به گزارش خبرنگار مهر، «غولها نوک کوه غرغرو، دور از چشم آدمهای پایین کوه زندگی میکنند. اما همه آنها بزرگ نیستند. «مانکل غارنشین» آنقدر کوچک است که همه به او او میخندند. او که از این موضوع خسته شده، تصمیم میگیرد سراغ کوتولههایی برود که میگویند شبیه آنهاست. اما چیزی را کشف میکند که واقعا شگفتانگیز است...
«مانکل غارنشین» نوشته ژانت فاکسلی با ترجمه پروین جلوهنژاد است. نویسنده که اواخر جنگ جهانی دوم در لستر انگلستان به دنیا آمده است. نویسنده در ابتدای کتاب و در معرفی خود آورده:«آن وقتها پدرم در هندوستان زندگی میکرد و من تا دوسالگی او را ندیده بودم. بعد از آن به انگلستان آمد و در بانک مشغول به کار شد. او هر دو سه سال یکبار از شهری به شهر دیگر منتقل میشد و ما را هم با خودش میبرد. به این ترتیب من پنج مدرسه عوض کردم تا وارد دانشگاه نیوکاسل شدم. زبان آلمانی و فرانسوی آموختم و چند سال در آلمان زندگی کردم. وقتی به انگلستان برگشتم، ازدواج کردم و صاحب دو فرزند شدم.
وقتی خیلی جوان بودم قصه میگفتم اما آنها را نمینوشتم. در مدرسه معلمها میخواستند برای بچهها قصه بگویم. وقتی بچههایم کوچک بودند داستان مینوشتم اما آنها را جایی چاپ نکردم. کتابهایی که تاکنون چاپ کردهام سری داستانهای مانکل غارنشین و افسانههای تابستانی است.
نویسنده «مانکل غارنشین»، پیش از اینکه داستان را آغاز کند، مامان، بابا، خواهر و برادر مانکل را به خوانندهاش معرفی کرده. پدر مانکل شکارچی و مادرش آشپز خوبی است که حلیم قارچش حرف ندارد.
در داستان مانکل غارنشین، همه چیز ساده و روان روایت میشود. ترجمه هم به کمک متن میآید تا با خواننده ایرانی خود بیشتر و بهتر ارتباط برقرار کند. استیو ولز با تصاویر سیاه و سفید خود، غولهای این داستان را که تفاوت چندانی با من و تو ندارند تصویر کرده است.
«مانکل غارنشین» نوشته ژانت فاکسلی با ترجمه پروین جلوهنژاد را انتشارات پیدایش با رعایت حق انحصاری نشر در 2000 نسخه و به بهای 10 هزار تومان منتشر کرده است.
نظر شما