به گزارش خبرگزاری مهر، ساختار کتاب حاضر شامل سه بخش می باشد: الف. تبیین مدلهای علم دینی: این بخش تحریر درسگفتارهای حجتالاسلام والمسلمین دکتر خسروپناه است که مطالعه ای فلسفی ـ منطقی درباره علم دینی است و مطالعه ای است ذیل منطقِ پژوهش و در سه قسمت تدوین شده است. در قسمت ابتدایی مروری تاریخی بر سیر ایده علم دینی و رویکردهای اصلی آن دارد. در قسمت دوم مدلهای مختلفی که در باب علم دینی ارائه گشته در چهار دسته تقریر و معرفی گشته اند: مخالفین علم دینی، طرفداران غرب ستیز، طرفداران غرب گریز و طرفداران غرب گزین.
در این قسمت به صورت خلاصه پنج نظریه از مخالفان علم دینی و یازده نظریه از موافقان علم دینی تقریر و لب تبیین آنها مورد بررسی قرار گرفته است. قسمت سوم این بخش تبیین مدل پیشنهادی در دو بخش است: در بخش اول با تنقیح مبادی تصوری و تصدیقی، علم دینی مورد نظر توصیف و امکانش اثبات می گردد و در بخش دوم کلیات الگوی حکمی ـ اجتهادی، به عنوان مدلی از اسلامیسازی علوم انسانی است که با بهرهگیری از فلسفه مطلق و فلسفه مضاف اسلامی و با تبیین نظام انسان شناسی، روش شناسی اسلامی، نظام ارزشی و مکتبی به توصیف انسان تحققیافته و توصیف انسان شایسته و توصیه انسان بایسته با رویکرد اسلامی میپردازد به عنوان راهکاری در عرصه روش شناسی علوم انسانیِ اسلامی تشریح می شود.
ب. فلسفه، فرهنگ و تکوین علوم انسانیِ اسلامی: این بخش تحریر درسگفتار حجت الاسلام و المسلمین دکتر پارسانیاست که هر چند بُعد فرهنگی تکوین علوم انسانی را به صورت پررنگتر مورد توجه قرارداده، اما با توجه به پس زمینه فلسفی علوم انسانی نشان داده که چگونه می توان از افتادن در وادی نگرشهای نسبی گرایانه پرهیز نمود، ایشان ریشه رویکرد نسبی گرایانه را در انکار ربط منطقی مبادی معرفتی و نظریه ها و تقلیل مبانی معرفتی نظریه ها به مبادی وجودی غیرمعرفتی می دانند و پس از بررسی چیستی علم و نظریه پردازی و تمایزهای تحقق یک نظریه در سه جهان نفس الامر، ذهن نظریه پرداز و عالم بین الاذهان ربط نظریه ها را مبانی خویش در این سه جهان مورد بررسی قرار میدهد و در نگاهی جامع هم مدلهای تحلیل فلسفی نظریه ها را معرفی می نماید و هم بسترها و زمینه های تکوین نظریه ها در جامعه را بررسی می نماید.
وی با بررسی مبادی وجودی نظریه ها و آثار و پیآمدهای انتقال نظریه ها از یک فرهنگ به فرهنگ دیگر، بازسازی بومی نظریه ها را به عنوان واکنش طبیعی و فعالانه فرهنگها در برابر نظریه های غیربومی معرفی می نماید. در پایان نیز با بررسی رابطه علم بومی و علم اسلامی و تفاوتهای آن راهکارهای تحقق بومیِ و تکوین علوم اسلامی معرفی می شود.
ج. تولید علوم انسانیِ اسلامی و جهاد علمی: هرچند توجه به ابعاد منطقی و فلسفی علوم انسانیِ اسلامی و اعتبار الگوهای نظریه پردازی دینی از اهمیت بسیاری برخوردار است، اما تداوم طولی و امتداد عینی این تحقیقات ایجاب می کند برای تقویت نهضت تولید علم مطالعه در باب علم به عنوان پدیدهای اجتماعی نیز مطالعاتی ضابطه مند و بررسی هایی موشکافانه صورت گیرد و نحوه برنامه ریزی و ساماندهی برای تقویت بنیانهای تولید علم مورد توجه قرار گیرد.
بخش سوم به این مسأله می پردازد که چگونه جهاد علمی و تولید علم، به نهضتی پویا میان دانش پژوهان تبدیل می شود. هدف اصلی این فصل ارائه چارچوبی نظری برای مطالعات اجتماعیِ غیرتاریخی درباب «نهضت تولید علم در ایران» با تأکید خاص بر «علوم انسانی اسلامی» است، تا از این طریق بتوان با تکمیل این مطالعات به رشد و پویایی این نهضت یاری رساند.
در این بخش با مطالعه دقیق اسناد، تمامی ایده های مستقل در قالب مفاهیم و مضامین فرعی شناسایی و با دسته بندی مضامین فرعی، چهار مضمون اصلی زیر شناسایی گردید: «سازماندهی پژوهشگران و اجتماعات علمی»، «شکل گیری و مدیریت هسته های علمی»، «هدایت برنامه های پژوهشی»، «تعارض جبهه ای علم دینی و علم سکولار» و براساس عوامل شناسایی شده در مضامین اصلی فوق دو پیشنهاد اصلی ارائه شدهاست: الف. «مدیریت محتوایی در هسته های مولد علم» بر اساس «تدوین و بسط برنامه های پژوهشی»؛ ب. «مدیریت ستادی نهاد علم» بر اساس «تقویت جبهه علمی انقلاب اسلامی» و «حمایت از هسته های مولد علم».
هدف اصلی از این کتاب فراهم ساختن متنی مقدماتی برای دانشجویان و پژوهشگران عرصه علوم انسانی است که می خواهند با رویکردی اسلامی به فعالیت علمی بپردازند تا از این طریق بتوان با تکمیل این مطالعات به رشد و پویایی این نهضت یاری رساند.
نظر شما