۱۸ بهمن ۱۳۹۲، ۱۱:۵۹

نشست با کارگردان و تهیه‌کننده «میهمان داریم»-1

انتخاب میهمان فیلم با مردم است/ از منظر اجتماعی میهمان رهبر انقلاب هستند

انتخاب میهمان فیلم با مردم است/ از منظر اجتماعی میهمان رهبر انقلاب هستند

در نشست با محمدمهدی عسگرپور و منوچهر محمدی نویسنده، کارگردان و تهیه‌کننده فیلم «میهمان داریم» ضمن صحبت درباره محتوا و ساختار فیلم به این پرسش که «میهمان این خانواده شهید کیست» از منظرهای مختلف پاسخ داده شد.

خبرگزاری مهر ـ گروه فرهنگ و هنر: فیلم «میهمان داریم» جدیدترین ساخته محمدمهدی عسگرپور که در بخش سودای سیمرغ سی و دومین جشنواره بین المللی فیلم فجر حضور دارد در کنار پرداختن به زندگی یک زوج کهنسال که والدین سه شهید و یک پسر جانباز هستند، سعی دارد در لایه‌های زیرین خود به مساله سبک زندگی و ارزش‌هایی که در طول زمان و در گره خوردن زندگی ایرانی با مدرنیته دچار تغییر و تحول شده است، بپردازد.

«میهمان داریم» روایتگر پدر و مادر پیری است که سه فرزندشان شهید شده‌ و آنها تصمیم می‌گیرند تنها پسرشان که جانباز هم هست از آسایشگاه اعصاب و روان به خانه منتقل کنند. خبر آمدن یک مهمان گرانقدر، کار‌های زمین مانده و دلشوره پذیرایی، دغدغه‌های پیش روی آنهاست که روایت فیلم را پیش می‌برد.

در این فیلم که از محصولات حوزه هنری است پرویز پرستویی، آهو خردمند، بهروز شعیبی، سهیلا گلستانی، معصومه قاسمی‌پور، مهدی صادقی و محمد صادقی به ایفای نقش پرداخته‌اند.

به مناسبت نمایش این فیلم در ششمین روز جشنواره فیلم فجر با محمدمهدی عسگرپور کارگردان و منوچهر محمدی تهیه‌کننده این اثر سینمایی به گفتگو نشسته‌ایم که بخش نخست این نشست را از نظر می‌گذرانید:

* گویا ایده اولیه این فیلم از آقای منوچهر محمدی بوده است؛ ایده‌ای که پایه‌های آن از اول هم بر مساله دفاع مقدس و خانواده شهدا و جانبازان استوار بوده است.

عسگرپور: ماه رمضان سال گذشته در افطاری انجمن سینمای دفاع مقدس آقای محمدی صحبت‌های اولیه‌ای برای ساخت این فیلم سینمایی با من داشت. او طرح چند صفحه‌ای را به من داد و همانجا درباره کلیات طرح با هم به تفاهم رسیدیم و ایده اصلی کار را پسندیدم. پس از آن جلسات ما شکل گرفت و در مجموعه جلساتی که با هم گذاشتیم به مرور طرح گسترده‌تر شد.

موضوع فیلم ابتدا در حد ایده و طرح بود و در ادامه راه احساس کردم بهتر است از یک فیلمنامه‌نویس استفاده کنیم از همین رو با تعدادی فیلمنامه‌نویس که هم من و هم منوچهر محمدی قبلا با آنها کار کرده بودیم، صحبت شد و آنها طرح را خواندند ولی با هیچ کدام به نتیجه‌ نرسیدیم. آنها ایده را می‌پسندیدند ولی معتقد بودند این فیلمنامه ابتدا و انتهای خوبی دارد اما ممکن است از میانه داستان رها شود و در نهایت می‌گفتند که از این ایده فیلمنامه در نمی‌آید.

چندماه از این ماجرا گذشت و همچنان فیلمنامه‌نویس نداشتیم اما در این مدت ایده را گسترش می‌دادیم و در نهایت به اتفاق آقای محمدی به این نتیجه رسیدیم که فیلمنامه را خودم بنویسم و پس از آن نوشتن فیلمنامه آغاز شد و هر چند سکانسی که می‌نوشتم با آقای محمدی مطرح می‌کردم و آنجا به موافقت اصولی می‌رسیدیم و سپس سکانس های بعدی نوشته می‌شد و اینگونه جلو رفتیم تا نگارش فیلمنامه تمام شد.

