به گزارش خبرگزاری مهر، متاسفانه امروز خشونت رسانه اي پديده اي جهاني است. اكثر مطالعات صورت گرفته نشان داده كه رابطه اي تعاملي بين خشونت رسانه اي و خشونت واقعي وجود دارد. رسانه ها مي توانند در شكل گيري "فرهنگي خشن" موثر باشند. افرادي كه پرخاشجو هستند از رسانه ها براي تاييد بيشتر اعتقادها و گرايش هاي خود استفاده مي كنند، گرايش هايي كه به نوبه خود در معرض برنامه هاي رسانه اي تقويت نيز مي شود. اين نوع تعامل به ويژه در مورد تحول هاي رفتاري دراز مدت مصداق دارد.
معمولا كودكان شيفته خشونت شخصيت هايي مي شوند كه بسيار قوي هستند و مي توانند محيط پيرامون خود را مهار كنند و به دليل خشونتي كه بروز مي دهند پاداش مي گيرند و مي توانند از پس هر مشكلي برآيند. پيام نمايش چنين شخصيت هايي حداقل سه جنبه دارد؛ خشونت وسيله مناسبي براي حل و فصل نزاع هاست، خشونت سبب ارتقاي رتبه اجتماعي فرد مي شود و مي تواند مفرح و لذت بخش باشد.
در نقاط پر خشونت دنيا قهرمانان خشن رسانه اي الگوي رفتاري بسيار تاثيرگذاري هستند. برخي از اين قهرمانان حتي به نمادهاي فرافرهنگي بدل شده اند. خشونت رسانه اي بسته به ويژگي هاي شخصيتي كودكان و تجارب روزمره آنان، خشونت رسانه اي نيازهاي مختلفي را تامين مي كند. اين پديده ناكامي ها و نقاط ضعف كودكاني را كه در محيط هاي نا آرام به سر مي برند جبران مي كند و در محيط هاي آرام تر نيز براي كودكان هيجان آور است و خصوصا براي پسران الگوي رفتاري جذابي را فراهم مي كند.
با وجود تفاوت هاي فرهنگي فراوان در نقاط مختلف جهان، الگوهاي اوليه خشونت رسانه اي در سراسر جهان مشابه و يكسان است.يك فيلم سينمايي به تنهايي مشكل ساز نيست و اين وسعت و حضور فراگير خشونت رسانه اي است كه به شكل گيري يك فرهنگ خشن جهاني كمك مي كند.
"ويژگي هاي پاداش خشونت"به شكل يكي از روش هاي روشن و غير خشن برخورد با زندگي در رسانه ها تبليغ مي شود. بنابراين، خطرات ناشي از خشونت رسانه اي واقعي است. نتايج مطالعات حضور فراگير تلويزيون را در تمام نقاط جهان نشان مي دهد و به نظر مي رسد كه اكثر كودكان جهان بيشتر وقت خود را صرف تماشاي اين رسانه مي كنند آنچه كه اين مخاطبان به دست مي آورند حاوي خشونت زيادي است.تركيب خشونت رسانه اي با خشونت در زندگي واقعي كودكان سبب مي شود كه گرايش هاي خشونت آميز، بيشتر از آرامش و صلح طلبي تبليغ شود.اما در مناطق كم خشونت نيز خشونت رسانه اي در بستري پاداش گير عرضه مي شود. اگر چه كودكان در فرهنگ هاي مختلف با اين نوع خشونت به اشكال متفاوت برخورد مي كنند، اما شيوع فرا فرهنگي اين مشكل حاكي از آن است كه اين مخاطبان،خشونت را راه حل مناسبي براي مشكلات گوناگون مي دانند.
كودكان به يك محيط اجتماعي و خانوادگي زنده و پويا نياز دارند و چون آنها اغلب از چنين محيط هايي محرومند به دنبال الگوهاي رفتاري اي هستند كه با قدرت و خشونت خود، نقايص آنها را جبران كند. علاقه مندي فردي به اين قبيل فيلم ها،مشكل اصلي نيست، اما وقتي خشونت رسانه اي به يك پديده رايج تبديل شود و باعث پيدايش محيط رسانه اي خشن شود، احتمال آن بسيار افزايش پيدا مي كند كه كودكان مبناي ذهني جديدي پيدا كنند و استعدادهاي ذاتی براي پرخاشجويي به رفتار و گرايشهاي مخرب تبديل شود.
راه حل هاي ممكن براي اين معضل كدام است؟ شايد شرايط اجتماعي و اقتصادي اي كه كودكان در آن رشد مي كنند، مهمتر از خود رسانه ها باشد.با وجود اين، رسانه هاي گروهي كه از اجزاي تشكيل دهنده فرهنگ ها، اعتقادات و گرايش ها هستند نيز شايسته توجه فراوانند.
نظر شما