به گزارش خبرگزاری مهر، عده اي از روانشناسان معتقدند كه وسوسه ها به مجموعه اي از انديشه ها اطلاق مي گردد كه خود را با سرسختي بر ناخودآگاهي فرد عليرغم خواست و اراده ي او تحميل مي كند. اين افراد به انحرافي بودن چنين انديشه ي وسوسه آميز خويش آگاهند و خود نيز از اين حالت انحرافي وسوسه ي خويش شكوه و گله نموده و احساس و اظهار رنج مي نمايند. وسواس با چنين مفهومي از ديدگاه روانشناسان يك حالت رواني قهري و جبري است كه به صورت يك انديشه مستبد و احساس سلطه گر و يا در چهره ي سوق و گرايش اجباري در قيام و اقدام به عمل معيني خود را نشان مي دهد.
روانشناسان در توصيف حالت بيماري كه با وسوسه درگير است مي گويند؛ افكار و خاطره هاي مستبدانه بر چنين بيمار حكومت مي كند كه همواره مانند سايه در تعقيب اوست و از او دست بر نمي دارد. و هر قدرهم بكوشد و يا بخواهد تا با عقل و منطق خويشتن را از اين حالت به دور نگه دارد قادر برآن نيست، زيرا وسوسه او را در محاصره قرار داده و عرصه را بر او تنگ مي كند و به هيچ وجه نمي تواند از آن رهايي يابد، هر چند كه خويشتن را بر نادرست بودن اين حالت قانع و راضي سازد.
بنابراين فردي كه دچار بيماري وسواس است روانش با نيروهاي خودآگاهي قهري و جبري درگير بوده و در محاصره ي آنها قرار دارد. از قبيل احساس كمبود و يا احساس خجالت و احساس گرايش قهري در قيام به جنبش خاص و يا به زبان آوردن تعابير نيشدار و زخم زبان به ديگران.
پيشوايان اسلامي به وسوسه از اين ديدگاه مي نگرند كه اين حالت بازده"حديث نفس" آرزوها و تخيلات در رابطه با شهوات و لذات مي باشد و حالت وسوسه به آتش غفلت و نسيان و فراموشي نسبت به حق تعالي دامن مي زند و شيطان نيز بر لهيب و شعله هاي آن مي افزايد و بدين طريق كه اعمال و رفتارش را خوش آيند جلوه مي دهد و پيوسته اين شعله را افروخته تر مي سازد و سرانجام فرد وسواس را در خطر گمراهي و سرشگستگي منحرف مي كند تا دست اندر كار زشت ترين و ناشايسته ترين اعمال گردد و دچار سقوط درآشوب هاي جنون آميز روحي و بيماري هاي سنگين تري شود.
اساس و ريشه ي وسوسه از نظر پيشوايان ديني عبارت از شيطان و نيرويي نامرئي است كه به درون آدمي راه مي يابد و او را به انديشه هاي نابخردانه سوق مي دهد. آنگاه كه آدمي از خدا ياد می كند و نيروي الهي را به قلب خود راه مي دهد شيطان و نيروي نامرئي بدخواه و بدانديش از دل او متواري و رانده مي شود. فرد وسواس مي تواند در دفع وسوسه هاي شيطاني و راندن انديشه هاي آشوب از خويشتن بكوشد يعني به مخالفت و گريز از او قيام نمايد، چون شيطان، دشمن و بدخواه انسان است چنانكه خداوند متعال او را بدين سان معرفي كرده است؛ مسلما شيطان دشمن شما است لذا او را به عنوان دشمن خويش بر شماريد.
شيطان با يحيي بن زكريا(ع)برخورد و يحيي به او گفت؛ طبايع و سرشت رواني آدميان را براي من گزارش كن. ابليس گفت؛انسان را مي توان به سه صنف و سه طبقه تقسيم كرد؛
-برخي از آنها همانند تو معصوم و مصون از لغزش و گناه و اشتباه هستند و كاري از دست من در مورد آنها ساخته نيست و من در خود نسبت به آنها احساس عجز و ناتواني مي كنم و قادر بر انحراف آنها نيستم.
-گروهي از مردم در دست ما همچون گوي در دست كودكان هستند كه به راحتي آنها را به بازي مي گيريم.
-پاره اي از افراد كه رده ي سوم را در اين طبقات سه گانه تشكيل مي دهند مردمي هستند كه ما به آنها روي مي آوريم تا آنجا كه آنها را فريب مي دهيم و به هدف خود در انحراف آنها نائل مي شويم.پس آنها بي درنگ دست اندركار استغفار و توبه مي گردند و نقشه ي فساد انگيز ما را خنثي مي سازند.ولي علي رغم آنكه ما در اغفال دائمي آنها موفق نيستيم ولي ازآنها نيز نوميد نمي گرديم و همواره به فريب دادن آنها ادامه مي دهيم.
نظر شما