به گزارش خبرگزاری مهر، معاویه و نزدیکانش معمولاً نقاب تقدس به خودشان می بستند و تا حد امکان، از کشتن افراد محبوب اجتناب می کردند و در هنگام ضرورت به صورت پنهانی می کشند یا به دلایل اسلامی تمسک می جستند، ولی یزید و دار و دسته اش که سیاست ورزی ضعیفی داشتند در برابر چشم مردم، میگساری و هرزگی می کردند و به تصریح همه مدارک، آشکارا کفر می گفتند و مردان اسلام را و حتی اهل بیت پیغمبر (ص) را با فجیع ترین وضع ممکن به خاک و خون می کشیدند و قوانین اسلامی را و حتی قوانین عرفی و جاهلی را پامال می کردند.
صفحات تاریخ نشان می دهد که در هیچ جای جهان، هیچ جنایتی به وقوع نپیوسته که حتی سپاهیان سلاطین مستبد، آب را از عزیزان پیغمبرشان باز دارند و حساس ترین فراز مطلب این است که آن همه فجایع حکومت یزیدی نه به دست بیگانگان بلکه به دست افراد به اصطلاح مسلمان که از هر جهت رهین منت پیغمبر (ص) و اهل بیتش بودند به وجود آمد.
امتیاز بزرگ حسین (ع) و یارانش این است که شناساگر حق و بالاتر از آن جهادگر حق بودند. همین طور نشانه اساسی حسین(ع) و یارانش و به طور کلی شیعه علی (ع) این بود که در راه پاسداری از حق و مبارزه با باطل فداکاری می کردند و با ستمگرها و منحرف ها از هر راه ممکن و موثر جهاد می نمودند.
ریشه این که با ستمگرها و منحرف به ویژه با حکام تبهکار جهاد می نماید این است که عدالت را شالوده دین و زندگی می شناسد و آن را برای خدا، فرد، جامعه، نظام و حکام ضروری می داند و چون جهاد با حکام تبهکار زمینه تحقق عدالت می باشد. سرچشمه این بینش شگفت انگیز و این شهامت توصیف ناپذیر ایمان است ایمانی راستین که دل و جان مردان خدا را از بندهای مادی آزاد می کند. آنها را از روی اختیار و اشتیاق به قربانگاه حق می برد و چنین ایمانی در حد بسیاری عالی در همه صفحات زندگی امام حسین(ع) و یارانش به چشم می خورد.
سه نمونه که عمق ایمان امام حسین (ع) را حتی در شدت خطر نشان می دهد، بیشتر از این نظر اهمیت دارد که مهمترین فراز قیام آن حضرت را روشن می کند. نمونه اول، در فاصله مکه و مدینه از راه اصلی که زیر نظر عمال حکومت یزید بود، می رفت و پیشنهاد کسانی را که می گفتند مانند ابن زبیر، از راه فرعی برود تا از خطر دشمن مصوب بماند، رد می کرد و با اتکا به خدا و بدون اعتنا به یزیدی ها می فرمود: به خدا سوگند! من از راه فرعی که راه خائن های فراری است نمی روم بلکه راه اصلی را که راه آزادگان است پی می گیریم تا به آنچه خداوند می خواهد نایل گردم.
نمونه دوم، مسافرانی که از کوفه می آمدند در راه کوفه به امام حسین(ع) گفتند: ای حسین(ع) چاره ای بیاندیش که همگان برای جنگ با تو بسیج شده اند. امام حسین(ع( در این شرایط خطرناک نیز با تکیه بر مشیت الهی می گفت "خدا مرا بس است و همو بهترین تکیه گاه من است."
نمونه سوم که خیلی مهمتر است مربوط به شب و روز عاشورا است که شهادت آن حضرت قطعی گشت. امام حسین(ع) یادگار گرانقدر پیغمبر(ص) مورد احترام امت مسلمان بود و نه تنها به گفته موافقان بلکه به اعتراف مخالفان نیز مانند معاویه و عمرو عاص، امام بزرگترین شخصیت جهان اسلام محسوب می شد. امام حسین(ع) که تربیت شده مهد نوبت و آغوش عفت و دامان ولایت است قیام کرد.
درباره علل قیام امام حسین(ع) می توان موارد زیادی را بر شمرد اما به اختصار باید گفت که امام قیام کرد تا جنایت حزب اموی را که سبب انهدام ارکان دین اسلام شده بود برملا ساخته و روشن نماید؛ قیام کرد تا اعمال منافقانه 20 ساله معاویه را تشریح نماید که مردم بدانند سبب قیام و شهادت امام حسین(ع) فقط حفظ حقوق از دست رفته مسلمین، شعائر دین و ابقای احکام پیامبر(ص) بوده و قیام کرد تا جنایات و خیانت های امویان را که در لباس حیله و دسیسه صورت می گرفت را به همگان نشان دهد.
نظر شما