به گزارش خبرنگار مهر، در این کتاب فقط به آثار داستانی مصطفی مستور پرداخته شده است. به جز مطلب نخستین کتاب، باقی مطالب هر فصل، براساس نام خانوادگی پدیدآورندگان، درج شدهاند و برای رعایت حجم کتاب، برای هر کتاب مستور، تنها دو یا سه نقد برای چاپ در این کتاب، به استثنای «روی ماه خداوند را ببوس» که هم خودش و هم نقدهایش سهم بیشتری دارند، در نظر گرفته شده است.
دستمایه اولیه کتاب پیش رو، بر مبنای گردآوردن مطالب منتشرشده در سایت مصطفی مستور و همچنین جستوجو در وبسایت «کتابخانه ملی و مرکز اسناد جمهوری اسلامی ایران»، سایتهای نمامتن از شرکت ایلا نرمافزار، نورمگز و نمایه کتابخانههای عمومی کشور در کنار وبسایت بانک اطلاعاتی جهاد دانشگاهی آماده شده است. سپس با کنار هم گذاشتن آثار مبتنی بر مدح و ذم صرف، سیمایی از وضعیت کلی هر کتاب و نقدهایش فراهم آمده است. گردآورنده کتاب میگوید پس از این دانستم درباره «روی ماه خداوند را ببوس» با کثرت نقد و در باب دیگر کارهای مستور با فقر و کمبود نقد روبرو هستیم. چارهای که سادات شریفی برای این مشکل اندیشیده، سفارش نقد بوده است.
این کتاب دارای دو بخش اصلی است. بخش اول، نقد 9 کتاب مستور و بخش دوم هم بررسیهای کلی است. بخش اول کتاب به ترتیب کتابها مرتب شده و شامل این عناوین است: «کتاب نخست: عشق روی پیادهرو»، «کتاب دوم: روی ماه خداوند را ببوس»، «کتاب سوم: چند روایت معتبر»، «کتاب چهارم: من دانای کل هستم»، «کتاب پنجم: استخوان خوک و دستهای جذامی»، «کتاب ششم: حکایت عشقی بیقاف، بیشین، بینقطه»، «کتاب هفتم: من گنجشک نیستم»، «کتاب هشتم: تهران در بعد از ظهر» و «کتاب نهم: دویدن در میدان تاریک مین».
امیرعلی نجومیان، فتحالله بینیاز، شهرنوش پارسیپور، احمد غلامی، جمیله دارالشفایی، مصطفی گرجی، بلقیس سلیمانی، مریم حسینیان، منوچهر جوکار، مرادحسین عباسپور، لادن دارا، عظیم جباره، مهدی یزدانیخرم، فضلالله یاری، ساناز مجرد، غلامرضا خاکی، کیارنگ علایی و فرشید ساداتشریفی افرادی هستند که مقالاتشان درباره 9 کتاب مذکور در بخش اول کتاب «سعی بر مدار اندوه» چاپ شده است.
بخش دوم کتاب هم شامل مطالبی به مهدی ربی، فرشید ساداتشریفی، فریبا طیبی، کریم فیضی، آرش مشفقی و زری نعیمی است.
در قسمتی از این کتاب میخوانیم:
به قول باختین، ابژه مستقیم فهمیدن همانا سخن است؛ سخنی که بیان میدارد میتوان با لمس یک جسم به جسمانیت روح چنگ زد و احساس آرامش نمود. (مغولها، 44) میتوان با ساییدن پیشانی بر آنچه میستاییم، از خداوند غفران طلبید. (مغولها، 47) چگونه از دست دادن عشق و انگیزه زندگی و الهامبخش هنر یک هنرمند، دنیای پیش روی وی را تیره و تار و موجبات مرگش را فراهم کند؟ «باز وقتی که عینک نداشته باشد چیزها را مات و موجدار دید. آنقدر به صندوق پستی زل زد تا صندوق تار شد و عینک هنوز بود، آنجا، روی چشم امیر و انگار که نبود.» ( و ما اریک ما مریم؟، 60)
پدیدارشناسی یک اثر از سویی دیگر میباید ویژگی همدلانه داشته باشد. برای همدلی کردن با یک اثر باید با آن همافق شد. هر یک از ما در یک افق زندگی میکند. افقها درجات فهم وجودی (به اصطلاح هایدگر) هستند. ما همافق میشویم بدین معنا که نسبتهای وجودی ما با هم تشابه پیدا میکند، نسبتهایی که من با وجود برقرار کردهام با نسبتهایی که دیگری برقرار کرده تشابه مییابد. اگر این شباهت وجود نداشته باشد، من و دیگری اساسا هم افق نمیشویم، و اگر همافق نشویم همسخنی برقرار نمیشود. اگر هنر در احساس و تجربه هنری آدمی قرار دارد، پس همدلی طریقی است برای نفوذ به اثر هنری و تجربه مجدد آن که به طور مثال «چگونه بچههای فقیر محلهای در پایین شهر با اطلاق اسامی آنچه همواره در حسرتش بودند به اجسام اطرافشان، دنیای دوستداشتنیتری برای خود ساختند و با اطلاق اسامی آنچه بدشان میآمد به چیزهایی که دوستشان نداشتند انزجار خود را بیان میکردند.» (ملکه الیزابت)
این کتاب با 397 صفحه، شمارگان هزار نسخه و قیمت 19 هزار تومان منتشر شده است.
نظر شما