۱۹ آذر ۱۳۹۲، ۹:۱۳

گپی خودمانی با کامبیز درم‌بخش

خنده دلقک‌هایم مصنوعی نیست/ قبل از انقلاب ممنوع‌الکار شدم

خنده دلقک‌هایم مصنوعی نیست/ قبل از انقلاب ممنوع‌الکار شدم

کامبیز درم‌بخش نامی آشنا در هنر کاریکاتور ایران است که این روزها با نمایش دلقک‌هایش در نمایشگاه "پانتومیم روی کاغذ" سعی دارد لبخند را بر چهره مخاطبانش بنشاند؛ او از روزهایی می‌گوید که قبل از انقلاب کارهایی با طنز سیاه کرد و به همین دلیل دوره‌ای ممنوع‌الکار شد.

خبرگزاری مهر ـ گروه فرهنگ و هنر: خاطرم هست که چندی پیش تعدادی از کاریکاتوریست‌های خارجی برای داوری جایزه جهانی بیداری به تهران آمده بودند که این فرصت پیش آمد تا با آنها گفتگو کنیم. نکته جالب در مورد آنها شناخت کاملشان از کاریکاتور ایران بود و همگی یک نام را با افتخار به زبان می‌آوردند "کامبیز درم‌بخش".

خاطرم هست هیکابی دمیرچی ترکیه‌ای و ماریا دوسوکرو رودریگز برزیلی خود را شاگرد کوچک درم‌بخش می‌دانستند و به اینکه در کنار او قرار گرفته‌ بوند بر خود می‌بالیدند.

کامبیز درم‌بخش، هنرمند 71 ساله شیرازی، طراح، کاریکاتوریست و گرافیست ایرانی است. او از شهرتی جهانی برخوردار است و برنده چندین جایزه بزرگ معتبر جهانی است و تاکنون چندین نمایشگاه مستقل از آثارش در کشورهای مختلف جهان برگزار شده‌است.

او از پیشکسوتان هنر کاریکاتور در ایران به‌شمار می‌رود و در کار خود صاحب سبک است. درمبخش از 15 سالگی همکاری خود را با نشریات ایرانی از جمله توفیق شروع کرد و با دیگر مطبوعات ایرانی و خارجی همچون نیویورک تایمز، اشپیگل، نبل اشپالتر و... کارش را ادامه داد. در مجموع بیش از 47 سال با مطبوعات صاحب نام ایران و جهان همکاری مستمر داشته و مدتی نیز در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران، هنر کاریکاتور را تدریس کرده‌است.

درم‌بخش تازگی‌ها آثار جدید خود را در نمایشگاهی به نام "پانتومیم‌ روی کاغذ" در گالری سیحون روی دیوار برده است و نشان داده که همچنان شور و شوق یک هنرمند جوان را در منش و آثارش به نمایش می‌گذارد.

به بهانه این نمایشگاه با این هنرمند پیشکسوت کشور به گفتگو نشستیم که متن این گفتگو در ذیل آمده است:

* نام نمایشگاه جدید شما در گالری سیحون "پانتومیم‌ روی کاغذ" است که در آن به کشیدن دلقک همتی ویژه داشته‌اید. چرا دلقک؟

ــ دلقک رابطه نزدیکی با کار من یعنی کاریکاتور دارد. ما کاریکاتوریست ها با قلم و مداد و کاغذ در صحنه هستیم و مردم را می خندانیم و دلقک نیز به نوعی همین کار را می کند و بر صحنه‌های نمایشی مردم را می‌خنداند.

دلقک سنبل رنگ، شادی، لبخند، اعطای احساس خوب و پیام زنگ تفریح به مردمی است که در منزل و جامعه با مشکلات و دغدغه‌هایی دست و پنجه نرم می‌کنند. این نمایشگاه و دلقک‌هایش بهانه‌ای است که مردم را شاد می‌کند زیرا امروزه بیش از هر چیز به خنده و شادی نیاز داریم و البته رنگ. رنگ در شهرهای خاکستری و بدون رنگ ما یک الزام است که من در آثارم از آنها استفاده کرده ام.

این موضوع در تابلوهای دلقک من مشخص است. در یکی از آثارم دلقکی را می بینیم که چتری رنگی دارد و بیرون از چتر سیاه و سفید است که رنگ ها پاک شده و دلقک های دیگر به رنگ های این چتر پناه می برند.

من برای کشیدن این مفاهیم لطیف و نرم، سالها کار کرده‌ و زحمت کشیده‌ام. کامبیز درم‌بخش شدن اسان نیست. متاسفانه در ایران عده کمی کارهایی را که در گالری ها به نمایش در می‌آید می‌بینند در صورتیکه خود مردم بخشی از کارها هستند. متاسفانه در ایران وقتی کتاب یک هنرمند آن هم با هزینه شخصی خودش چاپ می شود آن هم نهایت در تیراژ 2000 نسخه کسی برای خرید آن اقدام نمی کند زیرا برای کسی مهم نیست که بداند یک هنرمند چه فکر می کند و چه کرده است. این روند در خارج از ایران کاملا فرق می کند و همگان به دنبال آن چیزی هستند که در ذهن هنرمندان می گذرد و آثار هنری همیشه مورد توجه هستند.

