۲۰ آذر ۱۳۹۲، ۹:۳۹

همایش ایوان بونین ـ2/

مرگ و عشق مضمون اصلی کارهای بونین است/ علاقه بونین به سعدی

مرگ و عشق مضمون اصلی کارهای بونین است/ علاقه بونین به سعدی

علی‌اصغر محمدخانی در همایش ایوان بونین با اشاره به علاقه این نویسنده روس به ادبیات فارسی و شاعرانی چون سعدی گفت: از مهم‌ترین مضامین آثار او می‌توان به مرگ و عشق اشاره کرد.

به گزارش خبرنگار مهر، همایش ایوان بونین عصر سه‌شنبه 19 آذر به مناسبت شصتمین سالگرد درگذشت این ادیب روس، با حضور بونین‌شناسان ایرانی و روس در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد.

علی‌اصغر محمدخانی در این برنامه گفت: بونین از استادان زبان فارسی است و تسلط کم‌نظیری بر حوزه زبان داشته است. به نظرم این تسلط به دلیل علاقه او به سعدی بوده است. از مهم‌ترین مضامین آثار او می‌توان به مرگ و عشق اشاره کرد. بونین زیاد به سفر می‌رفته است که این هم از تشابهات او به سعدی است. او زبان فارسی را به خوبی می‌شناخته و زیبایی نثر روسی‌اش به فارسی هم سرایت کرده است. او را به چخوف و تولستوی شبیه می‌دانند. تشابه بونین به چخوف به دلیل واقع‌گرایی اوست و شباهتش به تولستوی هم در اثر «آقایی از سانفرانسیسکو» عیان است.

در ادامه یلنا کریووا مدیر بخش بین‌الملل انستیتو سولژنیتسین به بیان سخنانی در معرفی فعالیت‌های این موسسه پرداخت. سپس تاتیانا مارچنکو بونین‌شناس و رئیس بخش پژوهش انستیتو سولژنیتسین گفت:‌ بونین در سال 1923 یعنی 90 سال پیش در فرانسه ساکن شد و زندگی مهاجرتی‌اش شروع شد. او 80 سال پیش یعنی 1933 تبدیل به اولین نویسنده روس شد که جایزه نوبل گرفت. این تقارن جالبی است که زمان نوبل گرفتن او با امروز یکی است. یعنی او در چنین روزی، 10 دسامبر بود که جایزه نوبل را دریافت کرد. بونین در سال 1953 یعنی همان سال مرگ استالین از دنیا رفت و تا آن زمان، آثارش در روسیه مورد بحث و تحقیق قرار نمی‌گرفت چون دشمن نظام روسیه بود.

وی افزود: 40 سال پیش یعنی در سال 1973 برای اولین بار در روسیه، یک مجموعه میراث ادبی درباره بونین چاپ شد که سرآغاز بونین‌شناسی در روسیه شد. آثار بونین، چندان به فارسی ترجمه نشده‌اند به همین دلیل ممکن است افرادی که در این نشست حضور دارند، آشنایی چندانی با او نداشته باشند. آثار بونین امروزه معمولا بدون توجه به این که او یک نویسنده مهاجر بوده، ترجمه می‌شوند. او در مهاجرت شعر نگفت و همه درون‌مایه‌های شعرش را به نثر منتقل کرد. اما در همین دوره مهاجرتش بود که بونین ادبیات روسیه را غنی‌تر کرد.

این بونین‌شناس در ادامه گفت: در دوره مهاجرت بود که بونین نثرش را به حدی از تکامل رساند که معاصرانش او را به عنوان یک نویسنده کلاسیک شناختند و گفتند او آخرین نویسنده کلاسیک روسیه است. آخرین اثر او مجموعه داستانی به نام «کوچه‌باغ‌های سایه‌سار» است که چند داستان مینیاتوری دارد. محققان سعی می‌کنند رگه‌هایی از سنت ادبیات روسیه را در کارهای متاخر بونین پیدا کنند و آن‌ها را به رئالیسم ربط بدهند. اما می‌توان از نزدیکی آثار بونین به مدرنیسم صحبت کرد. نثر بونین در سال‌های مهاجرتش، دقت زیادی در توصیف طبیعت و مناظر دارد. پایبندی به سبک و همزمان با آن وفور توصیفات، موجب پیدا شدن رویکردی شد که در آن خیلی به توصیف رنگ و بوی اشیا توجه می‌شد.

مارچنکو گفت: بونین در آثار اولیه‌اش به سنت رئالیستی پایبند بود و سعی می‌کرد توصیفات را مو به مو پیاده کند. اما وقوع انقلاب روسیه باعث شد این تصاویر زیبا، سرانجام غمگینی داشته باشند.

مهناز نوروزی استاد زبان و ادبیات روسی و پژوهشگر در این برنامه گفت‌: بونین از کودکی شیفته علم‌آموزی بود و ادبیات را به همراه برادرش یولی که به نزد او آمده بود، مطالعه می‌کرد. آن‌ دو روزهای متمادی مباحث علمی و اخلاقی را با یکدیگر تحلیل می‌کردند. شعرهایی که مادر بونین برای او می‌خواند و شور و شوقی که یولی برادر بزرگترش نسبت به ادبیات در وجودش برانگیخت، ایوان نوجوان را هرچه بیشتر به سوی ادبیات سوق داد. بونین در آغاز راه ادبی خویش، تحت تاثیر برخی نویسندگان روس و شعرای روسی مانند پوشکین، فت و بعدها چخوف و تولستوی بود. اما او که خیلی زود شروع به نوشتن کرده بود، خیلی زود هم توانست جایگاه خود را در ادبیات روسیه پیدا کند و به سبک نگارشی خود رسید.

وی افزود: از جمله آثار زیبا و ماندگار بونین در دوران مهاجرت می‌توان از «کوچه‌باغ‌های سایه‌سار»، «عشق میتیا» و رمان خودزندگی‌نوشت «زندگی آرسنییف» یاد کرد. بی‌شک اوضاع سیاسی و به دنبال آن مهاجرت بونین، تاثیر زیادی بر نوشته‌ها و سروده‌های او داشته است. آثار دوره پیش از مهاجرت او مانند «سیب‌های آنتونوف»، «روستا»، «دره خشک»، «آقایی از سانفرانسیسکو»، «جام زندگی» و «دستور زبان عشق» بیشتر به مسائلی مانند انسانیت، طبیعت، زندگی از دست رفته اشرافیت،‌ یعنی اشرافی که با فقر دست و پنجه نرم می‌کنند، یا روستاییان و در کل زندگی اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، می‌پردازند.

این محقق در بخشی از سخنانش گفت: بونین با طبیعت می‌اندیشید و نفس می‌کشید. بسیاری از منتقدان او را در توصیف طبیعت به پوشکین و تورگینیف و حتی نکراسف به ویژه در طبیعت روستایی شبیه می‌دانند. طبیعت برای بونین، نماد زندگی زودگذر و در جریان بود. تماشای طبیعت دل‌انگیز و توصیف آن با دقتی بی‌بدیل در آثارش، به او اجازه تفکر در اسرار هستی را می‌داد. سال‌های بعد از مهاجرت او به طور عمده در شهر گراس، نزدیک شهر نیس در فرانسه طی شد. دلبستگی بونین به وطنش از تک تک واژه‌هایی که به کار می‌گیرد، مشخص است. در آثار این دوره او، بیش از همه یادها و خاطرات او از روسیه به چشم می‌خورد.

جان‌الله کریمی‌مطهر استاد زبان و ادبیات روسی دانشگاه تهران نیز در این برنامه به بیان سخنانی پرداخت.

کد خبر 2193205

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha