خبرگزاری مهر - گروه فرهنگ و هنر: مدتی است که هر شب به جز جمعهها از شبکه تازهتاسیس «نسیم» برنامه ای با عنوان «خندوانه» در حال پخش است که در همین مدت کوتاه توانسته مخاطبانی زیادی را پای صفحه تلویزیون بنشاند. این برنامه شاد و مفرح قرار است به مخاطبانش تمرین خندیدن و چگونه خنداندن بدهد.
این برنامه با طراحی و کارگردانی رامبد جوان با بهره گیری از یک گروه ایدهپردازی در قالب های مختلفی چون گفتگو، مستند، مسابقه و با حضور تعدادی تماشاگر که در حقیقت حکم هیات داوران برنامه را بر عهده دارند و تجریبات جالبی نیز در زمینه شادی و خنده دارند، تولید می شود. رامبد جوان که در طول سالهای گذشته توانسته نظر مثبت مخاطبان و مدیران سازمان صدا و سیما را به خود جلب کند مثل همیشه پرانرژی و با نشاط اجرای این برنامه را هم برعهده دارد و با استفاده از زبان بدن و حرکات بامزه و میمیک صورتش مخاطبان و البته مهمانان برنامه را به خنده وادار می کند.
برای گفتگو با کارگردان و عوامل «خنداونه» به پشت صحنه تولید این برنامه تلویزیونی سری زدیم و با رامبد جوان، فواد صفاریان که یکی از افراد گروه ایده پردازی و کارگردانی تلویزیونی برنامه است و جواد فرحانی تهیه کننده کار درباره چگونگی شکل گیری برنامه، سختی های تولید یک برنامه طنز تلویزیونی، نحوه نگارش برنامه و تاثیراتی که شوخ طبعی و شاد بودن در زندگی یک فرد می گذارد، صحبت کردیم. در این گفتگو با ما همراه باشید.
* ایده شکل گیری برنامه ای مثل «خندوانه» از کی شکل گرفت؟ تولید تاک شوهایی به سبک و سیاق برنامه هایی که در دیگر نقاط دنیا ساخته می شود در کشور ما کمتر مورد توجه بوده و اگر هم نمونه هایی مشابه در صدا و سیما تولید شده بسیار محدود و غیر ماندگار بوده اند.
رامبد جوان: از 10 سال قبل من ایده ساخت یک شوی تلویزیونی را در ذهن داشته ام. شوی تلویزیونی به این فرمت که برنامه ای در استودیو همراه با حضور تماشاگر ساخته شود و یک سری اتفاقات و آیتم های جذاب و متنوع هم در آن رخ دهد، تقریبا در ایران ساخته نمی شود، به علاوه این که یک ارکستر زنده هم در استودیو باشد که نقش همراه کننده را بر عهده بگیرد. در نهایت هدف ما این بود که یک Reality show و واریته که ترکیبی از آیتم های مختلف و موسیقی زنده در استودیو باشد، تولید کنیم و شخصی به عنوان میزبان ماجرا و مجری برنامه که کار را به جلو هدایت می کند در برنامه حضور داشته باشد. البته ایده استفاده از موسیقی زنده بعد از چند قسمت کنار گذاشته شد چون عملا ما قادر به نمایش سازها در قاب تصویر نبودیم و اینطور به نظر می رسید که موسیقی به شکل پلی بک پخش می شود. البته دلیل دیگر این اتفاق هم این بود که موسیقی زنده نمی توانست آنطور که انتظار داشتیم نقش همراهکننده را در برنامه ایفا کند.
در نهایت زمانی که شبکه نسیم افتتاح شد و پخش آزمایشی اش را آغاز کرده بود با من تماس گرفتند و من هم ایده تولید این شوی تلویزیونی را مطرح کردم و از آنجایی که شبکه نسیم هم موضوعش در ارتباط با شادی و خنده است، طرح من مورد قبول قرار گرفت. از آنجا که این ایده مربوط به 10 سال قبل است، من در طول این مدت آن را با خود حمل می کردم و پرورش می دادم.
حتی حدود 6 سال قبل آن را به شبکه دو هم پیشنهاد دادم و طرح در حالی نهایی شدن بود که عملی نشد. اما با پیگیری های شبکه نسیم و جدیت خود ما تولید این برنامه در شبکه نسیم میسر شد. بعد از قبول ایده اولیه ما یک گروه ایده پرداز برای ساخت این شوی تلویزیونی راه انداختیم که این گروه شامل خودم، بزرگمهر حسین پور، مارتین شمعون پور، بهراد جوانبخت، روزبه حسین آبادی، نیما تارخ، بهرام عظیمی، سجاد افشاریان و ... می شدند که با آنها برنامه ریزی هایی انجام داده و پروژه را راه انداختیم.
بعد از شکل گیری این گروه ایده پردازی درباره خنده و خنداندن مقادیر زیادی مطالعه و پژوهش انجام دادیم و وقتی این قضیه بیشتر برایمان جدی شد که با دکتر عباس اردکانیان که دکترای اوقات فراغت دارد این ایده را مطرح کردیم که منجر به تحقیق و پژوهش زیاد اردکانیان روی این موضوع شد. با پژوهش های وی، متوجه شدیم که در جهان 2000 مقاله درباره این موضوع وجود دارد. وی از میان این مقاله ها 900 تا از آنها را انتخاب و ترجمه کرد. در این مقاله ها ما با خیل عظیمی از موضوعات علمی، اجتماعی، روانکاوی، روانپزشکی و درمانی در مورد خنده روبرو شدیم. اطلاعات عجب و غریبی که باعث شد بفهمیم موضوع خنده در جهان مساله بسیار مهمی است و ما در ایران به دلیل کمبود آگاهی بیشتر در موردش شعار می دهیم.
*نگارش بخش های مختلف برنامه را هم همین گروه ایده پردازی برعهده دارند یا یک نفر به تنهایی آنها را می نویسد؟
جوان: از آنجا که با سجاد افشاریان در چند کار همکاری داشتیم وی در این برنامه مسئولیت نوشتن بخشهای اولیه کار را که شامل یخ شکن و مطرح شدن موضوع برنامه است، بر عهده دارد. ما هر شب و در ابتدای برنامه یک «یخ شکن» داریم که در انگلیسی به آن «cold open» می گویند. در این بخش ما به اصطلاح یخ تماشاچی را باز می کنیم. موضوع این قسمت می تواند ربطی هم به موضوع برنامه اصلی نداشته باشد اما یک استارت و قالب استانداردی است که در شوهای این چنینی برای آغاز برنامه به کار برده می شود. واقعیت این است که ما در «خندوانه» تلاش کردیم خیلی اصولی و براساس قواعد با این برنامه برخورد کنیم.
سجاد افشاریان مسئولیت نوشتن سوالهایی را هم که از مهمانان پرسیده می شود، بر عهده دارد اما ما برای این بخش یک الگوی سوال هم طراحی کردیم. یکی الگوی سوالهای جزئی و دیگر الگوی سوالهای کلی، یک سری الگوی سوالاتی هم بر اساس ویژگی و شخصیت مهمانان و ایجاد موقعیت برای آنها طراحی شده است. مثلا من به مهمان برنامه می گویم که چند کیلو است؟ و او می گوید 80 کیلو. من هم می گویم که قرار است یک ترازو بیاوریم و او خودش را روی آن وزن کند و تا یک کیلو هم اجازه خطا دارد. بعد اگر وزنش را درست گفته باشد به او جایزه می دهیم.
طرح این سوالات به این دلیل است که برنامه از فرم تاک شو دربیاید و مهمان از روی صندلی اش بلند شود. مثلا ما سه آیینه ساده، محدب و مقعر بزرگ طراحی کرده بودیم که مهمان برنامه تصمیم می گرفت هدیه اش را جلوی یکی از این آیینه ها بگیرد که موقعیت خنده داری را به وجود می آورد البته بماند که این آیینه ها چیزی که من می خواستم از آب درنیامد و بعد هم دیدم، نمی شود با همه مهمانها از این نوع شوخی ها کرد و اگر هم برای برخی از مهمان ها این کار را انجام دهیم، زیاد جذاب از کار در نخواهد آمد. بنابراین از استفاده از این آیینه ها که بسیار بزرگ هم بود، صرف نظر کردیم.
*آقای صفاریان شما چطور به گروه ایده پردازی برنامه «خندوانه» پیوستید؟ این همکاری تیمی به چه طریق میسر شده چون این اتفاق که گروهی در کنار هم سلیقه ها و دیدگاههایشان را به اشتراک بگذارند کمتر در کشور ما که همه انفرادی کار می کنند، دیده می شود. همچنین تجربه شما بیشتر در تولید برنامه های جدی بوده است. برایتان سخت نبود که به یک گروه طنز پیوستید؟
فواد صفاریان: خیلی ها از من می پرسند تو اینجا چکار می کنی، چون من معمولا برنامه های علمی تولید کرده ام بنابراین انتظار ندارند من را در یک برنامه طنز ببینند. اما در حقیقت اینجا هم ما داریم کار علمی انجام می دهیم. من حتی برنامه کودک هم کار کردم اما آنجا هم علمی کار کردم. این علمی کار کردن از من دور نمی شود و در کارهایم هم بسیار به من کمک کرده است.
اما اینکه تیمی قوی دور هم جمع شده اند به اعتبارشان ارتباط دارد نه پولی که در اختیارشان قرار می گیرد، البته میزان پولی هم که به یک گروه برای ساخت یک برنامه اختصاص می یابد خیلی مهم است اما مثلا وقتی که رامبد جوان که به صورت بالقوه جذاب و کاربلد است و جواد فرحانی تهیه کننده که از سینما آمده من را دعوت به این کار می کند، می پذیرم چون جوان و فرحانی اعتبار کافی را برای من که در جایی دیگر دارم کار خودم را می کنم، دارند. این اتفاق نه برای من بلکه برای دیگر بچه های گروه هم افتاده است. مثلا ما محمدرضا شهیدی فرد داریم که خودش جزو درجه یک های رشته خودش است و یا کسی مثل سیاوش صفاریان که در این برنامه می رود بالای سر تدوین می نشیند و روی آن نظارت دارد. همه این دور هم جمع شدن ها به دلیل همین اعتبار و روابط عمومی بالا است. رامبد جوان روابط انسانی بسیار خوبی با همه افراد گروهش برقرار می کند و به آنها احترام زیادی می گذارد.
*در این گروه ایده پردازی وظایف تفکیک شده است و هرکس به اقتضا تخصصش کاری را انجام می دهد یا اینکه کلا به شکل گروهی کار می کنید؟
صفاریان: من مثلا در این گروه هم برنامه سازی می کنم هم در گروه ایده پردازی هستم و هم به عنوان کارگردان تلویزیونی در کار حضور دارم. رامبد کار خودش را انجام می دهد و همین طور جواد فرحانی. در واقع ما سه نفر با وجودی اینکه هر کدام کار خودمان را داریم اما خیلی پیوسته در کنار هم جلو می رویم و نمی توان یکی از ما را کم کرد چون به هم می ریزیم.
* نحوه انتخاب مهمان های برنامه به چه شکل است. بر اساس چه ویژگی این افراد برای حضور در برنامه انتخاب می شوند؟
جوان: مهمان های ما همه افراد موفقی در رشته های خودشان هستند. مثلا دو نفر از مهمان های برنامه فوق تخصص جراحی قلب و چشم داشتند و یا خانم الهی قمشه ای به عنوان یک بانو در شعر و عرفان تخصص دارد. در واقع مهمانان برنامه مجموعه ای از آدمها هستند که در حرفه خودشان موفق ظاهر شده اند و ما شاید خیلی آنها را آدم های شاد و خندانی نمی دانیم.
ما می خواهیم در این برنامه نشان دهیم که هر آدم موفقی در زندگی اش فرد خندهرو و شادی هم هست. این اعتقاد شخصی من است که ممکن نیست فردی در زندگی اش موفق باشد اما شوخ طبعی نداشته باشد مگر افراد موفقی که حب و بغض های جدی نسبت به جامعه و جهان دارند؛ کسی مثل هیتلر مثلا. یعنی اصولا فردی که به عنوان یک متخصص در جایگاه ویژه ای قرار گرفته است حتما آدم شوخ طبعی هم هست.
مثالی در مورد پروفسور حسابی هست که گفتنش در اینجا جالب به نظر می رسد. این خاطره مثال خیلی عجیبی است که فرهنگ ما زیاد متوجهش نیست. خاطره این است که دکتر حسابی شاگردی داشته که می خواسته در مقطع دکترا یا پست دکترا در دانشگاه آکسفورد امتحان دهد اما دو بار در این آزمون رد می شود بنابراین نامه ای به دکتر حسابی می نویسد که چه کار کند و چرا با این وضعیت دانش و تخصص مدام رد می شود. دکتر حسابی نامه ای به هیات علمی آن دانشکده در آکسفورد می نویسد که فلانی شاگرد من است و شخص با دانش و متخصصی است اما ویژگی که می توانم در موردش بگویم این است که علاوه بر دانش، این شخص شوخ طبع هم است و همین نکته باعث می شود که وی را در دانشگاه آکسفورد بپذیرند.
اما این مفهوم هنوز در فرهنگ ما جا نیفتاده و مثلا می گویند شوخ طبعی چه ارتباطی به شخصی که فیزیک می خواند دارد در صورتی که نکته اینجاست که آدم های شوخ طبع آدم های باهوش تری نسبت به آدم های غیر شوخ طبع هستند. خنده، مسئله بسیار پیچیده ای در وجود آدمهاست و به این معنی نیست که هر کس شوخی می کند یعنی آدم شوخ طبعی است.
بسیاری از افراد هستند که شوخی می کنند اما شوخی هایشان لوس و بی مزه و دم دستی است و کارکرد دقیقی ندارد. در صورتی که شوخ طبیعی یک ویژگی است که سبب می شود فرد، کجا، چه چیزی را چگونه بگوید که باعث تغییر و به فکر افتادن شنونده و یا خواننده اش شود. اصولا آدم های طناز به معنی حرفه ای آن و افرادی مثل فکاهی نویسان این شوخ طبعی را در وجودشان دارند و آدم در برخورد با آنها متوجه می شود که درجه آی کیو شان با بقیه فرق دارد و جنس گفتگوهایشان متفاوت است.
ما نیز در این برنامه با دعوت کردن از مهمان های مختلف می خواهیم بگوییم که همه حس شوخ طبعی را در وجودشان دارند البته با دزهای مختلف. ما می خواهیم این نکته را متذکر شویم که اگر می خواهید موفق باشید باید شوخ طبع باشید و اگر شوخ طبع هستید پس حتما آدم موفقی هم می شوید.
* تا به حال شده مهمانی که در برنامه شما حضور پیدا کرده از سوالتان دلخور شود یا جنبه شوخی کردن نداشته باشد.
جوان: من هیچ گاه از مهمان های برنامه سوالی نمی کنم که در آن جنبه شان را بسنجم. یکی از مسائلی که برایم بسیار اهمیت دارد این است که با مهمانم به اندازه خودش رفتار می کنم. مثلا من با یک مهمان تا مرز بشکن زدن هم می روم و با مهمان دیگری به شیوه متفاوتی برخورد می کنم. حتی برخی از بینندگان در پیامک هایشان به من گفته بودند که چرا مهمان برنامه را به چالش نمی کشی؟ من نیز جوابم این بود که قصد کشتی گرفتن با مهمان برنامه را ندارم. من با زاویه شوخ طبعی و طنازی با آدمها معاشرت می کنم.
نمی خواهم حال کسی را بگیرم یا یقه کسی را بگیرم. یکی دزش 5 است یکی 60 یکی هم 100. بنابراین من دارم با آنها معاشرت می کنم و در این معاشرت ها است که مخاطب متوجه شوخ طبعی آن شخص هم می شود. مثلا شخصی مثل دکتر جاویدی که متخصص قلب است و جدا از حرف های حیرت انگیزی که درباره تخصصش و البته استرس می زند - و برای من بسیار مهم است که در برنامه من این حرفها گفته می شود و اینکه خنده چه اندازه استرس را دفع می کند و در حقیقت پادزهر استرس خنده است- در عین حال هم می فهمیم دکتر جاویدی اهل شوخی و خنده و بیرون رفتن و شادی کردن است و کلا بلد است زندگی کند.
در صورتی که ما فکر می کنیم کار کردن، موفق بودن و متخصص شدن به معنای این است که شخص مثل سامورایی ها سختگیر و جدی باشد در حالی که می توانیم در کارمان درجه یک باشیم و آدم باحالی هم باشیم. باید باحال باشی که بتوانی موفق باشی. با باحال بودن است که می توان با آدم ها ارتباط برقرار کرد و از آنها کمک خواست.
* سوالات بخش گفتگو با مهمان چطور طراحی می شود؟ مثلا یک سری سئوالات باید کلی باشد و بخش دیگری از سئوالها بر اساس شخصیت مهمان مورد نظر؟
جوان: ما با گروه ایده پردازمان یک سری سوالات واحد را طراحی کردیم. مثل اینکه «مسواکت چه رنگی است؟» پرسیدن این سوال کاربرد دارد. اول اینکه با این سوال من رنگ گفتگو را عوض می کنم چون در این برنامه ما داریم یک شیوه خاص از گفتگو را رواج می دهیم که با استفاده از الگوهای دقیق انجام می گیرد. با این سوال ابتدا شکستی در صحبت های مهمان به وجود می آید که از این طریق من می توانم حرف را عوض کنم و به جای دیگری بکشانم این کار دقیقا مثل بشکن زدن است که حواس طرف مقابل را پرت می کند.
نکته دیگر و بامزه این است که ما متوجه می شویم آدم ها در طول روز چقدر با وسایل شان ارتباط برقرار می کنند. این نکته یکی از موارد مورد توجه در روانشناسی است که فرد تا چه اندازه با وسایل شخصی اش در ارتباط است. بنابراین هر کدام از سوالهایی که از مهمانان برنامه می پرسم کاربرد ویژه خودش را دارد. مثلا این سوال که «اگر نامرئی بودی کجا می رفتی؟» میزان تخیل پردازی این شخص را به ما نشان می دهد.
* آقای فرحانی تولید برنامه ای متنوع با بخش ها و آیتم های مختلف که همگی بر مبنای خنده بنا شده باشد چقدر مشکل است؟ پیش از این در برنامه هائی مثل «ببخشید شما» و «جنگ 77» تجربه های ناقص در زمینه تولید تاک شو دشته ایم اما کلا در تلویزیون ایران این اتفاق کمتر افتاده است.
فرحانی: برای تولید این برنامه ما از سالهای قبل آزمون و خطایی را با تیم رامبد جوان پشت سر گذاشتیم. خوشبختانه مدیران شبکه هم با آغوش باز از طرح پیشنهادی ما استقبال کردند و رییس شبکه نسیم دکتر کرمی هم بسیار با ما همراه بود و برایش مهم بود که روند کار چطور پیش می رود. با وجود این همه هزینه بالا و گران ما 20 روز برنامه را متوقف کردیم و بعد از اینکه بازخوردها را گرفتیم حال و هوای برنامه را به شکل دیگری تغییر دادیم. چون کیفیت و ادامه کار برایمان اهمیت داشت. کار ما در حقیقت به شکلی شبانه روزی است حتی مدتی هم که برنامه را تعطیل کرده بودیم بچه ها تا ساعت 2، 3 شب اینجا با هم جلسه داشتند.
ادامه دارد...
نظر شما