اسد عابدینی یکی از مربیان پایه فوتبال ضمن بیان مطلب فوق به خبرنگار مهر گفت: فوتبال ایران تا رده سنی زیر 14 سال در سطح جهان جزو مدعیان است. به عبارتی در رده نونهالان و پایین تر شناخته شده ایم وقتی به رده سنی زیر 16 سال یا همان نوجوانان میرسیم در آسیا مدعی هستیم. در همین رده نوجوانان در مسابقات جهانی فقط می توانیم از دور مقدماتی به مرحله بعد صعود کرده و بعد با جام خداحافظی میکنیم.
وی افزود: به سن زیر 18 سال یا همان رده جوانان که پا می گذاریم در آسیا هم مدعی جدی نیستیم بعد از این گروه نوبت میرسد به رده امید که بیش از 40 سال است در انتظار ورود به بازی های المپک هستیم و در رده بزرگسالان نیز همه چیز معلوم است. صعود و موفقیت ما در اکثر مواقع در گرو شانس و بخت و اقبال است. شکست و حذف تیم امید به عراق و باخت بزرگسالان به لبنان، ازبکستان و تساوی با قطر در آزادی نمونه های از این نتایج دور از ذهن است.
مدیر تیم های پایه باشگاه نفت با طرح این سئوال که مگر این بازیکنان همان نونهالان و توجوانان دیروز نیستند؟ اظهار داشت: آیا از خود پرسیده اید که چرا هرچه سن بازیکنان ما از نونهالی به بالاتر میرود نتایج ضعیف تر میشود؟ چه اتفاقی می افتد که با افزایش سن نفرات نتایج بد تر میشود و دلایل این ناکامی ها کجاست، ریشه مشکلات کجاست؟ و چرا حضور لژیونرها در تیم ملی آسانتر از بازیکنان داخلی است؟
عابدینی در مورد دلایل این ضعف عمده در فوتبال ایران گفت: دلایل مختلفی را می توان برای این ضعف ها عنوان داشت که عمده ترین آن را باید ضعف در آموزش عنوان کنیم. البته نتیجه گرایی به جای برنامه ریزی وآینده نگری، نوع آموزش در فوتبال ایران، روابط غیرمنطقی حاکم برفوتبال، کم توجهی به فوتبال درآموزش پرورش، اطلاعات اندک خانواده ها از نقش ورزش درسلامت فرزند خود وجامعه، استفاده ی ابزاری از ورزش، عدم اعتقاد راسخ به فواید ورزش، مشکلات اقتصادی خانواده ها، توجه اندک به استعدادیابی وپرورش نخبه ها، نوع برگزاری مسابقات، اتفاقات غیرورزشی چون صغرسن و دوپینگ، کمیت به جای کیفیت در آموزش، نگاه اقتصادی و درآمدزایی در آموزش و نظارت اندک بر مدارس فوتبال عمده ترین مشکلات این بخش می باشد.
این کارشناس فوتبال در بخش دیگری از سخنان خود گفت: فوتبال ما در بحث آموزش با مشکلات عدیده ای روبروست بازیکن 7 تا 14 سال در کشور ما با نبوغ و استعداد ذاتی خودش بازی میکند و در این بخش نه زیاد به پول نیاز است، نه آموزش میخواهد و نه به عوامل جانبی نیاز دارد. در واقع جایی که باید استعداد کشف شود وبرای پرورش آن اقدام گردد همین جاست .
عابدینی افزود: وقتی سن بازیکن از 13 ، 14 سالگی میگذرد شناخت نسبی از جامعه بدست می آورد، وارد مرحله جدیدی از زندگی خود میشود، والدین هم برای پیشرفت وی دست بکار میشوند و اقدامات غیرفوتبالی شروع میشود و چون فرد مستعد به جایی وصل نیست از چرخه پیشرفت خارج شده و به جای این استعداد نخبه فردی ناز پرورده و کم استعداد به غلط عضو تیم میشود حتی پدری به خاطر فرزندش امتیاز یک رده را میخرد تا پسرش بازی کند و حال بازیکن مستعدی که خانوادهاش برای نان شب خود محتاج است چطورمیتواند با این وضع دوام بیاورد وچطور میتواند رقابت کند؟
وی با اشاره به حضور معدود مربیان زجر کشیده اظهار داشت: این دست مربیان که بواسطه همین نابرابری ها کمترین بهره را از استعداد خود برده اند تلاش زیادی برای شکستن این تبعیض دارند و اگر چنین نبود وضع از همین هم که هست خیلی بدتر میشد. با بررسی سرگذشت بزرگان نامی فوتبال دنیا چون "اوزه بیو" ،"پله" ، "مارادونا" ، "زیدان" ، گواردیولا" ، مسی و ... متوجه میشویم که نخبه ها جزء قشر ضعیف جامعه بوده اند.
مدیر تیم هایی پایه نفت با نقل قولی از طلای سیاه فوتبال که می گوید "کفش ما پا برهنه ها شماره ندارد" افزود: همین جمله گویای بسیاری از واقعیت هاست. حتی بزرگان نامی فوتبال کشور خودمان هم متعلق به قشر متوسط وضعیف جامعه می باشند و نازپرورده هایی که با رابطه و به ناحق وارد این فوتبال شده بودند خیلی زود به ورطه نابودی رفتند و فراموش شدند و فقط سرمایه کشور بیهوده به هدر رفت. پس بهتر است راهی بیابیم تا بازیکن مستعد و نخبهای که با دستفروشی، گلفروشی، سبزی فروشی و دوره گردی در ساعات گرم تابستان و سرمای سرد زمستان کارمیکند تا هم کمک خرج خانواده باشد و هم ساعتی فوتبال بازی کند ناشناخته نماند و از این استعداد به بهترین شکل ممکن استفاده شود.
وی در پایان گفت: اگر بدانیم که ازهر 3 پسر آلمانی یک نفر در باشگاه فوتبال بازی میکند و هنوز هم پشتوانه مالی در زمینه جوانان بر عهده دولت است آنگاه متوجه میشویم چرا صنعت فوتبال آلمان در جهان سرامد است چرا آلمانها همیشه جزو مدعیان جدی فوتبال دنیا هستند و چرا ما با اینهمه استعداد همیشه اندر خم یک کوچه ایم؟
نظر شما