شیعه باید دربرابر باطل موضع و دربرابر حق تعصب داشته باشد/ داستان رفاقت سید کریم کفاش با امام زمان(عج)

به گزارش خبرنگار مهر، حجت الاسلام مسعود عالی دوشنبه 20 آبان ماه در شب هشتم ماه محرم در هیئت ریحانة الحسین به ایراد سخنرانی پرداخت. وی در این مراسم گفت: محبتی که در دل ما از اهل بیت(ع) است محصول عهدی است که در عالم قبل از دنیا در عالم عهد بسته ایم. مرحوم مجلسی حدود 70 روایت سند محکم نقل کرده که خداوند در عالم میثاق یا همان عالم عهد که عالم زر هم گفته می شود یک عهدی از انسان گرفت (یکی از عوالمی که پشت سر گذاشته ایم و روح ما آنجا بوده عالم عهد است)خداوند عهد بندگی و عهد ولایت در آنجا از ما گرفت. در آن روایات است که خداوند نه تنها بر انسان بلکه از تمام موجودات عهد گرفت. از درخت، از حیوان، از سنگ و از زمین، اینکه زمین با زمین فرق دارد. زمین کعبه بر خود بالید که من زمینی هستم که خانه خدا بر آن بنا شده، زمین کربلا گفت خاموش من زمینی هستم که پیکر امام حسین (ع) در آن دفن است.

وی افزود: بر انسانها هم عهد ولایت بسته شد. بعضی از انسانها آن عهد را پذیرفتند و بعضی نپذیرفتند اختیاری بود. آنهایی که پذیرفتند شیعه به دنیا آمدند. این همانی است که خواجه عبدالله انصاری می گوید که همه از عاقبت کار خود می ترسند من از اول می ترسم. دعای عهد خواندن 40 روز پشت سر هم باعث می شود از یاران امام زمان بشوید. در این دعای عهد یک جمله ای است که خدایا من امروز صبح و تا هر وقتی که زنده هستم تجدید عهد می کنم نه اینکه عهد می بندم بلکه صبح به صبح تجدید عهد می کنم، یعنی عهدم را جای دیگری بسته ام اینجا آن را تکرار می کنم. البته در روایات نقل شده مرحوم مجلسی در بحار نقل کرده که خداوند حق تغییر تقدیر انسان ها را باز گذاشته است با توبه و انابه می توان تقدیر را تغییر داد. کاستی ها و کوتاهی های عالم قبر را هم توبه و انابه برطرف می کند. گاهی اوقات کوتاهی می کنیم می گوییم برای این شیعه هستیم که شیعه بدنیا آمدیم.بندگی و توحید بدون ولایت می شود همین تکفیری های عربستانی و سنی. ولایت بالاترین نعمت خداست نگویید شانسی شیعه شده ام. خدا اینقدر کارش بی حساب نیست که شانسی کسی شیعه شود. بخاطر عهدی که در عالم عهد با خدا بستی اینجا شیعه شده ای.

این محقق و پژوهشگر حوزه معارف دینی تصریح کرد: یکی از یاران امام صادق(ع) به امام گفت من فقیرم یک چیزی به من بده امام فرمود تو فقیر نیستی سه مرتبه این حرف تکرار شد دفعه چهارم امام صادق(ع) فرمود حاضری تمام گنج های عالم را به تو بدهم ولی ذره ای ولایت اهل بیت و امیر مومنان در تو نباشد گفت نه. امام فرمود آن موقعی که جانت به گلو می رسد آنوقت می فهمی که چه مذهب حقی داری. بالای سر پیرزنی در حال احتضار بودم رسم و ذکرهای در حالت احتضار را می خواندم یک هو نفس پیر زن نیامد من فکر کردم تمام کرده ولی چند لحظه بعد گفت یا فاطمة الزهرا چند مرتبه این جریان تکرار شد. من یاد این حدیث امام صادق(ع) افتادم که چه گنجی ما داریم. این تازه مال دنیاست آخرت که خدا می داند چه می شود.

عالی اظهارداشت: مهم این است عهدی ولایتی که همه بستیم آن عهد ولایت صرفاً و صرفاً این نبود که یک گوشه محبتی به آنها(اهل بیت) داشته باشیم محبت به اهل بیت هم غیر شیعه دارد. من چند هیئت ارامنه در تهران را می شناسم که برای امام حسین(ع) نذر و خرج می دهند و عزاداری می کنند. جرج جردان نویسنده مسیحی درباره حضرت علی کتاب ارزنده ای نوشته است می گوید محبت به علی(ع) را پدرم از کودکی در وجود من انداخت و آن اینطور بود که روی سنگ سر خانه ام نوشته بود لا فتی الا علی ذوالفقار و من محبت علی را از کودکی در دل یافتم. بعدها هم که بزرگ شد رفت دانشگاه و تحقیق و پژوهش درباره حضرت علی(ع) انجام داد.

وی افزود: این عهدی که با خدا بستیم این محبت باعث می شود که در مقابل جبهه حق تعصب از خود نشان دهیم و دربرابر جبهه باطل موضع گیری کنیم. مهم این است به تعبیری که در فروع دین ما است تبری و تولی داشته باشیم. نسبت به جبهه حق و فرهنگ حق تولی و نسبت به باطل و فرهنگ باطل تبری داشته باشیم. امام حسین (ع) هم خودش چنین کاری را کرد کسی هم که محبت امام حسین(ع) را در دل دارد باید چنین کاری کند. از روی عادت احترام و سلام دادن به اهل بیت فایده ای ندارد. یک آقایی می گفت اول انقلاب در مشهد با یک دوست توده ای ام درباره وجود خدا بحث می کردیم او می گفت خدا نیست و من می گفتم هست سر چهار راه شهدا که رسیدیم این دوست من سلامی از دور از روی عادت به آقا امام رضا (ع) داد در حالی که خدای امام رضا(ع) را قبول نداشت. این عرض ارادت ارزش ندارد باید روی عهدتان بایستید. این ارزش شیعه است. وگرنه عهدت را شکستی. پدر آیت الله سیستانی بنام سید محمد باقر سیستانی می گفت 40 روز زیارت عاشورا گرفته بودم و حاجتم این بود که خدمت امام زمان (عج) برسم هفته چهلم آخرهای دعا بود امید داشتم به خدمت آقا برسم. دیدم نوری از خانه ای تابید فهمیدم آقا آنجاست به سرعت خود را آنجا رساندم، دیدم پیر زنی فوت کرده است و نزدیکانش بالای سرش هستند. آقا هم آنجا نشسته بود، آقا فرمود برای دیدن من چله گرفتن لازم نیست، شما مثل این خانم مسلمان باشید من خودم می آیم به ملاقاتتان. وقتی پرس وجو کرد فهمید آن خانم هفت سال در زمان رضاخان برای اینکه حجابش را از سرش برندارد از خانه بیرون نیامده بود.

این خطیب مذهبی ادامه داد: مهم این است که نسبت به حق و باطل بی تفاوت نباشیم. طرح و برنامه امام حسین (ع) برای رفتن به کربلا طرح و برنامه نظامی نبود، زیرا تمام فرزندان و عیال خود را با خود آورده بود. امام حسین(ع) می خواست نقاب نفاق از چهره دشمن بیفتد. اینکه کشتند چرا تشنه نگاه داشتند و چرا اسبها را بر پیکر کشتگان تاختند و ... اینها برای این بود که مردم دنیا بفهمند جبهه باطل چقدر زشت است و جبهه حق چقدر زیبا است. اینکه مردم به جبهه حق تولی و از جبهه باطل تبری پیدا کنند. مرزبندی ها معلوم بشود و با تولی و تبری مردم آماده ظهور حضرت ولی عصر(عج) بشوند.

عالی یادآورشد: چرا از اینکه شیع هستی خجالت می کشی اینکه اسم مذهبی روی خود یا فرزند خود بگذاری خجالت می کشی، بعضی از خواهران از رعایت حجابشان خجالت می کشند. اینکه چقدر ولایت دارید به میزان تولی و تبری که دارید بفهمید. گروهی از ایرانیان در زمان امام رضا(ع) به ملاقات ایشان رفتند به خادم امام گفتند که بگویید گروهی از شیعیان آقا امیر المومنین برای ملاقاتتان آمده 60 بار رفتند اما امام نپذیرفتنشان. دفعه 61 به خادم گفتند ما دشمن شاد شدیم. امام فرمود بیایند داخل وقتی علت نپذیرفتن امام را سؤال کردند امام فرمود شما واجبات خدا را به درستی انجام نمی دهید، تولی و تبری ندارید چطور شیعه علی(ع) هستید. شیعه علی(ع) یعنی امام حسن و امام حسین(ع) آنها خجالت کشیدند و گفتند ما از محبان اهل بیت (ع) هستیم. امام آنوقت آنها را تحویل گرفت و به خادمش گفت از طرف من 60 بار سلام در عوض 60 باری که به اینجا آمدند به آنها بده.

وی افزود: نه اینکه همه باید امام حسن و امام حسین (ع) باشند تا شیعه باشند، اما باید همت بلند داشته باشیم از خدا بخواهیم که مثل آنها باشیم و خدا هم وقتی بخواهی به تو کمک می کند. سلمان مگر که بود یک زرتشتی ایرانی بود بعد به خاطر حق مسیحی شد و بعد وقتی پیامبر را دید مسلمان شد طوری که پیامبر و علی(ع) از ندیدن او اظهار دلتنگی می کردند. سید کریم کفاش 50 سال پیش بود او حتی با امام زمان(عج) شوخی هم داشت. سید کریم محمودی تهرانی الان هم در کربلا دفن است. ایشان در زمان حکومت رضاخان که کسی جرأت نداشت مجلس روضه بگیرد برای اینکه شهادت یا ولادت اهل بیت (ع) از یاد مردم نرود روزهای شهادت ائمه جلوی مغازه اش می نشست و روضه می خواند و گریه می کرد مردم می گفتند چرا گریه می کنی می گفت امروز روز شهادت مثلا فلان امام است یا در روز ولادت شادی می کرد و نقل و شکلات در سینی پخش می کرد مردم می پرسیدند این کار برای چیست می گفت امروز تولد فلان امام است .اینجوری تبلیغ می کرد. این سید کریم عایله مند بود و خرجش در نمی آمد چند ماه اجاره خانه اش عقب افتاده بود مالک جوابش کرد گفت من راضی نیستم در خانه ام بمانی تا گفت راضی نیستم سید کرینم اسباب و اثاثیه منزلش را در خیابان گذاشت و یک پرده ای کشید تا زن و بچه هایش دیده نشوند. در همان عصر آن روز امام زمان را دیدار می کند آقا به او گفت دنیا همین است دنیا جای بلا و سختی است. کفاش گفت می دانم شما و اجدادتان چه بلاهایی که کشیده اید اما بلای مستاجری نکشیده اید امام زمان فرمود درست می شود. همان روز پدر آقای خرازی وزیر خارجه سابق من اسم هم می برم اشکالی ندارد برای سید کریم خانه ای خریدند و اسباب و اثاثیه اش را به آنجا انتقال دادند.

این خطیب مذهبی تصریح کرد: سید کریم با امام زمان (عج) به زیارت حضرت رضا(ع) طی الارض کردند از آنجا آقا گفت برویم قبر سید علی مفسر، سید کریم گفت برویم همین که دستش به دست امام زمان بود طی الارض کردند وچند لحظه بعد رسیدند به سر قبر سید علی مفسر.  قبر سید علی در امامزاده عبدالله در تهران بود. سید علی آمد استقبال امام و سید کریم،  سید علی رو به سید کریم کرد و گفت سلام من را به شیخ مرتضی زاهد برسان و بگو که چند روزی که از دنیا رفته ام به سرخاک من نیامده ای.امام فرمود شیخ مرتضی مریض است من به جای او به ملاقات تو آمدم. این داستان را گفتم برای اینکه نگویید نمی شود شیعه واقعی شد. همت می خواهد همت کنید خدا هم اجابت خواهد کرد.