۲ دی ۱۳۹۲، ۱۰:۰۷

گذاری در کارگاه‌های عَلم و کُتل‌سازی/ تعظیم مرغان بهشتی و شیران حیدری بر شهدای کربلا

گذاری در کارگاه‌های عَلم و کُتل‌سازی/ تعظیم مرغان بهشتی و شیران حیدری بر شهدای کربلا

عَلم و کتل و دیگر نمادهایی که در دسته‌های عزاداری امام حسین(ع) استفاده می‌شود قدمتی چندین صد ساله دارند که امروزه در تهران به جز یکی دو کارگاه دیگر کسی به ساخت این نمادها مشغول نیست ولی هنوز هستند استادانی که با فولاد و آهن مرغان بهشتی و شیرهای حیدری می‌سازند و با عشق از سالار شهیدان می‌گویند.

خبرگزاری مهر ـ گروه فرهنگ و هنر: محرم و صفر مملو از نشانه‌هاست؛ نشانه‌های مختلفی که از روزگاران کهن به امروز رسیده و هنوز هم در تکایا، حسینه‌ها و دسته‌جات عزاداری استفاده می‌شود. زنجیرزنی، سینه‌زنی، خیمه‌سازی، تعزیه، شبیه‌خوانی، نخل‌گردانی و ده‌ها مراسم دیگر که همگی برای مردمی که آن را اجرا می کنند مقدس، سوزناک و همیشه یادآور کربلا و صاحب عاشوراست از داشته‌های فرهنگی یک ملت نیز محسوب می‌شود که این مساله در کشورهای شیعه‌نشینی چون ایران حال و هوای دیگری می‌گیرد.

فلسفه وجودی و پیدایش چنین مراسم و اعمال مذهبی را باید در فرهنگ دینی همان جامعه و در ریشه‌های اعتقادی مردم آن جستجو کرد.

طبل‌ها که به صدا در می‌آیند نخستین چیزی که قبل از دسته‌های زنجیرزنی و عزاداری به چشم می‌آید پرهای سر برافراشته بر تیغ‌های بلندی هستند که در بر بلندای عَلم خودنمایی کرده و رقص‌کنان در هوا با هر گامِ عَلم‌کش به جلو می‌خزند و در جای خود آرام می‌گیرد. در این میان جوان‌های محل که برای ادای نذر و البته قرارگیری در جمع پهلوانان محل، کمربند‌های مخصوص عَلم‌کشی را بسته‌اند، نگران از عَلم‌کش زیر عَلم با راهنمایی‌های جست و گریخته خود سعی دارند خود را با  گام‌های عَلم همراه کنند و شاید بی‌آنکه بدانند آنچه در صف بلند کردن آن هستند در مقتل‌های کربلا چه نقشی داشته است و سبقه آن به کجای تاریخ باز می‌گردد.

تاریخچه عَلم و علامت محل اختلاف و دارای اقوال مختلف است. مورخان برای عَلم و کتل تاریخچه‌های مختلفی ذکر می‌کنند. گروهی آن را به دوره آق‌قویونلوها و قره‌قویونلوها متصل می‌کنند و عده‌ای به دوره صفویه و عده‌ای به دوره زندیه و قاجاریه نسبت می‌دهند و می‌گویند قدیمی‌ترین علامت‌های ایرانی در موزه "توپكاپی" استانبول نگهداری می‌شود که مشخص نیست علامت‌های فعلی که برخی آنها را به قبایل ایرانی نسبت می‌دهند مربوط به عصر حكومت تركمن‌های آق‌قویونلوها و قره قویونلوها است یا خیر.

علامت‌ها از صفحات آهنی به‌صورت تیغه‌ای باریك و بلند ساخته می‌شوند که در قدیم در رأس آن نشان سنتی و قومی قبیله‌ای نصب می‌شده است که در میان اقوام شیعه نام الله و محمد (ص) و یا پنج تن (ع) روی آن طلاكاری می‌شده است. تیغه بلند و باریك آهنی با صفحه‌ای مدور و بزرگتر در انتهای تیغه كه دارای قابی از فلز بود خاتمه می‌یافت و دور این قاب را با سرهای اژدها می‌آراستند. تصویر این علامت‌ها در مینیاتورهای قرن 15 میلادی هم دیده می‌شود که این علامت‌ها بر روی دسته‌ای چوبی یا فلزی قرار می‌گرفت و پیشاپیش دسته‌ها حمل می‌شد.

در سال‌های بعد بخصوص در دوران زندیان و قاجاریه تزئینات دیگری به علامت‌های دسته اضافه شد و عزاداران مذهبی در ایام سوگواری با بزرگداشت و تشریفات دیگر آنها را بكار می‌بردند.

در آن دوران علامت‌ها را پیشاپیش صف سوگواران حركت می‌دادند. علامت‌های قدیمی‌تر معمولا پایه‌ای داشتند كه كلمات مذهبی بر روی آن منقوش بود و دو اژدها با دهان باز از آن حفاظت می‌كردند كه صورت آنها نیز سوراخ بود.

برخی علامتها دارای نگاره طاووس، پرنده، چهار گلدان و یك جفت طوطی در دو طرف علامت است كه گاه دو شمعدان به میله‌ای كه قاب بر آن تكیه دارد، متصل است. در گذشته علامت‌ها یك تیغه بودند و تزئیناتی به آن متصل می‌شد. این علامتها كم‌كم تبدیل به علامت‌های سه‌تیغه، پنج تیغه، هفت تیغه، بیست و یك تیغه و ... شدند.

با این تاریخچه اما هنوز خیلی از ایرانی‌هایی که در پشت عَلم‌های سر برافراشته در دهه محرم راه می‌روند و برای آن نذر می‌کنند، نمی‌دانند این عَلم‌ها برای چه منظوری پیش‌قراول دسته‌های عزاداری هستند؛ عَلم‌هایی که امروزه تنها در یکی دو کارگاه در تهران ساخته می‌شوند و گویا هنوز چینی‌ها نتوانسته‌اند به این بازار رخنه کنند.

کارگاه‌های عَلم‌سازی را که در طول سال برای ساخت تنها چند عَلم همواره فعالند می‌توان در چهارراه معروف سیروس و پشت امام زاده اسماعیل و در نهایت در محله تیر دو قلو در شهر تهران یافت.

پیر و خسته اما همچنان عاشق

لازم نیست زیاد در کوچه پس کوچه‌های بازار تهران دنبال دو کارگاه باقیمانده علامت‌سازی گشت. نخستین آنها بر خیابان است و بر سر در آن تابلوی بزرگی خودنمایی می‌کند که البته اگر تابلو را هم نبینید کتلی که کنار در مغازه قرار گرفته حتما توجه ببینده را به خود جلب می‌کند.

آقا رضا سال‌هاست که علامت می‌سازد. او که این روزها سخت مشغول کار است از بی‌حوصلگی‌هایش می‌گوید. می‌گوید که سالهاست دیگر مانند قدیم علامت نمی‌سازد زیرا دیگر هیات‌های عزاداری به علامت‌گردانی علاقه‌ای ندارند.

تیغه‌ها با نظم خاصی کنار هم ردیف شده‌اند، رخ ها از فرشته گرفته تا شیر و اژدها در ویترین به خوبی ببیننده را مجذوب خود می‌کنند. آقا رضا می‌گوید این شغل آبا و اجدادیش نیست ولی از وقتی که تنها  10 سال داشت و به اذن پدر در دکان یک علامت‌ساز مشغول شد عَلم‌سازی پیشه اش شد.

او خسته کار است  و این خستگی تاب و حوصله حرف زدن را از او گرفته است اما می‌گوید دوست دارد این شغل و این هنر حفظ شود و محدود به این یکی دو کارگاه کوچک نباشد. او عَلم‌سازی را یکی از سخت ترین کارها می‌داند اما معتقد است چون کاری است که برای امام حسین (ع) انجام می‌شود زنده و پایدار خواهد ماند.

از وی آدرس کارگاه آقاسیدجلال را می‌گیرم. نزدیک است، پشت امامزاده اسماعیل. از هرکسی بپرسی آدرس علامت‌سازی سید جلال رضایی را می‌داند، هر چند عَلم 23 تیغه‌ای که جلوی در مغازه گذاشته می‌تواند بهترین راهنمای ما برای یافتن مغازه آقا سید جلال باشد.

سید جلال کارگاه بزرگتری دارد و به قول خودش 5 کارگر از کارگاهش نان می‌خورند. 40 سال است که در این رشته فعالیت می‌کند و عَلم‌ها را بعد از رسیدن تزئینات عَلم از ورامین و پاکدشت و قیام‌دشت سر هم می‌کند که  اضافه کردن تیغه‌ها حداقل سه ماه زمان می‌برد.

سید جلال درباره تعداد تیغه‌های عَلم‌ها می‌گوید: عَلم‌ها از یک تیغه تا 23 تیغه ساخته می‌شوند. تیغ وسط که از همه بلندتر است "شاه تیغ" نام می‌گیرد و دارای ارج و قرب زیادی است. برخی تزئینات عَلم‌ها را به یاران امام حسین (ع) نسبت می‌دهند و یا کبوتر را به عنوان مظهر آزادی و شیر را به عنوان نمادی از حضرت علی (ع)‌ در روز عاشورا به کار می‌برند که در تمامی عَلم ها وجود دارد.

وی با رد این مساله که تمایل جوانان به عَلم‌گردانی از بین رفته است، در مورد خرید تزئینات لازم برای عَلم‌سازی توضیح می‌دهد: پارچه مورد نیاز را از سر ناصر خسرو می‌خرند و پر نیز از آفریقا می‌آید. البته رنگ پرها تنها توسط آلمانی‌ها صورت می‌گیرد و پس از ثبت سفارش از آلمان به دوبی آمده و از آنجا به ایران می‌آید و در بازار پخش می‌شود.

از چهار راه سیروس و امامزاده سید اسماعیل به تیر دو قلو می‌آییم. کارگاهی کوچک که صاحبش را همه "استاد صفر" می‌خواندند و در شناسنامه‌اش "صفرعلی بهرام‌نیاكان" ثبت شده است. او نیز همچون سید جلال 40 سال است که عَلم‌سازی می‌کند. گویا فولاد همچون موم در دستانش نرم است شاید این همان دلیلی است که می‌توان نام او را در میان اعضای ثابت فرهنگستان هنر دید.

استاد نیاکان که به خوبی تاریخچه عَلم و کتل را می‌داند از تجربه 43 ساله خود در این صنعت می‌گوید: این رشته یک بازی عشق است که موجب شده من بعد از 43 سال عَلم سازی و ساخت 140 عَلم هنوز هم به آن عشق بورزم. از "میخ حیدری" تا "شازده پرنده" و حیوانات عَلم‌های من همه دست‌ساز هستند.

این استاد عَلم‌سازی علت فرد بودن تیغه‌های عَلم را در حقانیت خداوند می‌داند و معتقد است: انسان وقتی به دنیا می‌آید تنهاست و وقتی هم از دنیا می‌رود تنهاست پس فرد بودن در تمام زندگی همراه انسان است. باید بگویم که عَلم فقط نشانه یک قبیله و یک مملکت بوده و هیچ ربطی با عزای سید الشهدا (ع)‌ ندارد ولی چون نسبت به عزای امام حسین (ع) عِرق داریم و از نظر تاریخی عَلم با مصیبت و نشانه غم و اندوه همراه بوده است ناخودآگاه عَلم به عزای امام حسین (ع) ربط داده شد. به این جهت آیه‌های قرآن را روی عَلم حکاکی یا طلاکوبی کرده و کمی عَلم‌ها را ایرانی و مذهبی کرده‌ایم.

زیبایی خطوط قرآنی

استاد صفر همچنین به تاریخچه عَلم که دهان به دهان گشته است اشاره می‌کند و می‌گوید: داستان به زمانی باز می‌گردد که سلطان محمود غزنوی به ارمنستان لشگرکشی می‌کند و در آن جنگ مسیحی‌ها حاضر در لشگر مقابل صلیب حمل می‌کردند. وی سوال می‌کند که چرا در لشگر ما که لشگر اسلام آخرین دین خداست، نشانی از مکتب اسلام دیده نمی‌شود! به این جهت دستور داد تا صنعتگران اصفهانی درفشی بسازند که نمایانگر شهامت، شهادت و مکتب اسلام باشد. صنعتگران اصفهانی هم تیغه کوتاهی درست کردند و در  زیر آن یک شش گوشه و زیرترش یک گوی گرد گذاشتند و  همه اینها را روی یک شاسی قرار دادند و در نهایت هم دو شیر در دو سوی تیغه افقی گذاردند و آیات قرآن را روی تیغه‌ها حکاکی کردند.

وی ادامه می‌دهد: تیغ نشانی از برندگی است. نوک تیغ هم همانند نوک پیکان است و در حقیقت درفش یا همان عَلم ساخت اصفهانی‌ها نشان از جنگ داشت که درفش جنگی مکتب سلطان محمود نام گرفت. نوک تیغ مثل نوک پیکان و دو لب تیغ  هم دو دم شمشمیر است، دایره زیر تیغ دایره زمان است و انبر نشان مکان.

استاد صفر در مورد زمان ورود درفش سلطان محمود به مناسک دین اسلام و مراسم محرم بیان می‌کند: شاه عباس اول صوفی بود به این جهت مملکت را به سمت صوفی‌گری سوق داد. در آن زمان مکتب سلطان محمود از بین رفته بود و با ورود صوفی‌ها نشان لشگری را از لشگر بیرون آوردند و به مکتب جمع‌خانه ها بردند.

این استاد عَلم‌سازی می‌گوید: در همان زمان علمای بزرگی بودند که حکمشان حکم شرعی و عرفی بود و هیچ ‌کدام هم هیچ ایرادی به این امر نگرفتند. بعد از شاه عباس اول طوق‌گردانی و جمع‌خوانی به عَلم‌کشی تغییر پیدا می‌کند. در آن زمان عَلم‌های یک تیغه و سه تیغه به 5 تیغه و 7 تیغه تغییر می‌یابد تا این که به زمان قاجاریه می‌رسد. در این دوران این کار گسترش یافت و از 7 تیغ به 15 تیغ و 17 تیغ رسید تا جایی که هم اکنون عَلم‌های 101 تیغ هم شنیده شده، وجود دارد.

این هنرمند درباره نمادهای استفاده شده در عَلم به نشانه‌شناسی آنها می‌پردازد و می‌گوید: هر عَلم چند المان اصلی دارد که اولین آن اژدهاست که دو طرف عَلم وجود دارد و در ایران نماد زشتی و پلیدی است. نماد دیگری که استفاده می‌شود شیر است که سمبل قدرت و شجاعت است البته ما دو نوع شیر داریم یک نوع به شیر "عدل مظفر" و یک نوع به "شیر حیدری" معروف است. شیرهای حیدری دست و پا کوتاه هستند و شیرهای مظفری دست و پای بلند دارند.

وی درباره عدل مظفر گفت:‌ ما پادشاهی به نام مظفر داشتیم که عدالت را برقرار می‌کرد و نماد حکومتش شیر و خورشید بود. او به احترام لقب حضرت علی (ع) که شیرخدا نام دارد، شیری  طراحی کرد که پاهایش را بلندتر گرفته بود تا با شیرهای حیدری قاطی نشود. این مورد را در پرده‌های درویشی نیز به وفور می‌بینیم.

پرنده از دیگر نمادهای است که استاد صفر به آن اشاره می‌کند و می‌گوید: پرنده‌ها خودشان هر کدام سمبل چیزی هستند مثلا کبوتر سمبل آزادی، خروس سمبل سحرخیزی، طاووس سمبل زیبایی است که هرکدام به فراخور نظر کتل‌ساز در علم‌ها استفاده می‌شود و کاملا سلیقه‌ای است.

استاد صفر در پایان در مورد صورت فرشته یا همان رخ نیز می گوید: در عَلم یک سری فرشته هم هستند که به مرغ صلوات یا رخ که نوعی مرغ بهشتی است، معروفند. اینها صورت انسان است و تن پرنده دارند و روایت مرغ‌هایی را می‌کنند که در بهشت همواره صلوات می‌فرستند و بسیار محبوبند. البته این فرشته‌ها به نوعی روایتگر "براق" هم هستند که اسب ـ‌ پرنده پیامبر در زمان معراج بود.

صحبت‌های استاد به اینجا که می‌رسد گویی دیگر وقت رفتن است و مشغله‌های وی اجازه نمی‌دهد بیش از این وقت او را در اختیار داشته باشیم. او می‌ماند و بازی عشق و یک عمر خدمت به اهل بیت(ع) ....

گزارش از مجید احمدی

کد خبر 2179203

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha

    نظرات

    • IR ۱۲:۳۳ - ۱۴۰۰/۰۸/۲۵
      0 1
      خیلی خوبه