۲۹ فروردین ۱۳۹۳، ۱۱:۳۲

«یکصد منظومه‌ عاشقانه‌ فارسی» به بازار نشر آمد

«یکصد منظومه‌ عاشقانه‌ فارسی» به بازار نشر آمد

کتاب «یکصد منظومه عاشقانه فارسی» به قلم و کوشش حسن ذوالفقاری توسط نشر چرخ منتشر و راهی بازار نشر شد.

به گزارش خبرنگار مهر،  شعر غنایی یکی از انواع چهارگانه ادبی و یکی از شایع‌ترین گونه‌های شعر غنایی نیز، منظومه عاشقانه است. این کتاب حاوی معرفی و تحلیل 100 منظومه مستقل عاشقانه و نظایر هر کدام از آن‌هاست. آثاری که در این کتاب معرفی می‌شوند، سهم مهمی از ادبیات غنایی و همچنین سهم زیادی از ادبیات داستانی فارسی را به خود اختصاص داده‌اند. به این ترتیب منظومه‌های عاشقانه ادب رسمی و منظومه‌های شبه‌قاره هند و همچنین افسانه‌های منظوم ادبیات شفاهی فارسی در این کتاب معرفی و تشریح خواهند شد.

در ابتدای کتاب «یکصد منظومه‌ی عاشقانه‌ی فارسی» مقدمه‌ای درج شده است که درباره موضوعاتی چون ادبیات غنایی فارسی، سیر تاریخی، ریخت‌شناسی، انواع ویژگی‌ها، بن‌مایه‌ها و تعداد منظومه‌ها هستند. در این مقدمه، ساختار روایی منظومه‌ها و خویش‌کاری آن‌ها بر اساس نظریه پراپ، مشخص شده است. در متن کتاب هم، هر منظومه در قالب مدخلی مستقل معرفی شده و هر مدخل شامل خلاصه‌ای از داستان، معرفی منظومه و ارزش‌های سبک آن اثر است.

پیش از رسیدن به بخش مربوط به 100 منظومه مورد نظر، بعد از مقدمه، مطالبی با عنوان «منظومه عاشقانه»، «سیر تاریخی منظومه‌های عاشقانه»، «مشخصات منظومه‌های عاشقانه»، «طبقه‌بندی منظومه‌های عاشقانه»، «ویژگی‌های داستان‌های عاشقانه از منظر عناصر داستانی»، «بن‌مایه‌های منظومه‌های عاشقانه» و «ریخت‌شناسی داستان‌های عاشقانه»، 7 بخش و 103 صفحه از این کتاب را به خود اختصاص داده‌اند. به عنوان مثال،‌ این مطلب در بخش «مشخصات منظومه‌های عاشقانه» توضیح داده شده که اغلب داستان‌های عاشقانه در قالب مثنوی سروده شده‌اند.

در قسمتی از این کتاب می‌خوانیم:

به روایت بستان‌العارفین، آصف بن برخیا، به سلیمان(ع) می‌گوید که می‌تواند تخت بلقیس را در چشم برهم زدنی نزد او آورد. سلیمان(ع) از او می‌خواهد که این کار را بکند. آصف، خداوند حی و قیوم را می‌خواند. سلیمان(ع) چون نگاه می‌کند می‌بیند زمین شکافته شده و تخت بیرون آمده است.

غزالی هدایای بلقیس را دو خشت طلا می‌داند:

وقتی بلقیس تصمیم می‌گیرد هدیه‌ای برای سلیمان بفرستد باد به سلیمان خبر می‌آورد که فرستادگان بلقیس، یک خشت طلا و یک خشت نقره هدیه‌ آورده‌اند. سلیمان دستور می‌دهد که تمام میدان را با خشت‌های طلا و نقره پر کنند و فقط جای دو خشت را خالی بگذارند. وقتی فرستادگان بلقیس از راه می‌رسند و چنین منظره‌ای را می‌بینند با خود می‌گویند که شاید مردم فکر کنند این دو خشت را از این جا دزدیده‌ایم، پس هدیه‌شان را در جای خالی می‌گذارند. سلیمان، آنان را به اسلام دعوت می‌کند.

در تفسیر حدائق است که در مجلس سلیمان(ع) هر یک از امرا هدیه‌ای می‌آورند. ناگاه، مورچه‌ای پای ملخی می‌آورد. حضرت، آن را به خزانه‌دار می‌سپارد تا به خزانه برد. بر او خرده می‌گیرند که آن همه هدیه ارزشمند بلقیس را قبول نکردی، چگونه است که پای ملخی را قبول می‌کنی؟ سلیمان(ع) پاسخ می‌دهد: «تا عالمیان بدانند که ما را از درویشان عاری نیست و خزانه‌های ما به هدیه‌ی ثروتمندان حاجتی ندارد.»

این کتاب با هزار و 265 صفحه،‌ شمارگان 750 نسخه و قیمت 55 هزار تومان توسط نشر چرخ منتشر شده است.

کد خبر 2272784

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha