به گزارش خبرنگار مهر، دومین نشست موسسه آموزشی مکتب خبر با عنوان «الگوی آرمانی رابطه دولت، مطبوعات، ملت» عصر روز دوشنبه 27 آبان با سخنرانی مهدی محسنیان راد استاد علوم ارتباطات اجتماعی در محل فرهنگستان هنر برگزار شد.
محسنیان راد در این جلسه با استناد به پژوهشی که خود انجام داده است، گفت: نوع مثالی مطبوعات ایران میگوید که محتوای مطبوعات ما کمتر دیدنی و بیشتر خواندنی و خریدنی است. به عبارت دیگر 65 درصد محتوای مطبوعات ما خواندنی، 23 درصد آنها خریدنی (آگهی) و 12 درصد نیز دیدنی است. البته تصاویر مطبوعات ایران بیشتر پروپاگاندا است تا تصویر.
وی ادامه داد: حدود 44 درصد سطح زیر چاپ مجموع مطبوعات کشور مربوط به یومیههای سیاسی و اجتماعی سراسری است که در تهران منتشر میشوند که سطح عمدهای از این مطبوعات به طور عمده نشریات حکومتی و حزبی هستند که لباس مستقل بر تن دارند. در پژوهشی که اخیرا از میان 24 روزنامه یومیه سراسری در ایران انجام دادهام، متوجه شدم که پنج روزنامه وابسته به حکومت شامل همشهری، جام جم، کیهان، اطلاعات و ایران 70 درصد مجموع آگهیها را در اختیار دارند و 30 درصد بقیه در اختیار 19 روزنامه دیگر است. در میان روزنامههای به واقع حزبی اما لباس مستقل بر تن کردهاند، نیز سهم آگهیهای ثبتی (آگهی توزیع شده از سوی قوه قضائیه) که منشاء حکومتی دارد، در نشریات جناح راست اما مستقل حدودا 2 برابر نشریات جناح چپ است.
محسنیان راد ادامه داد: تنها 10.5 درصد سطح زیر چاپ مطبوعات ایران در جایی غیر از ایران چاپ می شوند و به اصطلاح غیرمحلی هستند که همراه با میانگین پائین تعداد صفحات هر نسخه و طولانی بودن فاصله انتشار نیز هست. اگر روزنامه های محلی با توزیع سراسری را که سخن عمده آنها، تقلید از روزنامه های سراسری چاپ تهران است، از مطبوعات محلی مان کسر کنیم، سهم مطبوعاتی واقعی محلی برای توزیع در کشور ما 5.3 درصد است.
این استاد برجسته علوم ارتباطات ادامه داد: در بررسی دقیق هزاران صفحه از نمونهای شامل تمام مطبوعات ایران مشاهده کردم که تنها 726 صفحه یعنی چیزی نزدیک به 7 درصد از مطالب آنها انتقادی بوده و 93 درصد صفحات مطبوعات در حال ستایش و یا انتشار عکسها و تصاویر غیر خبری هستند. در کنار این اگر جهت گیری های منفی در مورد مسائلی مانند مشکلات موجود در فوتبال یا کمبود اتوبوس های تندرو یا موضوع طلاق و ... را هم کنار بگذاریم و به آنها به جای نقد بگوییم «نِق» و نقد را شامل آن چیزی بدانیم که بیانش مستلزم شهامت و عبور از منافع شخصی توسط خبرنگار است، در همان 7 درصد مطالب انتقادی هم تنها 3 درصد نقد و 4 درصد باقی «ِنق» است. در همین حال اگر نقد را هم به دو بخش نقد بسیار حساس و حساس تقسیم کنیم خواهیم دید که سهم نقدبسیار حساس تنها 16 صدم درصد است.
وی ادامه داد: ما در جامعه ای در حال گذار هستیم و به همین دلیل احتمال اشتباه و خطا در ما بالا است که این موضوع منجر به انباشتگی نارسایی در ما شده است که تحمل و بردباری زیادی را می طلبد اگر مطبوعات در این وضعیت جهت گیری های منفی خود را به گونه ای مستدل و مبنی بر ادراک انجام دهند که منتهی به مشارکت همگانی در دوری از موضوعی شود، می توان به تغییر تدریجی شرایط امیدوار باشیم. به عبارت دیگر اگر مردم شرایط نامساعد را در زندگی روزمره خود را حس کنند اما شاهد انتقاد پرده پوشانه و خودسانسورانه مطبوعات از آن باشند، حس می کنند که مطبوعات تنها به زخم آنها نمک می پاشند در حالی که نوع مثالی مطبوعات ایران نشان می دهد از میان 7 درصد مطالب زیر چاپ که دارای جهت گیری انتقادی هستند تنها 1.5 درصد با رویکرد احساسی و عاطفی با مخاطب مواجه شده و 7 صدم درصد فحاش گونه و تمسخرگونه با آن روبرو می شوند و البته در این میان 4.8 درصد نیز خردگرا و مستدل صحبت می کنند که البته این استدلال ها را هم بیشتر می توان در میان نق ها دید تا نقدها.
محسنیان راد در ادامه با اشاره به سه دهه برخورد حکومت مردان ایرانی با مطبوعات گفت: در پژوهشی که در همین زمینه انجام داده ام به سراغ بررسی گفته ها و بایدها و نبایدهای اعلام شده از سوی مسئولان رده بالای حکومتی در مورد مطبوعات رفتم. نتیجه این بود که دیده شد 61 درصد مطالب آنها در مورد مطبوعات به این اختصاص یافته که آنها چه کار باید بکنند؟ و چگونه باید باشند؟ 21 درصد از سخنان آنها نقاط منفی فعالیت روزنامه نگاران را گوشزد می کرد و تنها 10 درصد از سخنان آنها در مورد مطبوعات، حاوی نکات مثبت فعالیت روزنامه نگاری بود جالب اینکه در آن 61 درصد، حتی یک توافق 50 درصدی در میان گفته ها وجود نداشت.
این استاد علوم ارتباطات اجتماعی در تبیین این نتیجه از پژوهش خود نیز تاکید کرد: این یعنی حکومتمردان ایران در سه دهه گذشته در مواجهه با مطبوعات دچار نوعی سرگردانی بوده اند به گونه ای که گزاره های طرفداری از هیچ کدام از تئوری های آنها در مورد مطبوعات، طرفدارانی به اندازه 50 درصد هم نیافت. این در حالی است که روزنامه نگاری سالهاست در ایران حرفه ای دانشگاهی است و بایدها و نبایدهایش را باید دانشگاهها تعیین کنند نه افرادی که دارای مناصب حکومتی و دینی هستند.
محسنیان راد همچنین گفت: به نظر من باید تئوری هنجارهای رسانه ای در جمهوری اسلامی ایران را در قرآن یافت نه در سلایق متنوع حکومت مردان. به جای رجوع و رفتارهای سلیقه ای در تعیین تکلیف برای مطبوعات و یا ادامه دادن روش اشتباه دوران تجدد در غرب باید به سراغ منابعی مثل قرآن برویم. من کلید واژه ای با عنوان جهر را در قرآن کریم یافته ام که می تواند در این موضوع به ما کمک کند.
وی افزود: خداوند در سوره رعد و در آیه دهم آن می گوید: «چه ما در خفا سخن بگوییم چه آشکار، خداوند آن را می شنود» این یعنی اینکه اگر جایی قرآن پیشنهاد می دهد که بانگ برداریم، برای آن است که مردم آن را بشنوند نه خداوند. اگر در جایی از قرآن مانند آیه 148 سوره نساء گفته شده «اگر بر کسی ستمی شد، مجاز است که به زبانی بانگ بردارد» معنایش امروز به نظر من این است که می تواند در رسانه ها از ستمی که به او شده، انتقاد کند. بانگ برداشتن امروز یعنی رسانه ها و به زبان آمدن نیز یعنی انتقاد کردن. بر این مبنا معتقدم در نظام اسلامی مهمترین کارکرد رسانه ها دیدبانی انواع ستم و نقد بلند آن است.
این استاد علوم ارتباطات اجتماعی تاکید کرد: در ادامه ضمن تشریح مدل آرمانی مد نظر خود از رابطه ملت، مطبوعات و دولت گفت: مطبوعات در مدل من بیشتر از همه چیز جایگاه نخبگان هستند. خوانندگان نیز مصرف کننده مطبوعات بوده که با مخاطب بودن متفاوت است و دولت نیز در مواجهه با مطبوعات نقش پاسخگو دارد. ممکن است بپرسید نخبه یعنی؟ من بر مبنای این تعریف نخبه را می شناسم: نخبه کسانی که به خاطر آموزش دارای عناصر مساعد برای اصالت منش، افق های وسیع فکری و توانای گسترده ای چون شجاع، بی پروایی، پایمردی و روحیه فدا کردن منابع خصوصی خود برای منافع عمومی هستند. این گروه از افراد هستند که باید به مطبوعات دسترسی داشته باشند. قرآن نیز این گروه را به صورت دانایانی توصیف می کند که نزد او گرامی بوده و خشیت دارند.
نظر شما