به گزارش خبرنگار مهر، حسین فدایی دبیرکل جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی چندی پیش با حضور در خبرگزاری مهر ضمن بازدید از تحریریه به سوالات خبرنگاران این رسانه پیرامون ترسیم فضای سیاسی کشور،عملکرد دولت یازدهم،راههای ایجاد وحدت در جریان اصولگرایی، نقشه و راهبرد اصلاح طلبان برای انتخابات مجلس دهم , مذاکرات ژنو پاسخ داد.
همچنین با توجه به در پیش بودن سی و پنجمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی از دبیرکل ایثارگران در مورد استقلال به عنوان یکی از رکن های انقلاب اسلامی و سیاست های غلطی و یا غفلت هایی که موجب می شود این استقلال آسیب ببیند و یا خطرهایی که آن را تهدید می کند پرسیدیم.
بخش اول این مصاحبه که در مورد سی و پنجمین فجر استقلال است، در پی می آید:
استقلال منحصر به حفظ تمامیت ارضی نیست
*دغدغه ای که این روزها مطرح است از طرف جریانات انقلاب، مذهبی و دانشجویی عمدتا بحث استقلال طلبی است و این نگرانی وجود دارد که استقلال غفلت می شود اگر نکته ای در این زمنیه دارید بفرمائید و چرا شعار استقلال یکی از شعارهای محوری انقلاب بوده است؟
درآستانه انقلاب که شعار استقلال توسط حضرت امام(ره)و مردم مطرح شد آیا کشوری وجود داشت که می خواست به ایران حمله کند؟ آیا ما تعرض بیگانگان را به خاک و آب کشور داشتیم؟ البته استقلال حفظ تمامیت ارضی هست اما منحصر به حفظ تمامیت ارضی نیست.
شعار استقلال مردم هم به لحاظ آب و خاک ما بود و هم به لحاظ سیاسی، اقتصادی و فرهنگی. استقلال یعنی عدم استیلای بیگانگان بر شئون این ملت است. ما نمی خواستیم استیلای بیگانگان در فرهنگ،مذهب، اقتصاد، سیاست و بر آب و خاکمان باشد.
قطعا یکی از شئون مهم استقلال، استقلال اقتصادی است. عده ای امروز اینگونه تحلیل می کنند چون تبادلات و ارتباطات در دنیا تسهیل شده است ما باید بتوانیم بهترین بهره برداری را در حوزه اقتصاد داشته باشیم و لذا لزومی ندارد کالایی که گران تمام می شود را خودمان تولید کنیم. بنابراین در بازار دنیا می گردیم با قیمت ارزان کالای مورد نظر را پیدا می کنیم و به داخل کشور می آوریم و در ازای آن کالایی که ارزش اقتصادی در صحنه بین الملل دارد را تولید و بعد صادر می کنیم.
ما می گوییم این فکر غلط است. ممکن است این سیاست در دنیای غرب و کشورهای اروپایی که با یکدیگر مناسبات خاص دارند جواب دهد ولی در کشور ما جواب نمی دهد. این تفکر یعنی زدن بنبان های اقتصاد کشور و معامله گرانه برخورد کردن با زیربناهای اقتصادی. با این روش هیچگاه زیر ساخت های اقتصادی سامان نمی گیرد. چراکه ما دشمن داریم و دشمن هم برای واردات و هم صادرات ما برنامه دارد. دشمن به گونه ای تصمیم می گیرد که به منافع ملی ما آسیب بزند و یا حداقل تامین منافع خودش را اصل می گیرد.بنابراین این روش در کشور ما جواب نمیدهد.
یعنی دشمنان هم در ورود کالاهای قاچاق به کشور ما نهایت برنامه ریزی را می کند و هم نسبت به کالایی که ما تولید کردیم برنامه ریزی می کند که کسی از ما خریداری نکند. بنابراین از دو ناحیه به ما ضربه می زند.
دعواهای سیاسی موجب کمرنگ شدن شعارهای اصلی انقلاب شده است
*به نظر شما چالش محوری ما در حوزه استقلال نظام در سالهای آتی و دهه پیشرفت و عدالت چسیت؟
استقلال تک وجهی نیست؛ شعاراستقلال ملت ایران جامع بود و شامل همه حوزه ها حتی حوزه مدیریتی کشور ، مسائل نظامی و علمی کشور می شد.
نمی توانیم بگوییم مستقل هستیم ولی درعلم وابستگی داشته باشیم. نمی توانیم بگوییم وابسته نیستیم ولی در حوزه مدیریتی کشور ناکارآمد باشیم. شاید تعجب آمیز باشد که ربط بین مدیریت کارآمد با استقلال در چیست؟ برای اینکه مطلب را برسانم یک مثال می زنم. یکی از ماموران سازمان سیا ماموریتی در کشوری که فکرمی کنم یوگوسلاوی بود پیدا می کند. مسئولیت این فرد این بوده که کاری کند مدیران بی کفایت یا ناکارآمد در آن کشور بکار گرفته شوند. چراکه بکارگیری مدیران ضعیف منجر به بروز آسیب به نظام آن کشور می شود و این در راستای اهداف آمریکایی ها بود .
حالا اگر ما در داخل کشور مدیری داشته باشیم که این مدیر روحیه جهادی نداشته و مدیریت جهادی را بلد نباشد، از توان و ظرفیت لازم برخوردار نباشد و از سلامت نفس و پاکی دست و پاکی چشم برخوردار نباشد وقتی می آید در نظام اجرایی مسئولیت می گیرد این آدم ضعیف و ناتوان آرام آرام فعالیتش منجر به بی اعتمادی مردم می شود و این بی اعتمادی آسیب سنگینی به کشور می زند. بنابراین به کارگیری عناصر و مدیران لایق و شایسته و کارآمد پیوند شفافی با استقلال دارد.
استقلال در حوزه علم بروز قدرت ملی است. وقتی کشوری دارای توانایی علمی بشود، این ظرفیت علمی منجر به ابتکار و خلاقیت در حوزه های مختلف می شود که درآمد اقتصادی هم می تواند برای کشور داشته باشد. علاوه برآن نیز استقلال علمی ظرفیت تمدن سازی دارد.
لذا استقلال بسیار بحث مهمی است و دامنه بسیار وسیعی دارد . اتفاقا ملت ایران شعار اصلی و مادرخود را که استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی است به درستی انتخاب کرده است. اما متاسفانه دعواها و کش و قوس های سیاسی آنقدر مشغولیت ایجاد کرده که ظرفیت ها را درگیر خودش کرده و توجه به مسائل اصلی و شعارهای اصلی کشور کمتر شده است.
این رسالت رسانه های ماست که به آن پیزدازند و رابطه اش را با زندگی ملموس و محسوس مردم نشان دهند. یعنی اگر ما نتوانیم ارتباط آزادی، استقلال، عدالت و مردمسالاری را با زندگی جاری مردم نشان دهیم در واقع حق این ملت و انقلاب را ادا نکرده ایم.
به حاشیه راندن شدن بزرگترین خطری است که استقلال را تهدید می کند
*مهمترین خطر و تهدید استقلال کشور را در چه حوزه ای می دانید؟
شاید مهمترین خطر این است که شعاراستقلال را به فراموشی بسپاریم. یعنی کمرنگ شدن این باور و اعتقاد مهمترین خطر است ؛ چراکه وقتی این شعار به باور تبدیل شد آثار بیرونی، پویا و سازنده دارد. اما اگر از روی غفلت،یا جهل و یا از روی فشار کارهای اجرایی و سیاسی، این شعار به حاشیه رانده شده و کمرنگ شود این بزرگترین آسیب و خطر است.
نباید بگذاریم شعارهای اصلی و مادر انقلاب که من به آن می گویم "اصول و محکمات انقلاب" کمرنگ شود. ما باید در این زمینه تلاش کنیم تا آنرا به یک فرهنگ و مطالبه عمومی تبدیل کنیم. یعنی استقلال طلبی، مطالبه عامه ملت ایران شود. همه مردم باید پیوند رابطه کار، شغل و درس را با استقلال درک کنند و در زندگی اثر آن را احساس کنند.
از طرفی هم باید استقلال منشاء ارزیابی شود. یعنی بحث استقلال به عنوان یک شاخص ارزیابی برای دولت ها، مجلس ها، قوای مختلف و مدیران قرار بگیرد. یعنی اگر کسی مدیریت اجرایی را به دست می گیرد باید استقلال تبدیل به شاخص ارزیابی آن مدیر شود. بطور مثال کسی چندسال مسئولیت داشته باید ارزیابی شود که در این مدت خدمت چه میزان توانسته است روند عمومی کشور را از وابستگی و استیلای بیگانگان نجات دهد و چقدر توانسته دو گام به جلو پیش رود. بنابراین به نظر من استقلال منشاء ارزیابی بسیار خوبی است.
اصلاح طلبی واقعی را در این می دانم که مدیران اجرایی از سرتاپای امور اجرایی، روش ها و سیستم ها را بازنگری و از منظر استقلال به آن نگاه کنند.اگر انرژی روشنفکران، متخصصین، کارشناسان، نخبگان، مراکز علمی و رسانه ها بسیج شوند و همین شعار را عمل کنند می بینیم بعد از 5 سال دستاورد عظیمی برای کشور به دست می آید.
روزی که می خواستیم در جنگ در دوران دفاع مقدس بجنگیم اسلحه ژ-3 هم نداشتیم. البته در انبارها بود اما بنی صدر به ما نمی داد. بچه های انقلاب تصمیم گرفتند که نیازمندی های جنگ را خودشان بر طرف کنند و امروز صاحب قدرت موشک بالستیک هستیم و این اراده نیاز کشور را برطرف کرد.
اگر در حوزه ساده ترین مساله مثلاً گندم، که رزق و روزی ملت است یک اراده جدی وجود داشت ما نباید امروز جزء وارد کنندگان گندم باشیم.
ملت ایران باید بتواند روی پای خودش بایستد و تحت تاثیر فشارهای اقتصادی، سیاسی و جوسازی های نظام سلطه قرار نگیرد و اگر مزاحمتی هم ایجاد کردند، مزاحمت آنان باعث نشود که در زندگی عادی شان آسیبی ایجاد شود.البته کارهای خوب زیادی شده است اما آیا بیشتر از این هم می توانستیم انجام دهیم؟ و هنوز هم می توانیم کارهای بزرگ انجام دهیم.
اگر باور به استقلال ، آثار این باور و عملیاتی شدن این باور به یک مطالبه عمومی تبدیل شود دستاورد بسیار زیادی برای کشور خواهد داشت. البته آن چه که تا به امروز نیز به این درجه از پیشرفت رسیده ایم به دلیل اعتقاد به اصول انقلاب است ولی جای بسیار زیادی دار و باید این شعار را عمق بخشیم.
به استقلال اقتصادی نمره قبولی نمی دهم
* اگر بخواهیم به استقلال بر اساس آرمان هایی که مدنظر انقلاب بوده است نمره بدهیم شما به استقلال در حوزه های مختلف فرهنگی، سیاسی، علمی و اقتصادی در این 35 سال عمر انقلاب چه نمره ای خواهید داد؟
کمترین نمره را به استقلال اقتصادی می دهم و نمره قبولی هم نمی دهم. در حوزه اقتصادی بعضی جاها احساس شرمندگی می کنم .کشور ما یک پیشینیه پرافتخاری دارد. بنابراین ما نباید امروز نگران تحریم اقتصادی باشیم و نباید تحریم ها برای ما مساله ای باشد و یا اینکه نباید مشکل اشتغال برای جوانان داشته باشیم. اشتغال جوانان، بیکاری، تورم، درآمد ملی کشور و ... در این زمینه ها نیاز به یک آسیب شناسی دقیق داریم.
من بسیار فرمایشات مقام معظم رهبری را حکیمانه می دانم که راهبرد اقتصاد مقاومتی، جهاد اقتصادی و اقتصاد پویا را مطرح می کنند و این شعارها از یک عمق تحقیق، دقت و بصیرت برخوردار است. راهکار رهایی از مشکلات کشورو استقلال اقتصادی همین است و اگر کسی غیر از این مسیر را رود به بیراهه رفته است یعنی راه اصلاح اقتصاد رفع آسیبهای داخلی است که با راهبرد اقتصاد مقاومتی امکان پذیر است باید اقتصاد را از درون اصلاح کنیم.
مبنای اداره کشور تفکرات معمار انقلاب است و لاغیر
*عقبه فکری دولت در حوزه های مختلف چند چهره خاص هستند مثلا در بحث سیاست داخلی می شود از آقای سریع القلم نام برد، در سیاست خارجی ناصر هادیان و در اقتصاد هم آقای نیلی. این افراد گرایشات فکری شان در مورد استقلال مشخص است. مثلا آقای مسعود نیلی کتاب برنامه چهارم خیلی واضح نظرشان آمده و آقای سریع القلم هم در مقالاتش اصل استقلال را نفی می کند. شما از این زاویه احساس خطر نمی کنید.
اگر مدیری این ظرفیت را داشته باشد که از نظر صاحب نظران مختلف استفاده کند و آنها را به کار گیرد حتماً اگر فکر آن نخبه و صاحب نظر با اصول انقلاب مغایرت داشته باشد این خوب است یعنی درمقام مشورت نظرات مختلف لحاظ شود ولی اگر آن فکر مبنا قرار گیرد آن مدیر منحرف است و تردیدی در این نداریم. فکر امام خمینی(ره) و اندیشه رهبری مبنای اداره کشور است، نه فکر افرادی که اصلاً امام و رهبری و اصول انقلاب را قبول ندارند. ما نمی خواهیم آنها را طرد کنیم؛ بلکه قطعا اگر تفکرات مثبتی داشته باشند از آن استفاده می کنیم.
محور اداره کشور نباید جز معمار انقلاب باشد و عقلانیت هم ایجاب می کند که بنا را بر اساس زیربنا و زیرساختی که معماری شده و معماری که داشته شکل دهیم. چراکه اگر در مقاطعی آسیبی هم داشتیم آسیب های ما ناشی از زاویه گرفتن با اندیشه های امام و رهبری بوده است.
آقای روحانی فکر امام و رهبری را باور دارد و می خواهد بر اساس دیدگاه آنان کشور را اداره کند بنابراین در این زمینه نگرانی وجود ندارد و ما نیز با تمام ظرفیت ایشان را کمک می کنیم.
در مورد به کارگیری این نیروها تصور من این است که رئیس جمهور می خواهد از طیف های مختلف استفاده کند نه اینکه آن تفکر را مبنا قرار دهد و این دو روش با یکدیگر متفاوت است. اگر روزی احساس شود که مبنای اداره کشور می خواهد افکار افرادی باشد که آن افکار مغایر با افکار امام و رهبری است احساس وظیفه دیگری خواهیم داشت و نگاهمان تغییر می کند.
نظر شما