حجت الاسلام دکتر مسعود آذربایجانی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه در ارزیابی نقاط قوت و ضعف فرهنگ دینی جامعه ایران به خبرنگار مهر گفت: قبل از ارزیابی باید تعریف درستی از فرهنگ دینی ارائه کنیم. فرهنگ دینی مجموعه باورها، ارزشها، رفتارها و آداب و رسومی است که در ارتباط با مسائل دینی در مردم رسوخ پیدا کرده و نهادینه شده است. بخشی از دینداری که در فرهنگ جامعه رسوخ کرده را می توان فرهنگ دینی خواند حالا در میان این مجموعه البته وقتی به فرهنگ خودمان برگردیم یک بخشی از آن جدی تر است و بخشی از آن ضعف دارد و تحقیقات میدانی و مشاهدات خودمان این مسئله را تأیید می کند.
وی افزود: یکی از نقاط قوت فرهنگ دینی جامعه ما در حوزه مناسک است که تقریبا جزو فرهنگ دینی ماست نماز، روزه داری، توجه به حج، سوگواری برای ائمه و... جزو فرهنگ دینی ما است که در جامعه ما برجسته است. نکته بعدی بحث باورهاست. اعتقادات مردم هم بالجمله اینطور است مثل اعتقاد به ائمه معصومین(ع)، اعتقاد به قرآن و... که می توان از جمله نقاط قوت فرهنگ دینی جامعه آن را برشمرد. اما به نظرم یکی از نقاط ضعف فرهنگ دینی جامعه ما در ارزشهای اخلاقی است و ضرورت دارد این بخش هم در حوزه اجتماعی و هم خانوادگی و فردی تقویت شود. اگر بخواهیم از نقاط قوت فرهنگ دینی خود مثل مناسک استفاده کنیم، می توانیم آن را بر اساس الگوهایی که هست از طریق آن به ارتقا ارزشها و باورها در جامعه کمک کنیم.
این پژوهشگر در پاسخ به این سؤال که چرا در برخی از مواقع بین اعتقاد و رفتار مردم گسست می بینیم و کمتر رفتارهای متناسب با باورهای دینی را مشاهده می کنیم؟ گفت: این مسئله چند علت دارد، یکی اینکه مردم آن باورهای خود را از کجا می گیرند؟ جز عده قلیلی از فرهیختگان که باورهای خود را از منابع اصلی می گیرند، عمده مردم باورهای خود را از الگوهایی که به عنوان افراد متدین می شناسند، اخذ می کنند اعم از روحانیون و علما و یا سردمداران جامعه که مردم آنها را به عنوان رهبران و الگوهای خود می شمارند، اگر کوچکترین خلأ و کاستی و لغزشی در آنها ببینند، به شدت جامعه دچار مشکل می شود و خود به خود آن گسست بین عمل و باور ایجاد می شود. با اینکه فرد اصل را پذیرفته اما وقتی می بیند آنهایی که انتظار بالاتری در رفتار صحیح اخلاقی و دینی از آنها می رود، دچار دوگانگی رفتاری و اعتقادی هستند، در این فضا جامعه دچار لغزش می شود که به لحاظ روان شناسی به آن ناهماهنگی شناختی می گوییم. در این نظریه ناهماهنگی شناختی ذهن انسان نمی تواند به مانند خارپشت هر کدام از گزاره های ذهنی را به یک سمتی حرکت دهد بلکه باید ذهن انسان منسجم باشد
حجت الاسلام آذربایجانی تأکید کرد: لذا وقتی فرد می بیند آنهایی که در اوج دینداری هستند؛ ملتزم نیستند، دچار تناقض می شود و در این تناقضات معمولا افراد نمی توانند این تحلیل را به قول امیرالمؤمنین(ع) داشته باشند که " اعرف الحق تعرف اهله" اول حق را بشناسید بعد اهل اش را بشناسید". بلکه می آید دین خود را از اهل حق و سردمداران می گیرد و با این تناقضی که به وجود می آید اصل دینداری اش دچار خدشه می شود.
وی افزود: عامل دیگر بحث اقتصاد روانی است، یعنی مردم به دنبال این هستند منافع خود را از کوتاهترین راهها به دست آورند. وقتی جامعه به گونه ای هدایت و تعبیر شده باشد که مردم می توانند با راه خلاف و غیرمنطقی منافع شان را تأمین کنند، رفتارها با باورهای دینی ناهماهنگی پیدا می کند و جامعه دچار بی اخلاقی می گردد. متأسفانه در جامعه ما این مشکل وجود دارد یعنی زمینه های مساعد خلاف در مسائل اقتصادی وجود دارد. به ویژه اینکه در سالهای اخیر نمونه های فربه در این زمینه داشتیم که مدیران برخی نهادها با اختلاس و کلاهبرداری و... در کاهش بروز و ظهور فرهنگ دینی مردم تأثیرگذار بوده اند.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه در پایان یادآو رشد: عامل دیگری که موجب این مسئله می شود کوتاهی خود مبلغین و روحانیون است که من نیز جزو این گروه هستم و این مسئله هم تذکری برای بنده خواهد بود که تبلیغات دینی ما به زبان روز نبوده تا قوانین دینداری را در زندگی نشان دهد. گاهی دینداری را در تعارض با خواسته ها و غرائز مردم نشان داده ایم و گاهی دینداری را بسیار صعب و مشکل نشان داده ایم و مردم از آن فرار می کنند و به قول امیرالمؤمنین(ع) دین را به مانند یک پوستین وارونه ترسناک جلوه می دهیم. حضرت می فرمایند: اسلام را گاهی به مانند پوستین وارونه جلوه می دهند. وقتی اصل دینداری و تبلیغ اسلام درست نباشد و به صورت محبوب و دوست داشتنی ارائه نشود یکی از عواملی است که در کاهش بروز رفتارهای دینی نقش خواهد داشت. برای همین می بینیم که بسیاری از مردم باورهای دینی را دارند اما در عمل ملتزم به آن نیستند چون خلاف آن گفته ها را از الگوهایی که برای خود در نظر گرفته اند می بینند.
نظر شما