*  این مجموعه تمام کارهایی است که در مورد دلقک‌ها کشیده اید؟

ــ هیچ نمایشگاهی شامل همه کارهای یک هنرمند نمی‌شود، مانند یک فیلم که همه تفکرات یک کارگردان نیست. ما همیشه مختصری از کارها را در یک نمایشگاه می‌بینم که انتخاب شده‌اند، آن هم از طرف دیگران نه از طرف خود هنرمند. مسلما هنرمند کارهایی را که دوست دارد نگاه می‌دارد. هنرمندان واقعی آنقدر سوژه دارند که وقتی می‌میرند مقدار زیادی از آنها می‌ماند.

البته خیلی از هنرمندان می‌‌گویند کلی سوژه و کار نکرده دارند که هنوز انجام نداده‌اند.

ــ بله این حرف شما درست است ولی من حداقل می‌توانم ادعایم را ثابت کنم. بعدها مشخص می‌شود که چه کارهایی دارم و کسی آنها را ندیده است. من از طرف خودم می‌گویم برای ایده مشکلی ندارم و سوژه‌های زیادی در ذهن دارم. مطمئنا" مغز سریع‌تر از دست کار می‌کند یا بهتر بگویم زمان به آنچه که در مغز آدمی می‌گذرد نمی‌رسد بنابراین کاری که من می‌کنم این است که هر چند وقت یکبار کارهای را که کشیده‌ام به صورت کتاب یا نمایشگاه به نمایش می‌گذارم. البته در مورد کتاب کمی مشکل دارم، تیراژ پایین آمده و مشکلات چاپ و نشر و پخش و غیره همه به خصوص من را اذیت می‌کند.

مردم نمی‌توانند 15 هزار تومان پول یک کتابی را بدهند که سال قبل همان کتاب را 3000 تومان می‌خریدند.

شما از دلقک‌ها و خنده صحبت کردید ولی دلقک‌های شما یا نمی‌خندند یا با نوعی غم یا خنده‌ای مصنوعی بر چهره دارند.

ــ خنده‌های دلقک‌های من مصنوعی نیست البته خنداندن وظیفه اصلی آنها نیست. آنها پیامی را منتقل می‌کنند که نشان‌دهنده لبخندهای زیرکانه است. هر دلقکی هم با دلقک‌های دیگر فرق دارد. دلقک‌هایی داریم که خنده‌های مبتذل و بی‌مورد دارند و دلقک‌هایی هم داریم که لبخند متفکرانه و معنادار دارند. اینجاست که طنزهای اندیشمندانه معنا پیدا می‌کند.

*  می‌توان این را به آثار کمدی سینما هم ربط داد. طنزی که چاپلین دارد با کارهایی که طنز سخیف نام می‌گیرند کاملا متفاوت است.

بله دقیقا همینطور است. در واقع یکی از محسنات کار من این است که زمان و مکان ندارد و می‌تواند هر جای دنیا معنا داشته باشد. مخاطبان کارهای من در دنیا لبخند می‌زنند. کارهای من نوشتار ندارند حتی آدم‌های بی‌سواد هم می‌توانند با آنها ارتباط برقرار کنند. خیلی از این طرح‌های من در نشریات معتبر دنیا چاپ شده است.

درموزه‌های دنیا و بسیاری از مجموعه‌های خصوصی آثار من هست حتی چند اثرم نیز در موزه هنرهای معاصر و در گنجینه این موزه نگهداری می‌شود.

*  یکی از سوالات من در مورد ابزار کارتان است. به نظرم شما عادت دارید که هروقت خودکار یا مدادی در دست دارید کاغذی پیدا کرده و طرحی بزنید. این عادت همیشگی در کارهایتان کاملا دیده می‌شود که گوشه ای از یک کاغذ معمولی کشیده شده‌اند. این موضوع در میان آرتیست‌ها کمتر پیش می‌آید.

 - درست است که بیشتر اوقات سوژه یک کاریکاتور در یک لحظه به سراغ من می‌آید ولی بیشتر اوقات این گونه نیست و یک کاریکاتور بعد از یافتن سوژه در ذهنم طراحی می‌شود. من بعد از سوژه‌یابی طرح‌های اولیه را می‌کشم، گاهی بیش از 100 طرح می‌زنم تا یکی خوب شود. پیشتر از این بسیاری از طرح‌هایم دور می‌ریختم ولی در یک نمایشگاه خارجی دیدم یکی از همکاران من همین طرح‌های اولیه را که مثلا در کناری از یک تکه کاغذ کشیده شده است قاب کرده و می‌فروشد. از این رو من هم طرح‌های اولیه‌ام را نگه داشتم. اتفاقا این طرح‌ها خیلی هم بهتر فروش می‌رود.

مثلا در کافه نشستید و در هنگام قهوه خوردن، تفننی طرحی می‌کشید که به نظرتان بی‌‌اهمیت می‌آید ولی در اصل این طرح‌ها بسیار هم اهمیت دارند و قابلیت فروش دارند. اتفاقا این طرح‌ها بسیار هم ارزشمند هستند زیرا کاملا ذهنی و برآمده از ناخودآگاه ذهن هنرمند هستند.

نکته دیگر در کار من هماهنگ بودن کاریکاتورهاست به قول دوستی انگار همه از یک کارخانه بیرون آمده‌اند یعنی دارای یک شکل و ترکیب هستند.

*  یکی از سوالات من هم دقیقا در همین مورد است یعنی داستانواره بودن آثار شما. در جامعه کاریکاتوریست‌های ما کمتر پیش می‌آید که کسی بتواند طوری کار کند که همیشه یک مجموعه از آثارش درست شود ولی آثار شما همگی مجموعه‌ای هستند و یا یک نقطه مشترک دارند.  این یک جریان از پیش تعیین شده است یا پیش می‌آید ؟

ــ این یک توانایی است. من یک کاریکاتوریست مطبوعاتی هستم و در مطبوعات بزرگ شده‌ام. از  14 سالگی در مطبوعات کار می‌کردم. در حرفه ما زمان و طول آن در کار کردن خیلی مهم است. زمان گذشت و من مشغول کار در مطبوعات بودم و همه چیز را تجربه کردم، در کارهایی که حتی به کاریکاتور مربوط نبود هم مشغول بودم، برای جلد مطبوعات لی‌اوت درست کردم، آرم درست کردم، کارهای سیاسی و طنز کردم، کارهای تبلیغاتی کردم، فیلم درست کردم و ... همه اینها مرا پخته کرد. الان هم با کامبیز صبری (هنرمند مجسمه ساز) کار می‌کنم و مقدار زیادی از فکرهای من یعنی دلقک‌هایم را به صورت مجسمه‌های بزرگ درآورده‌ایم.

* یعنی شما یک مطبوعاتی بودید که کاریکاتوریست شدید؟

ــ بله. ولی چون در مطبوعات اوضاع به مراد نیست فعلا ترجیح می‌دهم این کار را ادامه بدهم. متاسفانه به خاطر هزینه‌های بالای مردم، بیشتر اوقات می بینم که مردم به جای خرید روزنامه در باجه های مطبوعات تنها تیترها را می خوانند و می روند. پس به عقیده من فعلا مطبوعات جای کار ندارد البته دولت جدید امیدهای زیادی به رسانه ها داده ولی هنوز مشکلاتی وجود دارد.

فعلا برای مطبوعات کار نمی‌کنم. من دوست دارم کاری که از من چاپ می‌شود، ‌‌‌ همان کار خودم باشد. از طرفی دوست ندارم که کارم باعث تعطیلی نشریه‌ای شود که عده‌ای در آن ارتزاق می‌کنند. مایلم کاریکاتور‌هایم باعث تلطیف این دنیا و فضای پرتنش آن باشد. وظیفه خودم را همین تاثیرگذاری بر روان مردم می‌دانم که باعث آرامش بیشترشان شوم.

البته این که می‌گویم الان وضع مطبوعات خوب نیست دلیلی بر این نمی‌شود که در گذشته وضع خوب بود. خاطرم هست من و شاملو برای گرفتن حق التحریر و پول در صف می‌ایستادیم تا پول چند ماه قبل را بگیریم. فکر کنید من و شاملو در صف می‌ایستادیم برای دستمزدمان از یک روزنامه!

اکنون هم همینطور است. دوستی اثری از من را چاپ کرده بود و بعد از 4 ماه 60 هزارتومان داخل پاکت برای من فرستاده بود. اینگونه شوق و ذوق آدم برای کار در مطبوعات از بین می‌رود.

* کاریکاتورها را معمولا به چند بخش تقسیم می‌کنند که یکی از بخش هایش کاریکاتورهای سیاه است. شما چقدر در کارهایتان به این سمت رفته اید؟

ــ من به کاریکاتور های سیاه نیز علاقه مند هستم. کتابی از مجموعه  کاریکاتورهای من که براساس طرح‌های مینیاتوری بود و پیش از انقلاب در برخی مطبوعات آزاد کار شده در آینده‌ای نزدیک به چاپ خواهد رسید. تم اصلی آنها طنز سیاه سیاسی و خشن است که وقتی آنها را می‌بینید باورتان نمی‌شود من که اکنون به دنبال دنیای رنگی هستم، 40 سال قبل این آثار را کشیده‌ام. آن روزها به خاطر برخی از این کارها من را ممنوع‌الکار کردند.

گفتگو از مجید احمدی

کد خبر 2192012

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha