به گزارش خبرگزاری مهر، حجتالاسلام و المسلمین محمدعلی جاودان از اساتید اخلاق، شب گذشته(دوشنبه 20 آبان) در هشتمین شب دهه محرم در حسینیه آیتالله حقشناس در ادامه سلسله مباحث خود، به بیان اهمیت علاقه به امام حسین(ع) و اصلِ دین بودن این علاقه پرداخت. متن کامل سخنان این معلم اخلاق در ادامه آمده است:
علاقه به امام حسین(ع) اصل دین است
در مباحث گذشته گفته بودیم علاقه و ارتباط ما با امام حسین (ع) جزو اصل و نه فرع دین است. آدم باید خدا را بشناسد و به او، پیامبرش و ائمهاش ایمان و علاقه داشته باشد. خداوند و اولیایش جزو اصل دین هستند. یک کسی دعا میکرد «ثبت قلبی علی دینک و علی محبت حسین» محبت امام حسین (ع) جدای از دین نیست و جزو متن دین است. ما در این مجالسی که برای امام حسین (ع) است، شرکت میکنیم برای حفظ این بخش از دین است. آدم باید اصل دین را حفظ کند تا بماند.
نماز بدون محبت حسین(ع) ارزشی ندارد
اگر یادتان باشد در شبهای گذشته گفتیم که در زمان مرگ یک فرد بسیار زیبارو به سراغ انسان میآید که خیلی زیباست. این شخص زیبارو اعتقادات خوب فرد است. اینکه تو خداوند را دوست داری، این اعتقادات اولیه توست. اینکه پیغمبر(ص) و ائمه(ع) را قبول داری، ریشه اصلی دین است. این اولین سرمایه و قیمتیترین آن است. اگر من تمام عمرم را نماز بخوانم ولی امام حسین(ع) را قبول نداشته باشم، این اعتقادات هیچ است. لشگر عمربنسعد هم نماز میخواندند ولی نمازی که با دوستی امام حسین (ع) همراه است، ارزش دارد و نماز است. چرا؟ چون محبت امام حسین (ع) اصل دین است. نماز وقتی ارزش دارد که من دین داشته باشم.
دو نوع نفاق در دوران نبی اسلام(ص)
منافقانی در خدمت پیامبر(ص) بودند که پشت سرشان نماز هم میخواندند. ما دو جور نفاق داریم. یکی جریان شناخته شده نفاق بود که در قرآن با اسم و رسم از آنان یاد شده و رفتار و کردارشان را شرح داده. اما یک جریان هم نفاق پنهان است. منافقان یک رئیس داشتند که قبل از نماز جمعه پیامبر(ص) برمیخواست و پیامبر(ص) را تحسین و مردم را به همراهی ایشان تشویق میکرد. این فرد در جنگ احد خودش را نشان داد. همراه پیامبر(ص) بیرون آمد ولی برگشت و از لشگر هزار نفره پیامبر (ص) 300 نفر را برگرداند. اینجا بود که مردم فهمیدند این فرد منافق است. او از اول منافق بود و در نمازها هم شرکت می کرد. این فرد نماز نخواند برایش بهتر است. اما یک جریان منافق پنهان داریم که کسی آنان را نمیشناخت. نماز میخواند ولی نمازش قیمت ندارد. ممکن است جهاد کند ولی جهادش هم قیمت ندارد.
علاقه به ائمه بدیها را پاک میکند
اعمال کسی که معتقد است، قیمت دارد. اگر فرد یک سر سوزن ایمان داشته باشد و به پیامبر (ص) و ائمه (ع) علاقه داشته باشد، اگر بدیها و سیاهیهایی نیز دارد، پاک میشود. اگر آدم با یک سر سوزن ایمان از دنیا برود، پاک می شود. اینکه ما در این دهه در مجالس عزای امام حسین (ع) جمع می شویم باعث تقویت ایمان و علاقه به امام (ع) است. مهم است که این را بدانیم. نباید اینگونه باشیم که بیائیم و ببینیم که در هیات چه خبر است؟
علاقه بدون عمل به درد نمیخورد
علاقهای که عمل به دنبالش نیاورد، علاقه نیست. دوستی و علاقه گذشت میآورد. ایمان آدم را به حرکت میآورد ولو یک ذره ایمان داشته باشد. آدمی که هیچ کاری نمیکند و خیلی هم حرف میزند و اظهار علاقه میکند، هیچ به درد نمیخورد. اگر هیچکاری نمیکند، ایمانش درست نیست. همین که اینجا(هیات) آمدید، نشانه یک علاقه است. صد درب دیگر برای رفتن باز است. من صد جور سرگرمی در خانه دارم ولی به اینجا آمدم. این مهم است ولو من یک شب عاشورا به مجلس بیایم. این هم نشانه یک چیزی است. این را قدر بدانید. الان همه ما تصمیم داریم که تا آخر عمر در عزای امام حسین (ع) به وقتش شرکت کنیم. نمیگویم شب و روز در عزاداری شرکت میکنیم.نه! به وقتش. ائمه (ع) این دهه اول محرم را خیلی مهم میدانستند. از موسی بن جعفر(ع) نقل شده که از اول دهه محرم ایشان عزادار بودند. ما سیاه میپوشیم و یک وقت هم میگوئیم و میخندیم ولی آنها نمیگویند و نمیخندند.
این دهه را باید عزادار باشیم. اگر دهه اول را عزاداری میکنیم، طبق دستور ائمه (ع) است. عزاداری از روزی که امام حسین (ع) شهید شدند، هم میتوان گرفت ولی اصلش این دهه است. اینها مهم است. حالا ممکن است دو ساعت مجلس طول بکشد. این نباید خستهمان بکند پایش ایستاده ایم چون نشانه ایمان و تقویت کننده آن است. اگر پای ایمانت کارکنی، آن را تقویت کردهای.
آن دنیا هیچ نداری مگر اینکه خودت فرستاده باشی
حرفهای شبهای قبل را مرور کنیم. یک روزی دوره من تمام میشود. حالا شاید شما صد سال دیگر و بنده دو سال دیگر تمام شویم. از بعد از مرگ دیگر من هیچ چیز ندارم. در این دنیا مثلا خانهای از پدر به ما به ارث رسیده و زحمتش را پدرم کشیده و یا خویشان و آشنایانی یا دوستانی دارم که شاید خودم تهیه نکردم ولی آنطرف انسان هیچ چیز ندارد مگر اینکه خودش فرستاده باشد. این خیلی حرف اساسی است.
یک فردی نزد رسول خدا (ص) آمد و مسلمان شد. قائدهاش این بود که چون مسلمان است باید نماز بخواند. کسی که میخواهد نماز بخواند باید قرآن بداند. او را پیش یک معلم گذاشتند. معلم اولین سورهای که یاد او داد «إِذَا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزَالَهَا» بود. آخر این سوره هم «فَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَیْراً یَرَهُ وَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرّاً یَرَهُ» بود. این فرد این سوره را که یاد گرفت بلند شد که برود. معلم دلیل بلند شدنش را پرسید. گفت من همه دین را یاد گرفتم. اگر به وزن یک ذره خوبی کنی، نتیجهاش را میبینی و اگر بدی کنی هم نتیجهاش را میبینی.
دستورات دین با فرض عالم آخرت است. اگر عالم آخرت نبود، این دنیا مجموعهای از دستورات اخلاقی میشد و میگفتند اگر میخواهید با هم زندگی کنید نباید یکدیگر را همچو گرگ ببلعید. دین برای این است که هم دنیا و هم آخرتت آباد شود. اگر اینجا را درست کنید، عالم آخرت را هم درست میکنید.
سرمایههای آن دنیا فرق میکند
میتوانیم بگوئیم دنیا و آخرت مثل سکه دو رو است. آدم آن طرف هیچ ندارد جز اینکه خودش فرستاده باشد. سرمایههای آن دنیا با این دنیا فرق دارد. این دنیا مثلا شما قدتان 180 سانت است. یا قیافهات زیبا است و سواد داری. اینها سرمایه این عالم است. اما از این سرمایهها انسان هیچ چیز نمیبیند. اگر اخلاق خوبی مثل گذشت دارد، با خود میبرد. اگر کسی به او بدی کرد و او میتواند به رویش نیاورد، ارزش است. شما به من مراجعه میکنی و میگویی که فلان کار را کردی و من میبخشمت ولی یک بخش است که من مطلع میشوم و اصلا به روی شما نمیآورم. این درجه اعلای گذشت است. اخلاق خوب سرمایه است. اعمال خوب سرمایه میشود. در آن باغ بهشتی هیچ گلی کاشته نمیشود مگر اینکه به دست خودت کاشتهای. هر برگ آن را خودت بر آن درخت گذاشتی. باز برمیگردیم به حرف اول. اعتقادات درست مثل اعتقادات شیعه قیمتیترین سرمایههای عالم آخرت هستند. در درجه بعد اخلاق است و در درجه بعدی عمل است. نماز شما قیمت دارد اما قیمت اخلاق خوبت خیلی بیشتر است.
نظر شما