به گزارش خبرگزاری مهر، امام حسين(ع) با قيام خویش تحولي بزرگ در تاريخ اسلام به وجود آورد، مردم را بيدار کرد كه اسلام آن نيست كه بني اميه مي گويد. اباعبدالله (ع) روز هشتم ذي الحجه در حالي كه همه مردم به حج روي آورده اند. حجي كه در تسخير بني اميه است حجي كه ظاهرش حج است و باطنش حج نيست، از مكه بیرون می آید و روانه كربلا مي شود.
حاکمان اموی در مدينه در پی بيعت گرفتن از امام حسین (ع) بودند، اما ایشان حاضر به بيعت نشد، با اينكه "مروان حكم" خيلي پافشاري كرد و گفت الان كه حسين (ع) در اينجاست اگر بيعت نمي كند همين جا بايد او را بكشيد و از بين ببريد، حاكم مدينه كه آدم نسبتا ملايم تري بود حاضر نشد. البته حضرت اباعبدالله (ع) پيش بيني مي كرد كه چنين خطري ممكن است رخ بدهد.
روایت شده امام حسين (ع) در مسجد مدينه بودند. عبدالله بن زبير هم در مسجد نشسته بود. مامور حاكم مدينه هر دو نفر را دعوت كرد كه نزد حاكم بروند گفتند برو، بعد ما مي آييم. عبدالله بن زبير از امام سوال كرد كه در اين وقت به چه مناسبت ما را خواسته اند؟ امام حسين فرمود حدس من اين است كه جبارشان مرده است و ما را براي بيعت مي خواهند همين طور هم بود.
حاکمان اموی امام حسين (ع) را به خانه خودشان دعوت كردند، امام پيش بيني مي كردند كه ممكن است در خانه از او بيعت بخواهند او امتناع مي كند، بعد اينها فكر مي كنند كه اگر امام حسين (ع) از اينجا بيرون برود بعدا حريفش نشوند، بهتر اين است كه در همين جا حسين را از بين ببريم. اين بود كه گروهي از بني هاشم را همراه خودش برد. فرمود؛ شما پشت در بمانيد اگر ديديد صداي من بلند شد بريزيد در خانه. آن تمهيدات اجرا نشد اولا خود حاكم مدينه حاضر نشد و بعد هم پيش بيني و تداركي كه اباعبد الله كرده بود مجال نمي داد قضيه بر عكس شد.
همچنین روایت شده روزي همين مروان در كوچه چشمش به اباعبدالله افتاد آمد و با نرمي و ملايمت سلام كرد و گفت ابا عبدالله من مي خواهم يك نصيحتي به تو بكنم از من بشنو اگر با يزيد بيعت كني همه چيزت تامين شود مصلحت تو اقتضا مي كند كه با يزيد بيعت بكني.اما حسين چه جواب داد؟ نفرمود كه مصلحت شخص من يعني منفعت شخص من چنين اقتضايي نمي كند فرمودند پس اسلام چه مي شود،اما از آن طرف بايد فاتحه اسلام را براي هميشه بخوانيم يعني اينكه تو مي گويي كه من با يزيد سازش و بيعت كنم معنايش اين نيست كه فناي اسلام را براي هميشه امضا مي كنم و چنين چيزي محال است.
اين است كه مي گويند نهضت امام حسين (ع) يك نقطه عطف در تاريخ اسلام است. ازآن روز، ديگر مسئله خلافت و اولياي اموري كه بر اوضاع مسلمين مسلطند با خود اسلام كاملا دو مسئله است و اين يك مسئله جدي در عالم اسلام است. از آن پس نهضت هايي در درون دنياي اسلام پيدا مي شد عليه دستگاه خلافت و به نفع اسلام. خلافت در يك طرف قرار گرفت و اسلام در طرف ديگر.اين ماسك از چهره خلافت دور شد مردم فهميدند كه اسلام را با خلافت نبايد يكي بدانند، حقيقت اسلام جاي ديگر است، دشمن ترين دشمنان اسلام همين هايي هستند كه در لباس خلافت اسلامي دارند به نام اسلام حكومت مي كنند و به مردم ظلم مي كنند.
بنابراین اگر حادثه کربلا نبود ملت هايي كه به اسلام گرايش پيدا كرده بودند وقتي كه خلفاي پيغمبر اسلام را به اين شكل مي ديدند عقيده آنها اين مي شد كه ما چه مي دانيم. وقتي آل پيغمبر و اولاد پيغمبر در مقابل اينها قيام كردند و اينها را نفي كردند مسلمين فهميدند كه بايد ميان اسلام و خلافت اسلامي تفكيك كنند. اين تفكيك را امام حسين(ع) با ريختن خونش در راه اسلام كرد.
نظر شما