قربانی اسیدپاشی در گفتگو با خبرنگار مهر گفت: زمستان سال 91 طی چند عمل جداگانه که عمده هزینه آن توسط سفارت ایران در مادرید وبه همت شخص سفیر تامین شد ، مقدمات عمل نهایی یعنی بازکردن یکی ازچشمهایم انجام شد.دراین عملها طی چند مرحله جراحی ترمیمی پلک ، شبکیه وپیوند فرنیه از سوی تیم پزشکی دکتر رامون مدل در کلینیک تخصصی ایمو در بارسلون انجام شد.
وی افزود: پزشکان نوید بینایی چندانی را نمی دهند و در عمل آینده برای ترمیم لایه داخلی پلک از سقف دهانم لایه برداری می شود. هزینه عمل 21 هزار یورواست که با هزینه های جانبی واقامت و... دست کم 35 هزار یورو خواهدشد. مشكل تأمين هزينه داريم . ز رئيس جمهور سابق و فعلى نيز تقاضاى كمك كردم ولى متاسفانه هنوز در انتظار به سر مى بريم.همچنین نامه ای به سفیر جمهوری اسلامی ایران درمادرید نوشتم وهمین مطالب را به اطلاع وی رساندم و او تقاضای کمک فوری کرده ام.
آمنه ادامه داد: هنوز منتظر پاسخ آقای روحانی هستم. من یک شهروند ایرانی هستم که در کشوری غریب چشم به حمایت دولت دوخته ام تا شاید بتوانم دوباره ایران و مردم مهربانش را ببینم.ما قربانی سیاست های غلط فرهنگی بوده ایم و به عنوان شهروندان آسیب دیده ایران درخواست کمک داریم. این زخم ها باید درمان شود. من از آقای روحانی به عنوان رئیس جمهوری که بر حقوق شهروندانش تاکید دارد درخواست دارم به همه قربانیان اسیدپاشی کمک کند.
این قربانی اسیدپاشی تاکید شد؛ شنیده ام افرادی به نام من در بلژیک کمک جمع می کنند این در حالی است که من هیج حسابی در این کشور ندارم و این موضوع بدون اطلاع من است.
پرونده جنجالی آمنه، بعدازظهر یکی از روزهای آبان 83 گشوده شد. در آن زمان، دختر جوان در حال بازگشت از محل کارش به خانه بود که در نزدیکی پارک رسالت، پسر جوانی به او نزدیک شد و بهصورتش اسید پاشید. با فریادهای دلخراش دختر جوان، شاهدان به کمک او شتافتند و وی را به بیمارستان رسالت منتقل کردند. او بعد از شستوشوی اولیه صورتش، به بیمارستان مطهری و مدتی بعد به بیمارستان لبافینژاد انتقال یافت. درحالیکه آمنه روی تخت بیمارستان بستری بود، جوان اسید پاش که مجید نام دارد از سوی پلیس دستگیر شد.
با دستگیری مرد جوان معلوم شد که وی خواستگار آمنه بوده اما وقتی از او جواب رد شنیده بود، تصمیم به اسید پاشی بهصورت او گرفته بود. در آن زمان آمنه درباره این حادثه گفت: وقتی در دانشگاه درس میخواندم متوجه شدم که یکی از دانشجویان به نام مجید به من علاقهمند شده است. حتی چند بار خانوادهاش با منزل ما تماس گرفتند اما مادر من بهدلیل مخالفت من با این ازدواج و تفاوتهایی که بین خانوادههای ما وجود داشت به او جواب منفی داد. بعد از آن بود که مزاحمتهای مجید شروع شد تا اینکه روز حادثه، او در مسیر برگشتم به خانه، کمین کرد و بهصورتم اسید پاشید.
درحالیکه پسر جوان با دستور قضایی راهی زندان شده بود، مداوای آمنه در ایران و سپس در اسپانیا ادامه یافت اما هیچکدام از این درمانها نتیجهای نداد و آمنه بینایی هر دو چشم خود را از دست داد.به این ترتیب وقتی پرونده اسید پاشی به دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد و متهم پرونده 6 آذر سال 87 در شعبه 71 پای میز محاکمه قرار گرفت، قضات دادگاه مجازات سنگینی را برای او درنظر گرفتند.آنها در پایان جلسه محاکمه با توجه به اصرار آمنه برای صدور حکم قصاص و اینکه خودش باید با ریختن اسید، بینایی چشمان مجید را بگیرد، رای به قصاص 2 چشم متهم به شیوه مورد درخواست شاکی و پرداخت دیه جراحات وارد شده به شاکی، دادند و مدتی بعد این رای در دیوانعالی کشور تایید شد تا شمارش معکوس برای قصاص چشمان مجید آغاز شود.در حالی که قرار بود حکم اسیدپاشی در بیمارستان دادگستری اجرا شود آمنه در آخرین دقایق از قصاص چشم گذشت کرد.
نظر شما