۱۱ تیر ۱۳۹۳، ۱۵:۵۳

دیده شدن «مگره و زن بلندبالا» در کتابفروشی‌ها

دیده شدن «مگره و زن بلندبالا» در کتابفروشی‌ها

رمان «مگره و زن بلندبالا» نوشته ژرژ سیمنون با ترجمه آگاهی به عنوان یکی از کتاب‌های جدید مجموعه کارآگاهی نقاب توسط موسسه انتشاراتی جهان کتاب منتشر و راهی بازار نشر شد.

به گزارش خبرنگار مهر، این کتاب به عنوان چهل و سومین کتاب مجموعه کتاب‌های پلیسی و کارآگاهی نقاب به چاپ می‌رسد. این رمان اثری از ژرژ سیمنون خالق شخصیت داستانی ماندگار سربازرس مگره است. در این رمان زنی از آشنایان قدیمی سربازرس مگره به دیدنش می‌آید؛ ارنستین بلندبالا که سال‌ها پیش،‌ سربازرس یک بار او را بازداشت کرده بود. او حالا با نام خانم ژوسیوم با سربازرس ملاقات می‌کند تا از شوهرش آلفرد و احتمال وقوع یک قتل بگوید.

آلفرد ژوسیوم آن‌طور که در اداره پلیس پاریس معروف بود، آلفرد محزون یا آلفرد گاوصندوق‌ها نامیده می‌‌شود و دزد باسابقه‌ای است که به خاطر تخصص‌اش در سرقت گاوصندوق‌های پیشرفته، در روزنامه‌ها و مطبوعات شهرتی به هم زده است. آلفرد مردی لاغراندام و غمگین با چشمانی نگران است که به رغم مهارتش در گشودن قفل گاوصندوق‌هایی که زمان خودش آن‌ها را نصب کرده بود، بسیار بدشانس است و اغلب چیزی به دست نمی‌آورد.

در داستان «مگره و زن بلند‌بالا» آلفرد پس از ورود به خانه بزرگی که مطب یک دندانپزشک هم هست، در حال باز کردن یک گاوصندوق، جسد خون‌آلود زنی را می‌بیند. آلفرد از ترس متهم شدن به قتل، متواری و پنهان می‌‌شود. همسرش که از ماجرا باخبر شده، به دیدار سربازرس مگره می‌رود. بازرسان آگاهی با استفاده از فهرست خریداران گاوصندوق‌های مارک پلانشار، خانه‌ای را که آلفرد وارد آن شده بود،‌ پیدا می‌کنند اما نه جسدی پیدا می‌کنند و نه نشانی از وقوع قتل.

سربازرس با ورود به خانه مورد نظر وارد زندگی گیوم سِر دندان‌پزشک 50 ساله و مادر پیر و مقتدرش می‌‌شود و به بررسی ویژگی‌های شخصیتی آن‌ها می‌پردازد. رفته رفته چهره فرد سومی هم در این خانه آشکار می‌شود؛ ماریا همسر هلندی گیوم...

این رمان در 9 فصل نوشته شده است. در قسمتی از این کتاب می‌خوانیم:

در این مجموعه همه‌ چیز یافت می‌شد، از جمله فیش‌های مطب دندانپزشک و نیز گواهی فوت شوهر زن سالخورده و همچنین گواهی فوت عروس‌اش که در کمدی قدیمی در اتاق خواب وی یافته بودند. یک کت و شلوار هم بود که ژانویه روی آستین آن پارگی مختصری دیده بود. گیوم ادعا می‌کرد ده روزی می‌شود که این لباس را نپوشیده است. ماموران در میان صندوق‌های قدیمی، جعبه، میز و صندلی‌هایی با پایه‌های معیوب که چون به کاری نمی‌آمد به آن‌جا منتقل شده بود، دست و پا می‌زدند.

در گوشه‌ای یک صندلی بچه، با مدلی قدیمی، با گلوله‌های رنگی کوچکی در دو طرف میز جلوی آن و نیز یک اسب چوبی بی‌یال و دُم، دیده می‌‌شد. در ساعت صرف ناهار، کار را متوقف نکردند. نوبت به نوبت ماموران برای صرف لقمه‌ای از خانه خارج شدند و موئر به ساندویچی که عکاس برایش آورده بود، اکتفا کرد. طرف‌های ساعت دو، از تلفن دفتر کار دندانپزشک به مگره اطلاع دادند که پاکت نسبتا ضخیمی با هواپیما از هلند رسیده است. او دستور داد آن را باز کنند. پاکت حاوی نامه‌های ماریا به زبان هلندی بود.

- یک مترجم پیدا کنید که دست به کار بشه.

- این جا؟

آره. و تا خودم نرسیدم اداره رو ترک نکنه.

واکنش گیوم سِر عوض نشده بود. او آن‌ها را تعقیب می‌کرد و رفتار و کارشان را زیر نظر داشت، ولی حتی لحظه‌ای هم دلواپس به نظر نرسید. او به نحو بخصوصی به مگره نگاه می‌کرد و می‌شد فهمید که از نظر او، دیگران به حساب نمی‌آمدند...

این کتاب با 168 صفحه، شمارگان هزار و 100 مسخه و قیمت 9 هزار تومان منتشر شده است.

کد خبر 2323865

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha