به گزارش خبرنگار مهر، در نظام جمهوری اسلامی جای یک نهاد خالی است که تمام وقت به امور خانواده پرداخته و با تحقیق، پژوهش و برنامهریزی از بنیان خانواده به عنوان اصلیترین رکن اجتماع صیانت کند. طلاق زلزله خاموشی است که بنیان خانوادهها را زیر آوار میبرد و هیچ متولی به صورت کامل برای کنترل این معضل اجتماعی در قانون دیده نشده است. سبک زندگي (life style) در مطالعات فرهنگي به مجموعه ی رفتارها و الگوي کنشهاي هر فرد که معطوف به ابعاد هنجاري و معنايي زندگي اجتماعي است اطلاق ميشود. کشور ما ضمن برخورداري از جمعيتي جوان و جامعهاي در حال تغيير، نیازمند شناخت روزافزون مسائل در حال تغییر نسل جوان ايراني است.
با توجه به نقشي كه جوانان هر كشور در حيات و بالندگي آن ايفا ميكنند سرمايهگذاري در امر آموزش و تربيت صحیح و ورزش جسم و روح آنان ضرورتي اجتنابناپذير است. دورة جواني، دورة شكلگيري و قوام يافتن شخصيت فرد و هويت فرهنگي اوست. يكى از ابعاد پيشرفت با مفهوم اسلامى عبارت است از سبك زندگى كردن، رفتار اجتماعى، شيوهى زيستن اين يك بُعد مهم است؛ ما اگر از منظر معنويت نگاه كنيم، بايد به سبك زندگى اهميت دهيم؛ اگر به معنويت و رستگارى معنوى اعتقادى هم نداشته باشيم، براى زندگى راحت، زندگى برخوردار از امنيت رواني و اخلاقي، باز پرداختن به سبك زندگى مهم است. برای آنکه بیشتر از عملکرد دستگاه های متولی فرهنگی در استان و فعالیت آنها در آشنا کردن جوانان و خانواده ها با سبک زندگی ایرانی - اسلامی اطلاع پیدا کنیم با حجت الاسلام شکر الله زندوی مدیرکل تبلیغات اسلامی هرمزگان در این مورد به گفتگو نشستیم و از به عنوان اولین سئوال از او پرسیدیم، نظرتان را در مورد آثار فرهنگ در زندگی مردم را بیان بفرمائید؟
حجت الاسلام شکرالله زندوی: مقام معظم رهبری در رابطه با مسائل فرهنگی دغدغه هایی دارند که تاکنون به انحاء مختلف این دغدغه ها را به صورت هشدار و یا به صورت توصیه و رهنمون بیان کرده اند، رهبری بارها هشدار داده اند که ما در معرض یک تهاجم هستیم و بحث شبیخون و ناتوی فرهنگی را مطرح کردند. اینها بیانگر آن است که ایشان نسبت به فرهنگ ملی مذهبی ما دغدغه دارند. شاید در این مقاطع کمتر کسی متوجه بود که خطر تا این حد ما را تهدید می کند اما این واقعیتی بود که امروز ما در جامعه خودمان به صورت ملموس آثار آن را در زندگی مردم، جوانان و نوجوانان مشاهده می کنیم. فرهنگ هر ملتی هویت آن ملت است. اگر قرار باشد هویت ملتی از آنها گرفته شود به فرهنگ آن مردم تعرض و تهاجم می کنند.
اما راهکارهایی که مقام معظم رهبری برای مبارزه با این تهاجم مطرح فرمودند مطالب بسیار مهمی از جمله سبک زندگی مردم بود. اگر بخواهیم هویت خودمان که فرهنگ ماست حفظ شود باید به سبک زندگی اسلامی که مدنظر اسلام و شریعت هست برگردیم. آنها به خوبی راه و روش یک زندگی سالم را هم به صورت عملی و هم به صورت نظری ترسیم کرده اند. نتایج حاصله نیز بسیار مثبت بوده و کسانی که به این روش عمل کرده اند هم از نظر مادی و هم از نظر معنوی موفق بوده اند. سبک زندگی به معنای چگونه زندگی کردن و در نظر گرفتن ملاک و معیارهاست. معیار همان معیاری است که پیامبر گرامی اسلام و ائمه هدی داشته اند. همان معیاری که ما در زندگی اسلامی خودمان داشتیم و الان هم هنوز بخش هایی از آن را داریم که باید بقیه را هم تقویت کنیم.
نقش معماری غربی در تغییر سبک زندگی اسلامی
متأسفانه یکی از ترفندهایی که دشمن در این تهاجم گسترده علیه مردم بکار بسته است نشانه رفتن سبک زندگی مردم است. می خواهد شکل و شمایل زندگی مردم را طبق خواسته های خودش سوق دهد. به عنوان مثال همین آشپزخانه های اپن که امروزه مد شده است. این نوع سبک زندگی بیشتر متناسب با زندگی غربی است تا زندگی اسلامی. ما از نظر حجاب و رفتار پایبند و معتقد به اصول هایی هستیم خانم خانه نباید در معرض دید مردان نامحرم باشد اما این آشپزخانه ها به گونه ای طراحی و بر ما تحمیل شده که تمام این ارتباطات و روابط را خدشه دار می کند.
مهر: شما معتقدید که نوع معماری هم در زندگی ما تأثیر می گذارد؟
زندوی: بله. تمام اینها تأثیرگذار است. به نظر من وقتی تهاجم می آید، همراه با مقدمات و سازکارهایی است. ابتدا پیش زمینه هایش را آماده می کنند، بعد به تهاجم اصلی می پردازند. امروزه سبک و سیاق زندگی ما بیشتر غربی شده است. ساختمانها و آپارتمانهایی که اینگونه ساخته می شود، از نظر فرهنگی، هزاران تبعات منفی دارد و این ره آورد غرب است. ما می توانیم همین را بصورتی طراحی کنیم که مشکلات موجود در آپارتمان نشینی را نداشته باشد. ما در روایات داریم که اگر کسی دیوار و بام خانه اش را بلندتر از دیوار همسایه بسازد، به صورتی که بر خانه همسایه اش اشراف داشته باشد و بخواهد به خانه همسایه اش نگاه کند، اسلام می گوید می توان با او برخورد کرد، در حالی که امروزه این ساختمانهای مرتفع حریم و حرمی برای مردم نگذاشته اند. اینها روی زندگی مردم تاثیر گذار است. درست است که در قدیم نام و نشانی از پیوست فرهنگی، مانند امروز وجود نداشت، اما اگر تدارک مجموعه ای دیده می شد، این پیوست فرهنگی مدنظر قرار می گرفت. شما نمی توانید در قدیم مجموعه ای را پیدا کنید که در کنارش مسجد تدارک دیده نشده باشد.
مهر: بجز معماری چه عوامل دیگری در تغییر سبک زندگی ایرانیان تاثیر گذار است ؟
زندوی : پوشش، پوشش ها هم می تواند در روابط اجتماعی به صورت منفی یا مثبت تاثیر گذار باشد. امروزه ما آثار منفی پوشش ها را در جامعه می بینیم. مورد دیگری که در سبک زندگی مردم تاثیر دارد، فشارهایی است که به خانه و خانواده وارد می کنند.
مهر: به چه نوعی؟
زندوی: به اشکال مختلف. یکی به صورت بخش فیلم هایی که در آن سعی می کنند روابط بین زن و مرد را خدشه دار کنند. از طریق رسانه ها و پخش فیلم هایی که با عرف ما سازگاری ندارد و سعی می کنند به این روابط آسیب بزنند. راه دیگری که بلاخص در این چند ساله اخیر دنبال می کردند، بحث کنترل جمعیت و امثال اینها بود و متاسفانه هم به نوعی در کشور ما جا افتاد. موضوع دیگری که آنها سعی در خدشه دار کردن آن دارند، احترام در خانواده است. احترام پدر به فرزندان و فرزندان به پدر. احترام پایه و اساس یک زندگی خانوادگی است. با این همه تاکیدی که اسلام روی سبک زندگی در خانه و خانواده دارد، متاسفانه آنرا هم دارند خدشه دار می کنند. وقتی در مورد سبک زندگی حرف می زنیم، اخلاق و رفتار را نیز شامل می شود. صداقت، اساس روابط اجتماعی است. تعهدات اجتماعی اساس روابط است. جامعه ای که خواهان انضباط و سلامت اجتماعی است باید به تعهدات اجتماعی و قانون پایبند باشد. اعتماد، راستگویی، امانت داری که در اسلام خیلی به آنها تاکید شده، جزئی از اساس و روابط اجتماعی است. امانت داری جز مسائل اصولی است و حتی در رابطه با غیر مسلمانها نیز به آن سفارش شده است. پایه و اساس اجتماعی روی اینها بنیان گذاشته شده است.
مهر: با توجه به مهاجر پذیر بودن هرمزگان، این استان چقدر تحت تاثیر این تهاجمات فرهنگی و غربی بود و دستگاههای فرهنگی چه سازکارهای اصلاحی برای آن دارند؟
زندوی: تهدیدات کمتر و بیشتر همه جا هست. آیا تهدیدی که در استان هرمزگان بیشتر است مربوط به رسانه ها است؟ رسانه هایی که بر طبل تهاجم می کوبند از طریق فیلم ها و برنامه هایی که دارند سعی می کنند روابط ها را خدشه دار کنند، مکتب زندگی را عوض کنند. امروزه تهاجم به درون خانه ها راه پیدا کرده، از مدرسه و کوچه بازار گذشته، ممکن است بگویید خیلی از خانه ها هستند که از ماهواره استفاده نمی کنند، درست است اما استان ها که با یکدیگر در ارتباطند. دانش آموزی که در خانه شان ماهواره نیست، با دانش آموزی که ماهواره دارد در ارتباط است. ماهواره مثل شمشیر دولبه است، هم می توان از آن استفاده خوب کرد و هم می تواند جنبه منفی داشته باشد ما نباید تنها به جنبه منفی اش نگاه کنیم اما هدف دشمن امروزه القاء جنبه های منفی است.
مورد دیگری هم که بیشتر در استان ما وجود دارد، مهاجرپذیری آن است، فرهنگ های مختلفی که از اقصی نقاط کشور به اینجا می آیند. کسانیکه وارد استان می شوند ، فرهنگ و رفتار خودشان را در جامعه ما نشر می دهند. این نیز طبیعی و نمونه اش را هم زیاد داریم اینجا برای زیارت نمی آیند برای تفریح و خرید و فروش می آیند و بعضی ها هم متاسفانه رعایت مسائل شرعی را نمی کنند و این هم بر رفتار مردم و فضای عمومی تاثیر می گذارد.
مهر : معماری چقدر نقش دارد؟
زندوی: چند سال قبل بود در جلسه ای با عنوان حاشیه نشینی، معاون وزیر کشور آمده بود و در پی سامان دادن حاشیه نشینان شهری بودند. بحث مسکن مهر مطرح بود همین مسکن مهر را می توان به گونه ای دیگر برنامه ریزی کرد.
مهر: پیشنهاد شما چه در این مورد چه بود؟
زندوی : الان در یک زمین 300 متری هفت طبقه دو واحدی یعنی 14 واحد احداث می کنند. من طرح دادم که به جای ایجاد تعاونی محله ای، تعاونی فامیلی درست کنند. چون افراد یک فامیل از نظر فرهنگی و اجتماعی یک گونه اند و تبلیغاتی برای هم ندارند. می توانند بافت های فرسوده شهر را خریداری کرده و به صورت خانوادگی یا فامیلی ساخته شود، هم چهره شهر از این وضعیت در می آید و هم خیلی ها صاحبخانه می شوند، هم دولت نیاز به ایجاد امکانات جدید نداشت.
مهر: وضعیت پوشش را در استان هرمزگان چگونه می بینید؟
زندوی: در هرمزگان یک پوشش سنتی داریم که مردم هم به آن عادت کرده اند، اما این پوشش کم کم دارد عوض می شود و جای خود را به دو نوع پوشش می دهد. نوع اول متاسفانه پوشش مناسبی نیست و متاسفانه در جامعه به صورت مانتوهای تنگ دیده می شود. نوع دیگرش هم که چادری است و رعایت حدود شرعی را می کند و حالت موجه دارد. ما در استان هر دو نوع را مشاهده می کنیم. به نظر من کسانیکه بسیاری از مسایل را رعایت نمی کنند کسانی هستند که بصورت مهاجر یا مقطعی وارد هرمزگان شده اند اما خود مردم هرمزگان عمدتا متدین و مردم پایبندی هستند.
مهر: می بینیم که پوشش همین افراد که مهاجر و یا مقطعی وارد استان می شوند، روی پوشش مردم بومی دارد تاثیر می گذارد، چه راهکارهایی برای حل این مسئله دارید؟ دستگاه های فرهنگی، پوشش سنتی را تقویت کنند یا روی پوشش ملی زوم کنند؟ نقش دستگاه های فرهنگی در این زمینه چیست؟
زندویی: یکی از چیز هایی که برای حفظ اقوام، امروزه در کشور مطرح است، حفظ فرهنگ بومی آن منطقه است که امروزه اسمش را تقویت خرده فرهنگ ها می گذارند هرگاه اسلام در جایی نفوذ یا رخنه کرد با تمام فرهنگ مردم مبارزه نکرد بلکه با بخشی از آن فرهنگ که مشکل دار بود مبارزه کرد. امروزه هم نباید بگوییم مثلا این لباس بصورت مطلق خوب یا بد است باید جنبه های خویش را تقویت و جنبه های بدش را به مرور از بین ببریم فرهنگ سنتی مردم هم همینطور است بخش های بسیار خوبی دارد بخش های منفی هم دارد که باید آنرا به مثبت تبدیل کنیم. اما نقطه قوتی که امروزه در برابر تهاجمات وجود دارد پایبندی مردم به فرهنگ بومی خودشان است. این باید تقویت شود، هم زبان و لهجه و هم آداب و رسوم. زیرا همین هاست که در اجتماع موجب تقویت پایه های زندگی و روابط اجتماعی مردم است.
مهر: در 9 ماهه گذشته دستگاه های فرهنگی ما مثل سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه هنری و ارشاد در خصوص پوشش، آداب و رسوم، برنامه ای ارائه نکرده اند ضعف از کجاست؟
زندوی: من اعتقاد دارم مسائل فرهنگی، مسائل پیچیده ای است و تأثیرگذاری در مسائل فرهنگی تدریجی است. و به مرور بر زندگی مردم تأثیر می گذارد. دستگاه های فرهنگی در مسائل فرهنگی نمی توانند مصداق بدهند ما همیشه باید معیار را مطرح کنیم. مثلا در بحث آبزیان؛ شرع مقدس هیچ وقت نگفته که کدام ماهی را بخورید و کدام را نخورید. در مورد پوشش مردم هم نمی شود مصداق داد معیار داده می شود. اگر در زندگی مردم مصداق بدهیم به مرور زمان این مصداق شکسته می شود و گاهی اثر عکس میدهد.
مهر: بسترسازی که می توانند بکنند؟
زندوی: بسترسازی همین است، نه اینکه دستگاه های فرهنگی در این زمینه کار نکرده اند، کار شده است، دلیلش هم این است که با اینهمه تهاجماتی که شده اگر هنوز کمرمان زیربار این تهاجم خم نشده، دلیلش کارهایی است که همین دستگاه های فرهنگی کرده اند.
مهر: دستگاه های فرهنگی در استان چه کار کرده اند ؟
زندوی: ما اعتقادمان این است که هر چه جنبه های معنوی و اخلاقی در میان مردم تقویت شود جلوی بسیاری از آسیب های اجتماعی و بسیاری از هنجار شکنی ها و معضلاتی که ما اسمش را تهاجم می گذاریم، گرفته می شود، شما اگر به آمار و اعداد نگاه کنید می بینید که آمار جرائم در ماه مبارک رمضان کم می شود، دلیلش هم رویکرد مردم به مسائل معنوی است. وقتی ما این را به صورت علمی و عملی می بینیم، باید همین کار را انجام بدهیم. امروزه یکی از کارهای فرهنگی سازمان تبلیغات اسلامی، تقویت اعتقادات، باورها و اخلاق در جامعه است. خود دشمنان می گویند که تمام برنامه ریزی هایی که ما طی یکسال کرده ایم، با آمدن ماه محرم نقش بر آب می شود. چه چیزی در این مورد تاثیر داشته؟ آیا سینه زدن و حضور در مراسم ها یا آن موج عظیم تبلیغی که در کشور راه می افتد این تاثیر را دارد.
مهر: این که در طول سال یکسان کارهای فرهنگی تداوم داشته باشد چکار باید کرد؟
زندوی: حالا رسیدیم به سر اصل مطلب.رهبری فرمودند ما باید مهندسی فرهنگی را در کشورمان شکل بدهیم. اما مسئولان امر، کمتر به این نکات توجه کرده اند، یا توجه جدی نکرده اند. مهندسی فرهنگی یعنی اینکه در بحث فرهنگ باید همه ساز و کارها را دید. مثل یک ساختمان. چگونه نقشه اش تهیه می شود و تمام مصالحی که در این ساختمان لازم است تعیین و مشخص می شود، این هم همینطور است. باید اولویت بندی شود، جاهایی است که بیشتر باید کار کرد. در بحث خانه و خانواده من معتقدم که لازمه جامعه ما این است که امروزه یک روحانی، در خانه و خانواده باید باشد، طرح روحانی خانواده را باید اجرایی کنیم.
مثل پزشک خانواده، ولی او موفق نبود اما این می تواند موفق باشد، الان در دنیای غرب، برای گسترش فرهنگ خودشان، خصوصا مسیحیت، کلیساهای خانوادگی شکل می دهند. روی موضوع کلیسای خانوادگی دارند برنامه ریزی و کار می کنند، در رسانه هایشان تبلیغ می کنند. ما نیز باید به سمتی برنامه ریزی کنیم که هر خانواده با یک روحانی توانمند مرتبط باشد تا بتواند در زمینه های مختلف، مشاوره بگیرد . این خیلی تاثیر گذار است. اما نه به این سبک و به صورت رسمی اما بوده. روحانی یک مسجد در یک محله باید با مردم ارتباط داشته باشد. الان هم هست اما بیشتر ارتباط ها با اهالی مسجد است. باید این روابط را گسترش دهیم. چگونه در بحث کاروان صبح این ضرورت را درک کرده ایم. که برای انجام صحیح مناسک حج ، یک روحانی باید در کاروان باشد، اما برای یک آدم، از اول تا آخر عمرش و در طول زندگی اش، نباید یک روحانی در کنارش باشد؟
مهر : و راه دوم ؟
زندوی : راه دوم آموزش و پرورش است که نسل جوان و نوجوان ما را بi صورت انبوه در خود دارد. باید در هر مدرسه ای متناسب با شرایط آنجا، یک روحانی توانمند وجود داشته باشد. دوره دبستان و راهنمایی و دبیرستان، هر کدام بنا به شرایط سنی دانش آموزان، ویژگی های خود را دارند، بنابراین آن روحانی باید متناسب با آن ویژگی ها تربیت شده باشد. من این را جز, واجبات و ضرورت ها میدانم و به عقیده من ابن باید در کشور نهادینه شود.
جوانان با روحانیون بیگانه هستند/لزوم حضور روحانیون در مدارس
امروز بعد از سی سال احساس می شود جوان ما با روحانی بیگانه است، زیرا او را نمی شناسد، خیال می کند چیز جدابافته ای را می بیند. این شناخت باید ایجاد شود. در مدارس خیلی جای کار هست. برای نظام ما خیلی زشت است که بگویند دوره دبستان بچه ها سالم تر از راهنمایی و راهنمایی بیشتر از دبیرستان است. چرا باید تعهد دبستانی ها بیشتر از راهنمایی و راهنمایی بیشتر از دبیرستانی باشد؟ دلیلش اینست که ما خوب عمل نکرده ایم، با هم وقت و امکانات و اعتبار و سرمایه انسانی و لازم را نگذاشته ایم، اسلام چیزی کم ندارد، ما از لحاظ محتوا بسیار غنی هستیم، پس نتیجه می گیریم ما در روش ها و عملکردمان باید تجدید نظر کنیم.
مهر: در بحث شناخت جوانها از روحانیت صدا و سیما چقدر می تواند نقش داشته باشد؟
زندوی: صدا و سیما می تواند نقش خوبی داشته باشد. در میان رسانه ها، صدا و سیما باید برنامه های مهمتری برای عرضه داشته باشد. مثل این است که وارد یک پاساژ بشوید مطمئنا شما به سراغ مغازه ای خواهید رفت که اجناس آن از نظر قیمت، کیفیت و شکل ظاهری، جذابیت های لازم را داشته باشد. رسانه هم همینطور است. زمانی بود که تنها یک رسانه با مردم ارتباط داشت، رسانه ملی. امروز آنقدر تعدادشان زیاد شده که در همدیگر گم شده اند، اما رسانه ملی هنوز جایگاه خود را تا حدی حفظ کرده است. ما می توانیم خیلی از مسائل را از طریق رسانه ملی فرهنگ سازی و نهادینه کنیم. شما می بینید قبل از هر انتخاباتی، فرق هم نمی کند، تصور می کنید استقبال شاید ضعیف باشد، اما روز انتخابات می بینید که اینطور نیست، بر عکس تصور خیلی هم گسترده است، دلیلش چیست؟ دلیلش همان جند روز قبل از انتخابات است که صدا و سیما به انحاء مختلف بر طبل انتخابات کوبیده و با مصاحبه ها و جلسات و همایش ها و مناظره ها، مردم را به سوی یک هدف مشخص سوق داده. پس این رسانه اگر اگر بخواهد می تواند منتها باید برنامه ریزی شده باشد.
مهر: الان خیلی از کارشناسان فرهنگی یا علمای ما نسبت به محتوای سریال ها که عمده اش هم مبحث خیانت بین زن و مرد است ایراد دارند، این را چگونه می بینید؟
زندوی:ما دو نوع تبلیغ داریم، تبلیغ مستقیم و غیر مستقیم. همیشه می گویند تبلیغات غیر مستقیم در مشاغل بصری آثار بیشتری دارد. در برنامه های صدا و سیما هم لازم نیست که در صورت مشخص این خیانت ها نشان داده شود، نوع رفتاری که در فیلم هست باید این را القاء کند و آثار منفی اش را به مخاطب نشان دهد. متاسفانه برخی از فیلمسازان ما به خاطر جذب مخاطب، رعایت برخی از مسائل را نمی کنند، در عین حال نباید خدمات عزیزانی که در زمینه تولید فیلم چه در سینما و چه در تلویزیون حمایت فریادی می کنند نادیده گرفته شود. پایه و اساس فیلم از غرب آمده، ما باید آن را بومی سازی کرده و با فرهنگ خود منطبق کنیم. در اسلام حریم و حرم هایی داریم که معتقدیم باید حفظ شود. در بحث روابط خانوادگی، اگر طلاق عادی شود، قبح آن شکسته می شود. پیامبر اکرم فرمود طلاق از نظر شرعی اشکالی ندارد اما مبغوض است. وقتی در فیلمها طلاق دادن و از هم پاشیدن خانواده ای را آسان می کنیم، بدنبال آن نیز طلاق افزایش می یابد. به جای آن بیائیم بنیان خانواده را تقویت کنیم.
حتی اگر بین زن و شوهری به هم خورد، بهتر آن است که به جای محکمه با پا در میانی فامیل دو طرف، تصالح ایجاد کنیم. اینها ظرافت هایی است که در اسلام روی آن کار شده است، اما ما متاسفانه خیلی جاها این ها را نادیده می گیریم. شورای حل اختلاف که امروزه در محلات و غیره وجود دارد، خوب است، پس شورای حل اختلاف خانوادگی را هم داشته باشیم که مسائل و مشکلات زن و مرد، توسط افراد فامیل خودشان حل و فصل بشود و کار به جاهای باریک نکشد.
مهر: اگر بحث روحانی خانواده نهادینه شود، تصور نمی شود نیازی به شورای حل اختلاف خانواده و دادگاه بشود؟
زندوی: بله همین طور است.ر اه دیگری که من به آن اعتقاد دارم این است. ما امروزه طرحی در روستاها داریم به نام روحانی مستقر، یعنی در هر روستایی یک روحانی مستقر باشد. وظیفه برگزاری نماز جماعت مردم، ارشاد و هدایت مردم، ترویج و توسعه فرهنگ دین و حتی رفع اختلافات محلی را داشته باشد. باید برای هر روستا، یک روحانی متناسب با آنجا را تربیت کنیم و در تمام کشور گسترش دهیم. راه حل هم دارد. ما در هر روستایی دبستان، راهنمایی و دبیرستان داریم. هر کدام نیز چند نفر معلم دارند. که دروس خود را تدریس می کند، به جای معلم دینی، از همین روحانی مستقر استفاده شود. این کار را به راحتی می توان انجام داد. تقدس روحانی به جای خودش، وابسته نبودنش به جایی به جای خودش اما این روحانی در حد یک زندگی ابتدایی باید تامین بشود یا نه؟ به اندازه یک خدمت گذار مدرسه، بیشتر هم نمی خواهد، روحانی امروزه ما، کمتر از یک خدمت گذار مدرسه دریافت می کند.
نظر شما