خلاصه اینکه از زمان شروع نگارش فیلمنامه تا پایان کار سه تا چهار ماه طول کشید. البته در این مسیر انتخاب بازیگران و لوکیشن هم مطرح بود به ویژه مساله انتخاب بازیگر؛ چون انتخاب بازیگر برای این کار خیلی سخت بود.

زمانی که طرح را به پرویز پرستویی ارائه کردم طرح را پسندید و برای حضور در این فیلم موافقت کرد و خیلی سریع به گروه اضافه شد و حتی در طول کار هم ایده‌های خود را مطرح می‌کرد. پس از آن به تدریج بازیگران دیگر هم به مجموع کار اضافه شدند و وارد مرحله تولید شدیم.

* اشاره کردید ایده‌ اصلی در چند صفحه‌ به شما رسید که در نهایت فیلمنامه را از روی آن نوشتید. هسته مرکزی ایده چه بود و چقدر تا اجرا دچار تغییر شد؟

محمدی: همانطور که آقای عسگرپور گفت طرح اولیه فیلم «میهمان داریم» در حد 6 صفحه بود و هسته اصلی طرح همان روایتی است که در حال حاضر ما در فیلم می‌بینیم. اصل داستان درباره زن و شوهر میانسالی است که سه فرزندشان شهید شده و فرزند چهارم هم جانباز است و حال قرار است برای آنها مهمانی از راه برسد، اما خانه‌ای که در آن سکونت دارند به دلیل مشکلات طبیعی و کهولت سن ساختمان، آسیب‌های جدی دیده و این پیرمرد و پیرزن توان و حوصله رسیدگی به این ساختمان را ندارند.

برای فراهم کردن شرایط پذیرایی از مهمان، لازم بود که این ساختمان سر و سامان بگیرد و برای این تغییر باید فرزندان شهید به کمک پدر و مادر بیایند که اتفاقا دشوارترین بخش ماجرا همین نقطه بود چراکه باید به گونه ای کار می کردیم تا اثری باورپذیر و قابل قبول از آب در آید. در واقع حضور فرزندان شهیدشان باید به گونه ای بود تا طی فرآیندی فیلم را شبیه فیلم‌های ماورایی نکند و از واقعیت دور نشود. ما می‌خواستیم قصه یک خانواده‌ کنار یکدیگر را نشان دهیم و این بخش دشوارترین بخش ماجرا بود.

زمانی که آقای عسگرپور نوشتن فیلمنامه را شروع کرد، احساس کردیم هسته مرکزی فیلمنامه از آب درآمده و باقی کار مربوط به ریزه‌کاری‌ها و ظرافت‌ها است که با اضافه شدن بازیگران و بعد هم دیگر عوامل آنها هم در تبدیل ایده اولیه و فیلمنامه به تصویر به ما کمک کردند.

ولی از اول می‌دانستیم که باید یک ساختمان دو طبقه با یک معماری خاص داشته باشیم و در طول فیلم هیچ‌گاه به طبقه دوم آن نرویم. در طول فیلم هم به نظر می‌رسد در این طبقه اتفاق‌هایی می‌افتد که از چشم مخاطب دور است. همچنین آرام آرام مخاطب درمی‌یابد که در این خانه آدم‌های دیگری هم حضور دارند و رابطه اینها، رابطه خیلی طبیعی، قابل لمس و قابل فهمی است.

* «میهمان داریم» تا زمان اضافه شدن سه فرزند شهید به داستان ساختاری رئال دارد ولی با اضافه شدن این سه شخصیت اولین لایه از تعلیق به فیلم تزریق می‌شود که در ادامه با جلوتر رفتن داستان بارها جهانی که داستان در آن روایت می‌شود، ذهن مخاطب را به چالش می‌کشد. صحنه‌‌ای چون بیدار شدن پرویز پرستویی و نگرانی‌اش از ماندن در دنیایی بدون همسر و فرزندانش، دیالوگ آهو خردمند مبنی بر اینکه می‌خواهد با فرزندانش به جای دیگری برود و همسرش را تنها بگذارد و یا بهروز شعیبی که از برادران شهیدش می‌خواهد که او را با خود ببرند اتفاقاتی هستند که لایه‌های تعلیق داستان را از جهت جهانی که داستان در آن می‌گذرد، پیچیده‌تر می‌کنند. نگران درنیامدن این پیچ‌های روایت در اجرای تصویری نبودید؟

عسگرپور: این نگرانی وجود داشت به همین دلیل اصرار داشتیم از یک فیلمنامه‌نویس استفاده کنیم تا فکر سومی هم در میان باشد. در واقع احساس نیاز به وجود فیلمنامه‌نویسی غیر از خود من، حاصل همین نگرانی بود و این نگرانی ادامه پیدا کرد.

جالب است بدانید در طرح اولیه پسر جانباز نبود و به تدریج این شخصیت اضافه شد که این شخصیت بار اجتماعی خاص خودش را به همراه داشت.

از ابتدا هم معلوم بود که تنه اصلی داستان که شامل ارتباط پدر و مادر با فرزندانی که از یک محیط دیگر به داستان آمده‌اند و یا شاید به گفته شما اینها به محیط داستانی آنها اضافه شده‌اند، می‌تواند بی‌نهایت معادله ایجاد کند و دیگر شما از هر زاویه‌ای می‌توانید به موضوع نگاه کنید و داستان آن را پیش ببرید؛ یک شکلش این است که مخاطب کاملا با داستانی ماورایی روبه‌رو باشد و یا تصور کنیم این پیرمرد و پیرزن از دنیا رفته و در جای دیگری با فرزندانشان ملاقات می‌کنند و یا موارد دیگر.

در واقع انواع و اقسام شکل‌ها را می‌توانستیم به وجود آوریم اما آنچه خطرناک بود جمع کردن انواع مختلف روایت‌ها بود که در اینجور مواقع هم غالبا هیچ‌کدام از انها درست از کار درنمی‌آید.

پیدا کردن این فرمول درست برای رسیدن به فیلم «میهمان داریم» کمی سخت بود. اما کار دشوارتر ایجاد فضای دوست داشتنی بین شخصیت‌های فیلم بود تا بتوانیم تجربه یک و نیم روزه خوبی از زندگی آنها داشته باشیم و نشان دهیم این خانواده وقتی کنار هم قرار می‌گیرند چگونه انرژی‌هایشان بر هم افزوده و تبدیل به یک اتفاق بزرگ می‌شود.

خیلی‌ها می‌گفتند این همان تنه اصلی داستان است که می‌توانست تنها مبتنی بر ماجراها و یا حس و حال و اتمسفر کار باشد که من سعی کردم ترکیبی از این دو را در کار نشان دهم.

* ولی احساس می‌کنم خودتان به ایجاد این اتمسفر بیشتر علاقه‌مند بودید تا تمرکز بر ماجراها.

عسگرپور: طبیعتا. به خاطر اینکه برای ایجاد ماجراها باید المان‌هایی بیرون از این شخصیت‌ها را وارد خانه آنها می‌کردیم. اگر قرار بود فقط در محدوده خود آنها ماجراها شکل بگیرد با همین نسخه فعلی فیلم رو به رو می‌شویم ولی اگر قرار بود اگر قرار بود مراقب همین شرایط هم نباشیم آنگاه ممکن بود دارد برای حفظ شرایط به دیالوگ‌گویی متوسل شویم تا کاراکترها بیشتر درباره اتفاق‌هایی که در خانه رخ می دهد صحبت کنند و همین مسئله ممکن بود باعث طولانی شدن فیلم و خستگی مخاطب شود از همین رو تاکید اصلی بر فضاسازی و دوری از پرگویی بوده است.

به همین دلیل تاکید اصلی من بر ایجاد همان اتمسفر بود.

* اشاره کردید که شیوه روایت فیلم به گونه‌ای است که می‌توانست بی‌نهایت معادله‌ پیش روی بیننده بگذارد که اتفاقا داشتن همه آنها در کنار هم بسیار خطرناک بود؛ چراکه فیلم را به اثری مخدوش تبدیل می‌کرد. من ولی معتقدم در حال حاضر هم فیلم شما معادله‌ای چندمجهوله است که در فرم درگیر همین تعلیق‌های چندلایه شده است؛ گرچه شما کاملا از لحاظ تکنیکی از پس این بخش کار برآمده‌اید. شاید به همین دلیل هم ما را یاد نمونه هالیوودی آن یعنی فیلم «دیگران» ساخته آلخاندور آمنابار می‌اندازد.

محمدی: به نظر من فیلم «میهمان داریم» اثر تازه‌ای در سینمای ایران است زیرا برای اولین بار حضور مرگ را نه به عنوان یک عامل تلخ و آزاردهنده بلکه به عنوان یک عامل شیرین در آن احساس می‌کنیم.

تجربه مرگ و دست و پنجه نرم کردن با این مفهوم در فیلم به شکل استعاره نشان داده شده است و این استعاره ها با ویرانی خانه به مثابه مرگ ساختمان، یا مرگ افراد و در ادامه مرگ ارزش‌ها، باورها و خیلی پدیده های دیگر گره می‌خورد و همه این موارد در لایه‌های فیلم قابل مشاهده است. ضمن اینکه در خلال روایت یک داستان طبیعی و عادی، تجربه مرگ به عنوان یک عنصر که ممزوج با زندگی است و اساسا از همان بدو تولد حاضر است و غایب نیست؛ نشان داده می‌شود.

این حضور مداوم می‌تواند روی کنش‌ها و رفتارها، برخوردها و دیدگاه‌های ما تاثیر بگذارد در واقع مرگ را در «میهمان داریم» به عنوان یک عامل تذکردهنده و نه به عنوان یک عنصر تلخ بلکه شیرین می‌بینیم.

* ولی سوال من درباره شکسته شدن مرزهای بین جهان قبل و بعد از مرگ در این فیلم است.

عسگرپور: یکی از باورها که قطعا تنها مختص آیین و مذهب ما نیست و در همه دنیا آن را می‌بینیم و همواره در تاریخ بشریت مورد سوال بوده، این است که حد و مرز بین این دنیا و هرآنچه بیرون از این دنیا وجود دارد، چیست؟ ما در فرهنگ خودمان و بر اساس آموزه‌های دینی‌مان می‌گوییم بعد از این دنیا به برزخ وارد می‌شویم و بعد جهان دیگری شورع می‌شود.

این که این مرز کجاست و اینکه ما با یک انقطاع قطعی در عبور از این عرصه به عرصه دیگر مواجه می‌شویم، برای بعضی‌ها ممکن است با کشف شهود در همین دنیا هم به دست آید. به هر حال روایتی از این مساله با توجه به آموزه های دینی خودمان برای من مهم بود.

درباره این تعلیق‌ها هم باید بگویم من قصد نداشتم بیننده را گول بزنم یا چیزی را به تعویق بیندازم تا تعلیق ایجاد کنم، اتفاقا من اصرار داشتم که مرز این دنیا با دنیای پس ازمرگ را جدا از هم نبینیم؛ چراکه دنیای پس از مرگ به قدری به این دنیا نزدیک است که ممکن است در هم دیزالو شود. شما در مورد مادر و پدر گفتید این امر در مورد رضا هم صدق می‌کند و حتی رضا هم همین طور است؛ یعنی هر کدام می‌خواهند همسفر کسانی شوند که فکر می‌کنند این سفر را قبلا رفته‌اند.

البته از نظر ظاهری ممکن است بیننده فکر کند منظور یک شهری است که بچه ها از آنجا آمده اند و اینها هم می خواهد با آنها بروند و این می تواند یک جای خوش آب و هوا باشد و یا عرصه ای باشد که برای کسانی که می خواهند این مسیر را بروند، دوست داشتنی است.

به هرحال تلفیق اینکه چطور این عرصه ها و این جهان محسوس را با آن چیزی که ممکن است نتوانیم لمسش کنیم ولی ممکن است گاهی آن را بفهمیم، سخت بود. اینکه چطور این جریان‌ها را در هم تلفیق کنیم خود به خود پیچش‌هایی در فیلم به وجود می‌آورد.

* و حالا اگر با این جهان‌بینی به فیلم و فیلمنامه نگاه کنیم جایگاه مهمانی که قرار است به این خانه وارد شود، چیست؟ درباره فیلم شما از چند ما پیش این حرف‌ها مطرح شد که مهمانی که قرار است برای این خانه بیاید می‌تواند مقام معظم رهبری باشد. با دیدن فیلم و اینکه سه شهید برای آمدن این میهمان خانه را آب و جارو می‌کنند، این برداشت تقویت می‌شود. شما هم داستان را در پایان به‌گونه‌ای بسته‌اید که این برداشت را رد نمی کند.

عسگرپور: آقای محمدی شما بفرمایید. قرار بود سوالات سخت را شما جواب دهید.

محمدی: اتفاقا قسمت‌های آسانش را قرار بود من جواب دهم.

عسگرپور: به نظرم کمی بستگی به این دارد که این نوع فیلم و این نگاه را در چه محدوده‌ای بررسی و تفسیر کنیم. گاهی ما یک نگاه اجتماعی روز مساله اصلی‌مان است که در این صورت باید تمام اجزای فیلم را هم در همان محدوده تعریف کنیم، تاریخ و زمان مشخص داشته باشیم و تحلیل اجتماعی روز را هم به کار ببریم.

اما گاهی درست است که ما با اجزای ملموس روز جامعه سر و کار داریم اما به یک فضای عمومی تر و کلی تر هم می‌خواهیم اشاره کنیم و اینگونه نیست که فقط یک مساله اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و یا اقتصادی مدنظرمان باشد و می‌خواهیم به یک موضوع که در هر جای دنیا هم می تواند شکل بگیرد و فقط برای ما نباشد، اشاره کنیم. آنجا دیگر باید ما کاری کنیم که ذهن مخاطب به مفاهیم بزرگتری هم ارجاع پیدا کند.

البته به صورت طبیعی در کشور ما همان طور که گفتید موقعیت‌های اینچنینی مخصوصا با تعریف‌هایی که ما از دیدارهای رهبری با خانواده های شهدا و جانبازان شنیدیم، همین برداشت حضور مقام معظم رهبری را مورد تایید قرار می‌دهد. خیلی از دیدارهای رهبری با خانواده شهدا و جانبازان بدون هیچ نوع تبلیغات و رسانه‌ای شدن انجام می شود و خیلی از خانواده های شهدا این توفیق را داشته‌اند که میزبان رهبری در منازل خودشان باشند بدون این که ما از این مسایل خبردار شویم.

و اما از زاویه دیگر می‌توان قائل به این شد که اتفاقاتی رخ دهد که از یک زاویه به معجزه تعبیر شوند. از این اتفاقات هم در زندگی خانواده شهدا و کسانی که با معارف اینچنینی پیوند دارند، زیاد رخ می‌دهد و اصلا چیز پیچیده و عجیبی نیست و اگر بگردیم نمونه‌های زیادی پیدا می کنیم. گرچه معادلات اجتماعی و شرایط زندگی ما طوری شده است که دیگر این مسایل را سخت باور می‌کنیم.

اگر امروز بشنویم شهیدی به خواب مادرش آمده و گفته چیزی بر سینه‌ام فشار می‌آورد و آنگاه نبش قبر کرده و ببینند سنگ شکسته و روی سینه اش افتاده است؛ گرچه هنوز عده ای باور می کنند اما بازهم اما و اگرهایی دارد در حالی که من با این اتفاق عینا در زمان جنگ روبه رو شدم ولی آن زمان همه می پذیرفتند و چپ و راست و بالا و پایین نداشت و حتی کسانی که آنجا حضور نداشتند هم می پذیرفتند. در حال حاضر فضا کمی دگرگون شده است.

ما اگر بخواهیم تحلیل اجتماعی روز از فیلم استخراج کنیم جای خالی این علامت سوال که «میهمان کیست» به نظر من از سوی مخاطب با توجه به دریافت های اجتماعی که دارد پر می‌شود و من نباید اصرار کنم که بگویم مهمان کیست، زیرا ممکن است دیگر معادلات فیلم تحت تاثیر این موضوع قرار بگیرد آنگاه یک چیزهایی باید باشد و یک چیزهایی نباید باشد.

من برای آنکه در این محدوده گیر نیفتم و داستان روال طبیعی خودش را برود باید ارجاع بدهم به خود فیلم. به نظرم بخش عمده‌ای از مخاطبان ما تکلیفشان را معلوم می‌کنند که بله از نظر ما همانطور که شما گفتید مقام معظم رهبری باشد و کسان دیگری ارجاع دیگری داشته باشند که این دیگر به ذهن خودشان برمی‌گردد و من هرقدر اصرار کنم که نه این مهمان آن که شما فکر کردید نیست، ممکن است سوالات جدیدتری برای آنها پیش آورد. برای همین این موضوع کمی باز است.

ادامه دارد...

کد خبر 2230612

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha