‌جاست که بدنه فرتوت و رو به زوال چاپ و نشر کشور نیاز به دمیدن روح پژوهش، تحقیق و فعالیت‌های سیاستمندانه درست است. در این جا این نکته را باید متذکر شد که قصد، فقط نق زدن و کنار گود نشستن نیست، بلکه از سر دلسوزی و هشدار است و امید این می‌رود که مسئولین این حوزه با این دست مقالات متفکرانه‌تر و کارشناسانه‌تر به فعالیت‌های پیش رو نگاه کنند و یا اگر توان اجرایی نداشته و در جایگاهی هستند که تخصص این حوزه را ندارند، حداقل چشم بسته از فعالیت‌هایی که نتایج و مؤلفه‌های آن را نمی‌شناسند، حمایت نکنند که این خود عین ثواب است.

جالب این‌جاست که نه این مجموعه بلکه بسیاری دیگر از فعالین صنعت چاپ هستند که معلوم نیست چرا و به چه دلیل در حلقه بسته و تنیده شده عده معدودی از دست اندرکاران، عضو این خانواده به حساب نمی‌آیند و فقط اخبار را از رسانه‌های دیداری و شنیداری و آن‌هم به صورت اتفاقی دریافت می‌کنند.

در آخر هم جای تاسف دارد که با این حال بد صنعت چاپ، اتحادیه چاپخانه‌داران به‌جای مأمن بودن برای اهالی این خانواده، پهنه‌ای برای یارگیری و جدال‌های قومی قبیله‌ای شده و خود به خود دست به ریشه‌کنی این درخت کهنسال زده‌اند. به این دوستان و سایر دوستانی که تفکر ایشان، حلقه‌گرایی، سنتی فکر کردن و آشنا‌گزینی است باید گفت که علم این حدود و خطوط را نمی‌شناسد. دور نیست زمانی که، خیل جوانان دانش آموخته، کاربلد و در عین حال آماده برای کار گروهی مثبت این قالب‌ها را می‌شکنند و به خودی خود اندیشه جای خود را باز می‌کند.

کد خبر 2151718

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha